به نظر میرسد، دستورات خامنه ای به روحانی برای باز کردن مدارس، علی رغم تمامی انتقادات، در روز شنبه ۱۵ شهریور، صورت گرفت.
مراسم نخستین روز بازگشایی توسط روحانی برای نشان دادن سرسپردگی کامل به خامنه ای صورت گرفت و وی گفت : «دوگانگی سلامت و آموزش، نادرست است».
دکتر محمدرضا ظفرقندی رییس کل سازمان نظام پزشکی رژیم در نامه ای به وزیر آموزش و پرورش رژیم ، “خواستار بازنگری در ابلاغیۀ اخیر این وزارتخانه دربارۀ بازگشایی حضوری مدارس شد و بر لزوم استفاده از آموزش در فضای مجازی و از راه دور در شرایط شیوع کرونا تاکید کرد.”
حسینعلی شهریاری، رئيس کمیسیون بهداشت مجلس رژیم : «از وزیر شنیدم که با روشهای اروپا مدارس را بازگشایی میکنیم. این شبیه شوخی است که مدارس را به ویژه در مناطق محروم با اروپا مقایسه کنیم». او با تاکید بر اینکه «اگر اتفاقی برای دانشآموزان بیفتد، ابتدا رئیس جمهور باید پاسخگو باشد بعد وزیر آموزش و پرورش»، گفته است: «اگر سلامت به خطر بیفتد ما برخورد خواهیم کرد؛ بسیاری خانوادهها توان خرید ماسک ندارند».
امروز روزنامه افتاب یزد در مقاله ای تحت. عنوان «ایران فقط ولنجک نیست!» به قلم ،سردبیر این روزنامه به شیادی روحانی و صدا و سیمای رژیم اشاره میکند و میگوید که چگونه فیلمها و گزارش های منتشر شده در روز اول بازگشایی مدارس فقط مربوط به مدارس بالای شهر و بقول معروف مربوط به دزدان و چپاول گران رژیم است که روزی یک میلیون فقط هزینه قلیون کشیدن انهاست. در این مقاله امده است:
“اخبار اولین روز بازگشایی مدارس را که مرور کنید به یک نکته میرسید و آن اینکه مردم ناراضی هستند ومثل همیشه مسئولان راضی!طبیعی هم قلمداد میشود.
مسئولان نیز طبق آن دستوری که تصمیمگیری شده و ابلاغ کردند عمل میکنند و در رسانهها نیز مدام از شرایط خوب سخن میگویند.بهر حال آنها حقوق میگیرند که اوامر رئیس را اجرا کنند نه مطالبات مردم را!
پرسشی که در این جا مطرح میشود این است که مگر این مسئولان خوش خیال و خوش دل که اینقدر راحت با احتمال وریسک بیماری فرزندان مردم کنار میآیند خودشان اولاد ندارند؟مگر فرزندان شان مدرسه نمیروند؟نکند آنها واکسنی تزریق کردهاند و یا دارویی سراغ دارند که اینقدر ساده با موضوعی به این حادی بر خورد میکنند؟
پاسخ به این سوالات وابهامات سخت نیست.کافیست به تصاویر و فیلمهای منتشر شده از روز اول تحصیلی نگاهی بیاندازید.در تمام این تصاویر و فیلمها مدارس کاملا پاکیزه و مرتب و از سوی دیگر تمام دانشآموزان با ماسک و مواد ضدعفونیکننده روی نیمکتهایی آراسته نشسته اند.فاصله اجتماعی نیز با کمال دقت توسط مربیان رعایت شده است.وقتی کمی هم ریز میشوید که نام این مدارس چیست و در کدام مناطق تهران است محرز میشود جملگی متعلق به ۵ منطقه بالای پایتخت هستند که ساکنان آن یک زندگی لاکچری را تجربه میکنند و به قول یکی از دوستان فقط روزی یک میلیون تومان هزینه دود کردن قلیون شان است!
پرسش پایانی این است:آیا آن مدارس حاشیهای در سیستان و بلوچستان هم اینگونه هستند؟راه دور نرویم.در همین تهران در شهرهای اقماری شرایط اینقدر ایده آل است؟
جالب آن است تلویزیون و رسانههای دیگر برای درج گزارش سراغ مدارسی در روز نخست سال تحصلی رفتند که دانشآموزان شان به نوعی فرزند یا نوههای همین مسئولان است که کک شان هم نسبت به استرس و دلهره مردم عادی نمیگزد.این آقایان ایران برای شان همان دفتر کار لاکچری شان و منطقه ولنجک،نیاوران،اقدسیه،الهیه و… است.بیش از این درکی از ایران ندارند.همین که حقوق چند ده میلیونی برقرار باشد و فرزند در سوئیس درس بخواند و نوه عزیزشان نیز با رعایت سخت پروتکلهای بهداشتی به مدرسه غیردولتی در منطقه ولنجک برود برایشان کافیست.حالا شما مدام حرص بخور که مبادا فرزند دلبندم مبتلا شود!