توضیحات لابی رژیم، جاسوس موسویان در مورد برجام و امریکا

حسین موسویان، همان لابی رژیم در امریکا که دیپلمات پیشین رژیم و عضو سابق تیم مذاکره کننده برجام است و در ایران هم به جرم جاسوسی و دادن مدرک به بیگانگان ، مجرم شناخته شد. به قول خودش یکی از مدافعان جدی برجام است و یکبار هم گفته بود برای اینکه از امار و اخبار کاخ سفید باخبر شوم، رفتم از اشپزی که برای انها غذا میپخت امار و ارقام را گرفتم!!!!!! در یک مصاحبه بسیار طولانی با دیده بان رژیم تحلیلهای خود را در مورد برجام و بایدن مطرح کرده است که خواندنی است .

وی متقد است که حالا که مجلس در دست به قول وی تندروها است خیلی خوب میشود که دولت هم در دست انها باشد تا وقتی وار برجام میشوند یک پارچه و متحد باشند و نه مثل دوران روحانی که ببینید ما چه مصیبتی داشتیم.!!!!!!

بقول معروف خواهان یک دست شدن رژیم است، همان کاری که خامنه ای با انتخاب احمدی نژاد میخواست به ان برسد که نتوانست. بیشعوری این تحلیل گر از همین نقطه است که تحلیهایش در فضا و هوا است و ربطی به جامعه ایران ندارد، زیرا که اگر. این رژيم با تک پایه شدن میتوانست به عمر خود ادامه دهد، لازم نبود که روحانی را رنگ کند و به جای رئیس جمهور اعتدال و تعامل با جهان و شیخ خندان …. جا بزند.

مردم ایران ۴۰سال است که با بنیادگرایی و ارتجاع در حال جنگ هستند. اخیرا در جنگ بین کفتارها یکی از انها گفته بود که قالیباف با ۲میلیون رای رئیس مجلس شد. جمعیت تقریبا ۸۰میلیونی ایرانی، ۲میلیون اصلا به حساب نمیاید.

اما به خلاصه ای از تحلیهای وی اینجا اشاره میکنم: “

موسوی: “به نظر بنده “چالش اول” و مهمترین مانعی که برای بایدن وجود خواهد داشت، این است که وقتی می‌خواهد برجام را اجرا کندو  با مانع “تحریم های اولیه” مواجه خواهد شد. اوباما که خودش این توافق را انجام داده بود،  به صورت جدی هم می‌خواست اجرا کند، وزیر خارجه‌اش یعنی جان کری را به همه کشورها می‌فرستاد تا به همه تضمین دهد و همه را تشویق کند که با ایران کار و بیزینس کنید چراکه یکی از مفاد برجام این است که کشورهای امضا کننده برای روابط عادی اقتصادی و بازرگانی با ایران مانع تراشی نخواهند کرد.

اما آمریکایی‌ها در دوره اوباما نتوانستند برجام را به دلیل تحریم‌های اولیه اجرا کنند در واقع تحریم‌های اولیه(primary sanctions) ، تحریم هایی هستند که قبل از بحران هسته‌ای در دوران کلینتون، ریگان، بوش پدر و بوش پسر  انجام شده بود و ربطی به بحران هسته ای نداشت. به نظر من برجام در دوره اوباما که جزو میراث وی بوده و بسیار هم جدی بود به طور کاملا فلج اجرا شد که البته مانعش تحریم های اولیه بود.

در واقع اروپایی‌ها، قراردادهای بزرگی را با ایران امضا می کردند مثل توتال و 5 میلیارد دلار، اما اجرا نمی کردند منتظر بودند ببینند که بالاخره چه تضمینی از سوی آمریکایی ها می توانند بگیرند که فردا یک دادگاه آمریکایی با استناد به تحریم های اولیه آن را مجازات نخواهد کرد چون تحریم صنعت نفت ایران که مربوط به دوران کلینتون و دوران‌های گذاشته است و جزو تحریم های اولیه است. این چالش هم برای بایدن خواهد بود هیچ فرقی نمی کند. این مشکل مربوط به دوره ماقبل ترامپ است. در واقع ما سه بلوک تحریم داریم.

 نخست، بلوک تحریم های ماقبل بحران هسته‌ای شامل تحریم های اولیه است،

 دوم، بلوک تحریم های هسته‌ای است 

سوم، بلوک تحریم هایی است که در دوره ترامپ تحت پوشش تروریسم و حقوق بشر  انجام شد. سپاه تحت پوشش تروریسم تحریم شده و از سوی آمریکا به عنوان سازمان تروریستی آمریکا قلمداد شده است. تحریم مقام معظم رهبری، تحریم ده ها شخصیت حقیقی و حقوقی ایران، تحریم وزیر خارجه؛ ازجمله تحریم هایی است که تحت پوشش های دیگر انجام شده است  اینها بلوک سوم تحریم هستند  که اگر وزنش،  بیشتر از آن دو بلوک نباشد کمتر نیست. 

حالا بایدن وقتی روی کار بیاید اگر نهایت جدیت را هم داشته باشد و بخواهد به صورت جدی برجام را اجرا کند با دو بلوک تحریم غیر هسته ای مواجه خواهد شد در حالی که اوباما با یک بلوک تحریم یعنی تحریم‌های اولیه مواجه بود اما بایدن با بلوک تحریم های اولیه و تحریم های جدید دوره ترامپ روبرو خواهد بود که آنها تحت عنوان حقوق بشر و تروریسم است و چیزی نیست که بگوییم تحریم هسته‌ای است، ترامپ تحریم های هسته‌ای را اعمال کرده و بایدن آنها را می تواند تحت عنوان برجام بردارد. 

فرض بر این است که 20 ژانویه شده و بایدن هم می‌خواهد یک دستورالعمل اجرایی (Executive order)  صادر کند که آمریکا به برجام برمی‌گردد و فرض کنیم که می‌خواهد تمام تحریم‌های هسته‌ای را بردارد، چه تحریم‌های هسته‌ای در قالب برجام و چه تحریم‌های هسته‌ای که ترامپ اعمال کرده است. با این فرض مسئله اصلی این است که بایدن با تحریم‌های اولیه چه خواهد کرد؟ با تحریم‌های بلوک سوم که ترامپ اعمال کرده و در تاریخ روابط ایران و آمریکا بی‌سابقه بود و هدف آن تحریم‌ها هم آشکار بوده، چه خواهد کرد؟ از این رو بنده این روند را آنقدر سخت و پیچیده می‌دانم که ارتباطی به شخص بایدن هم ندارد بلکه سیستم قانون و قانونگذاری آمریکا سیستمی است که برای هر دولتی که روی کار می‌آید، چالش بزرگی محسوب می‌شود.

 تا اینجا در واقع تحلیلهای وی از سیاست کلی امریکاست. از اینجا به عنوان منجی رژیم سعی میکند پند و نصیحت های خود را بدهد و میگوید: “حال فرض کنید که دو طرف با هم درباره “ترتیبات بازگشت” توافق کردند. بایدن هم می‌خواهد برجام را اجرا کند و تحریم‌های هسته ای را هم بردارد؛ پرسش اصلی این است که او می‎خواهد با “تحریم‌های اولیه” و “تحریم‌های ثالث در دوره ترامپ”، چه کند؟”

در اینجا دو راه کار پیشنهاد میکند:

 “لذا پیشنهاد اول من به تیم هسته‌ای این است که اعلام رسمی بایدن را مورد توجه قرار دهند که اعلام کرده: “اجرا در مقابل اجرا” (compliance  for compliance) یعنی اگر ایرانیها به برجام برگردند، آمریکا هم برمی گردد. در مذاکرات بعدی با دولت بایدن، ابتدا تیم مذاکره کننده ما باید بگویند که منظور ازپیشنهاد بایدن، اجرای کامل برجام است یا اجرای ناقص. قاعدتا  تیم آمریکایی باید بگوید منظورش اجرای کامل (Full compliance)  است. در مقابل نیز ایران باید به آمریکایی‌ها اعلام کند که اگر آمریکا به دنبال اجرای کامل برجام است و می‌خواهد  برجام به صورت کامل، بدون نقص و تمیز (Clean) اجرا شود، دولت بایدن با تحریم‌های اولیه و تحریم‌های جدیدی که ترامپ اعمال کرده می‌خواهد چه کند؟ چون هردو به عنوان یک مانع اجرای کامل و درست برجام هستند. “

پیشنهاد دوم اینکه، “اجرای کامل برجام” مربوط به آمریکا نیست چون اروپایی‌ها، روس‌ها و چینی‌ها که امضاکنندگان برجام هستند، در دوره اوباما هم  برجام را به علت ترس از تحریم‌های اولیه آمریکا به طور کامل اجرا کنند. از این رو  بایدن اگر بخواهد به برجام برگردد چه تضمینی وجود دارد که همین کشورهای اروپایی، روسیه، چین و کشورهایی که امضاکننده برجام نیستند مانند ژاپن و هند، بدون ترس از آن دو بلوک تحریم‌ها که بر سر برجام ؛ با ایران کار کنند.”

وی سپس میگوید پس درخواست رژیم از بایدن این باید باشد:

 “بنابراین استراتژی مذاکراتی ایران باید تحقق اصل “اجرای کامل در مقابل اجرای کامل” باشد.چون اگر منظور آنها اجرای ناقص و فشل است باید گفت ایران که در حال حاضر در حال اجرای ناقص برجام است و در عین حال عضو برجام است.  حال اگر بناست ایران برگردد و تمام تعهداتش به صورت صد در صدی انجام دهد، طرف مقابل هم باید متعهد به اجرای صد در صدی و کامل شود.”

 بنابراین نه تنها آمریکایی‌ها بلکه بقیه کشورهای 1+5 باید به صورت کامل، برجام را اجرا کنند. این مهم را میتوان در قالب یک قطعنامه جدید نشست گروه کشورهای 1+5 و ایران تحقق بخشید تا آمریکا، دیگرکشورهای عضو برجام و ایران، همه متعهد به “اجرای کامل” و بدون نقص برجام شوند و سایرتحریم‌ها مانع تجارت نرمال با ایران نشود. این مهمترین چالش پیش رو است که ممکن است به وجود بیاید.”

در این جا دم لابی رژیم از زیر قبای مجلس اخوندی بیرون میزند و وقتی از او سوال میشود حالا با مصوبه مجلس چه کار کنیم؟ وی میگوید:

 “ما هنوز نمی دانیم که چه اتفاقی خواهد افتاد. مصوبه مجلس به دولت آمریکا دو ماه مهلت داده که اگر آمریکا به برجام برگردد و تحریم‌ها را کامل بردارد در مقابل ایران هم به تعهداتش عمل کند اما اگر آمریکا دراین مهلت به برجام برنگشت یا برگشت و تحریم‌ها را به طور کامل برنداشت، ایران از پروتکل الحاقی خارج و محدودیت‌هایی مثل غنی‌سازی‌های 5 درصد را بردارد. در واقع درصورت غنی‌سازی 20 درصد و خروج ایران از پروتکل الحاقی، فاتحه برجام خوانده شده است و هیچ برجامی باقی نمی‌ماند، این بحث روشن است. “

 وی سپس معتقد است که در مورد ایران، دموکراتها با جمهوریخواهان اختلاف استراتژی دارند اما در داخل خود دمکراتها هم دو طیف تندرو و کندرو وجود دارد. در حال حاضر بحث اصلی دموکرات ها درمورد ایران و برجام این است که یک دسته می گویند دولت بایدن بدون پیش شرط و بدون تأخیربه برجام برگردد بعد سایر اختلافات را مثل مسائل منطقه ای و موشکی را دنبال کند. دسته دوم می گویند برجام به تنهایی کفایت نمیکند و باید مسایل منطقه ای و موشکی را بیاوریم روی میز چراکه مسایل ما با ایران، مسائل هسته ای نیست باید همه را در یک قالب حل کنیم. دسته سوم می گویند که ما مخالف خروج ترامپ از برجام بودیم اما بالاخره او از برجام خارج شده و تحریم هایی را اعمال کرده و بلایی به سر  ایران آورده است که سابقه ندارد. از این رو دسته سوم دردمکراتها معتقدند که باید از این فرصت استفاده کنند و مفت و مجانی از دست ندهند چون سرمایه خوبی برای چانه زنی است. “

 ” برخی افراد موثر در تیم بایدن گرایش شان به طرز تفکر کلینتون بیشتر است تا جان کری، بنابراین کار سخت تر خواهد شد.”

طبق همه قطعنامه های دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد، تا زمان  نامحدود، ایران حق غنی سازی با آب سنگین ندارد. این همان NPT است.