جمشید پیمان: نیگا کن جانِ کوچه بی قراره

می دونم زندگی سرد و سیاهه

می دونم ماه و سال ما تباهه

می دونم مام میهن خسته جونه

دلش خونینِ ظلم شیخ و شاهه

 

همه جای وطن غرقه به خونه

به هر داری سر پیر و جوونه

دلیری کن بزن بر قلب دشمن

نکن تنهائی خود را بهونه

 

گلستون میشه دنیات، غصّه ات کم

چراغون میشه شبهات ،غصّه ات کم

دوباره میشه دشتت پر شقایق

بهارون میشه فردات، غصّه ات کم

 

دلت غمگین،گُلت پَرپَر نباشه

شبت تاریک و بی اختر نباشه

الهی خونه ات پر باشه از عشق

نگاهت بیش از این بر در نباشه

 

نداری طاقت چشم انتظاری

برای دیدن گل بی قراری

تو بهمن گم نمیشن آرزوهات

زمستون تو هم میشه بهاری

 

نیگا کن جان کوچه بی قراره

تب و تابش دمی آروم نداره

جوونا شورشی،پیرا علمدار

نیگا کن قلبِ ایرون شعله زاره

 

سپیده سر زده درها رو وا کن

ز نومیدی دل و جونت رها کن

پُر از فریاده امروز کوچه هامون

بیا بیرون،تو هم شوری بپا کن

 

جمشید پیمان، 19 ـ 09 ـ 2018