یکی از لعنتهایی. که شاه خائن برای خودش خریده بود، بیسواد بودن بیش از نیمی از کودکان ایران بود. اینک اخوندها مملکت بر باده ده، گوی سبقت را از شاه برده اند و در گوشه و کنار میهن در زنجیر کودکان به جای درس خواندن باید تا اخر شب کار کنند تا بتوانند برای ناهار و شام نان گرم بخرند.!!!!!
به نوشته ایلنا، “به گفته زاغه نشینانِ خاورشهر، بعضی از کودکان این منطقه تا شب کار میکنند تا فقط برای ناهار و شام نان گرم بیاورند، حتی بعضی از پدر و مادرها، فرزندانشان را برای جمعکردن آجر می فرستند، تا پولی را که از این طریق بدست میآورند، صرف خرید نان کنند.
خاورشهر نوزدهمین محله منطقه ۱۵، جایی است که جاده به پایان میرسد و سولههای بلند کورههای آجرپزی از پهنه خشک بیابان سر بلند کردهاند و خانههای مخروبهای که تداعی کننده زاغهنشینی است.
به یکی از این خانهها میرویم، در اینجا که به ظاهر خانهای با دیوارهای مخروبه است، هشت اتاق وجود دارد، اتاقهایی که به جای درب با پتو پوشانده شدند و کودکانی که هر از گاهی سرشان را از گوشه پتو بیرون میآورند. اغلب این کودکان دانش آموزانی هستند که به گفته خودشان از زمان شیوع کرونا نه مدرسه رفتهاند و نه گوشی موبایل داشتند که بتوانند به صورت مجازی درسشان را دنبال کنند.
فقر شدید اقتصادی، بدیهیترین حقشان یعنی آموزش را از آنها گرفته.
سودابه یکی از ساکنان همین خانه است، او دو دختر دارد که هر دو دانش آموز هستند، سودابه میگوید: «هیچ یک از بچههایی که در این محدوده زندگی میکنند، گوشی موبایل ندارند و معلم بعضی از بچهها هم به آنها گفتهاند که حضوری به مدرسه بیایند، اما نمیتوانیم بفرستیم، چون اگر کرونا بگیرند ما هزینه درمان آنها را نداریم.»
او ادامه میدهد: «ما گوشی اندروید نداریم که با معلم فرزندانمان ارتباط بگیریم،. خیلی از کودکان اینجا حتی ماسک هم نزدهاند و به راحتی در میان زبالهها، بیابان و میان سگها میدوند.
از سودابه وقتی پرسیدیم آیا مسئولان مدرسه از شما خبری نگرفت تا بداند در چه وضعتی هستید و فرزندانت چطور درس میخوانند؟ اینطور پاسخ داد: «نه، مدرسه به ما گفته که این مشکل خودتان است و خودتان هم باید آن را حل کنید. مدرسه نمیتواند به بچههای شما گوشی موبایل بدهد.»
پتویی کهنه و خاک گرفتهای که به عنوان درب روی چهارچوب نصب شده را کنار میزنم، گرد و خاک از آن بلند میشود، بوی نامطبوع و زنندهای از اتاق به مشام میرسد که تنفس را بسیار سخت میکند. پسر بچهای ۷، ۸ ساله به نام محسن مقابل تلویزیون نشسته و کانالها را بالا و پایین میکند تا بلکه مدرسه تلویزیونی را پیدا کند، اما خبری از مدرسه تلویزیونی نیست.
اینترنت در خاورشهر آنتندهی مناسبی ندارد و همین دانشآموزان این منطقه را با مشکلات بیشتری مواجه کرده است. گرچه دانشآموزان اینجا اصلا گوشی اندروید ندارند، اما همان یکی دو مورد هم به علت سرعت پایین شاد و آنتندهی ضعیف نمیتوانند از آموزش مجازی زیاد استفاده کنند.
الهام ادامه میدهد: «اینجا اینترنت اصلا آنتن نمیدهد، ما هر بار بیش از ۲۰ هزار تومان پول بسته اینترنت میدهیم که با آن هم فقط میتوان دو هفته از شاد استفاده کرد.”
یکی از مشکلات این منطقه قطعی مکرر برق است، به گفته ساکنان، روزانه دو تا سه ساعت برق قطع میشود. الهام میگوید: «وقتی باتری گوشی تمام میشود، طبیعتا نیاز است که آن را شارژ کنیم ولی برق نیست. وقتی به معلم بچهها میگوییم که برق رفته بود، میگوید چون دخترت درس نخوانده، این حرف را میزنید. متاسفانه برخی معلمان درک نمیکنند و گاهی اصلا جواب ما را نمیدهند.»
میگویند مسئولیتی در قبال فرزندانمان ندارند
او ادامه میدهد: «معلم بچهِ من فکر این را نمیکند که شاید فرزندان ما اینترنت نداشته باشند، شاید پدرشان هیچ پولی نداشته باشد که برای آنها گوشی و بسته اینترنت بخرد. میگویند به ما ربطی ندارد، باید سرکلاس مجازی حاضر باشند. اگر این کار را نکنیم از نمره بچهها کسر میکنند یا میگویند بچه شما باید به مدرسه بیاید و ما مسئولیتی در قبال آنها نداریم.»
اینجا پدران بچههایشان را میفرستند که کار کنند.
امیرمحمد دانشآموز پنجم ابتدایی است که پدرش او را برای کار به نانوایی میفرستد. او میگوید: «قبلا با تلویزیون درس میخواندم، اما الان صفحه تلویزیونمان هیچ تصویری نشان نمیدهد، اصلا ما شبکه مدرسه تلویزیونی را نداریم که بخواهم برنامههای آن را ببینیم.»
الهام ادامه میدهد: «اینجا، اهالی نان خوردن ندارند، چه برسد به گوشی موبایل، پدرهایشان هم کار ندارند به همین خاطر بچهها مجبورند ضایعات جمع کنند.”
به گفته زاغه نشینانِ خاورشهر، بعضی از کودکان این منطقه تا شب کار میکنند تا فقط برای ناهار و شام نان گرم بیاورند، حتی بعضی از پدر و مادرها، فرزندانشان را برای جمعکردن آجر می فرستند، تا پولی را که از این طریق بدست میآورند، صرف خرید نان کنند.