جنبش دادخواهی ، نظام قتل عام را به لرزه درآورده است

آدولف آیشمن از افسران اصلی هیتلر و طراح اصلی سازماندهی هولوکاست بود که تدارکات لازم برای کشتار شش میلیون یهودی را سامان داد. آیشمن دستیار اصلی هاینریش هیملر، رییس اس‌اس بود و اغلب از مقر اصلی گشتاپو در برلین دستور می‌داد که سرعت کشتار افزایش یابد و به افسران گوشزد می‌کرد که حتی به کودکان یهودی هم رحم نکنند.

درسالگرد قتل عامهای تابستان سیاه شصت وهفت، خاطره ای دهشتناک از قاضی القضات مدفون رژیم ، آیت الشیطان موسوی اردبیلی را دریکی ازسایتها دیدم. راوی مینویسد:

” تابستان سال ۹۱ همراه جمعی از جوانان اصلاح‌طلب به دیدار آیت‌الله در قم رفته بودیم. هنوز صحبت گل نینداخته بود که متوجه نگاه ما بر روی دستش شد؛ دستی که به شدت می لرزید.
پیش از اینکه هر سوالی بپرسیم، تعریف کرد که در دوران ریاستش بر دیوان عالی کشور، پیش از اعدام های سال ۶۷ برای بازدید به زندان اوین رفته بود. از ما خواست تا نپرسیم که چه‌ها دیده و شنیده است؛ اما گفت که با اصرار از لاجوردی خواسته بود تا قفل در یک اتاق را باز کند.
دیگر فقط دستش نبود که می‌لرزید، تمام تنش تکان می‌خورد: «در اتاق که باز شد، چند لحظه سیاهی مطلق بود، بعد چشم‌هایی دیدم، چندین جفت، که مثل چشم گربه در تاریکی می‌درخشید. لاجوردی توضیح داد که این‌ها بچه‌های زنان زندانی سر موضع است.» کودکانی که یا در زندان به دنیا آمده بودند و یا در نوزادی به همراه مادر خود بازداشت شده بودند.
اردبیلی در پاسخ به چشم‌های متعجب ما توضیح داد: «لاجوردی گفت اینجا نگهشان داشته‌ایم تا پاک شوند و از زندانیان تاثیر نگیرند. ”
رییس دیوان عالی کشور، عضو شورای انقلاب، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و…و ادامه داد: «این دست برای این می‌لرزد که آن روز چشم و دهانم را بستم. این لرزش جزای من است در این دنیا.
پرسیدیم که چرا در مورد دیگر مسایل هنوز سکوت کرده است، پاسخ تکرار سکوت بود و جلسه‌ای که زودتر از موعد به‌پایان رسید.”

دریکی ازتابستانهای دهه شصت ، ایشمن شکنجه گاههای ایران لاجوردی با خیل آدمکشانش برای بازدید ودستورقتل وشکنجه بیشتر درزندان وکیل آباد مشهد بود. آن روز همه زندانیان را مجبورکردند درمحوطه بزرگ زندان جمع شوند. لاجوردی با چهره کریه وچشمانی تشنه به خون، مشغول روضه خوانی بود. یکی ازتوابین بدنام ازمیان جمع برخاست وپرسید:

حاج آقا من به منافقین سرموضع ودیگران کاری ندارم ولی ما توابین که امتحان خودمان را درهمکاری تمام عیاربا مسئولین به اثبات رسانده ایم چرا باید درزندان بمانیم …

لاجوری که بلند گو را دردست داشت به میان حرفهای تواب زبون دوید و بالودگی وخباثت تمام گفت: ” اگربخششی قراراست درکارباشد دنیای دیگراست. بروید به جان امام دعا کنید که هنوزنفس میکشید. به من بود همه تان را اعدام میکردم! و سرموضع ها را قطارمیکردم وبرای صرفه جویی دربیت المال با ارپی جی میزدمشان… همینجا بگویم اگر خطرجدی احساس بکنیم همه تان را میکشیم. ما تجربه زمان شاه را داریم. هرکدام ازشما که زنده ازاینجا بروید استانی را به بحران میکشید و… نقل به مضمون”

روح خبیث خمینی البته که گفته هایش را اندکی بعد درهمان دوران ودرتابستان سرخرنگ شصت و هفت به تمام وکمال اجراکرد.

حالا که قریب به سه دهه ازآن روزهای آغشته بخون میگذرد هرانسان آزاده وباوجدانی می اندیشد، راستی درآن روزها، درآن ماهها ودرآن سالها برمردم ما وبرهمزنجیران ما درسیاهچالهای قرون وسطیی چه گذشت؟!

برکودکان معصوم ونونهالان دربند که نمونه ای ازآن حتی تن پیرجلاد را هم به لرزه واداشته چه ها گذشته است؟!

درخبرها آمده بود درتهران اجساد کودکانی پیداشده است که چشمانشان را ازحدقه خارج ساخته اند.  قلبهای کوچک این نونهالان وسایراعضای مهم ازتن خارج شده برای فروش… !

راستی چه کسانی غیرازاعوان وانصار وهمفکران لاجوردیها میتوانند دست به این جنایات ضد بشری بزنند؟!

خامنه ای اخیرا درکنارتجلیل ازفیلم ضد مجاهدی نمیروز، خواهان ساختن فیلم برای جلاد اوین لاجوردی شده بود. برای ضربه زدن به پاشنه آشیل سرکوب وشکنجه واعدام آخوندهای جنایتکار لاجرم با ید درزیربیدق دادخواهی ریسجمهوربرگزیده مقاومت خانم مریم رجوی جمع بشویم. درآخرین پیام ایشان ازجمله آمده است “خونهای مجاهدین و مبارزین آرمانخواه، هرگز از جوشش بازنمی‌ماند و در تمام این سالیان، روح عصیان و اعتراض جامعه ایران در پیکار با رژیم ولایت فقیه بوده است. جنبش دادخواهی، نظام قتل‌عام را به لرزه در آورده است!”

آخوندهای حاکم با دو خصلت زن ستیزی وکودک کشی به بشریت اعلان جنگ جنگ داده اند. زنان به مثابه چشمه های زلال زایندگی وزایش وآفریندگی ونونهالان به مثابه آینده وآیندگان.

درسالگرد قتل عام سیاه شصت وهفت ، کاوه وارازپیراهن خونین شهیدان پرجمها بسازیم. بربالای دستها به اهتزاردرآوریم وبه خونخواهی جاودانه فروغها برخیزیم.

محمد قرایی- سوئد.

مردادماه نودو شش