جواد پوینده: رسانه زرد

خوانندگان محترم حتما اصطلاح ژورنالیسم زرد یا زردنویسی را شنیده اند. رسانه زرد در بین ژورنالیستها به رسانه اي گفته مي شود که با استفاده از روش هاي عوام گرايانه مي کوشد، مخاطبان بيشتري جذب کند؛ بي آنکه دغدغه انتقال اطلاعات درست، توازن و بي طرفي و سود و زيان اجتماعي و اخلاقي آن را داشته باشد. روز نامه نگاري زرد معمولاً از معيار هاي روزنامه نگاري علمي و اخلاقی پيروي نمي کند. انتشار اخبار جنجالي، موضوعات هيجان آور سينمايي، مدل هاي لباس، خوانندگان و رقاصه ها و به خصوص تمايل زياد به سکس و پخش و نشر شایعات دراینباره از ويژگي هاي رسانه هاي زرد به حساب مي روند.
تخریب و ترور شخصیت افراد و رعایت نکردن حریم خصوصی افراد شاخص دیگری هست که رسانه های زرد و زردنویسان را از سایر رسانه ها متمایز میکند. تمام صفحات رسانه های زرد مملو است از شایعاتی که فلانی با فلانی ازدواج کرده یا طلاق گرفته، فلانی مدل موهایش را عوض کرده است. و فلانی لباسهایش را از فلان مغازه خریده است

دیروز که نوشته سراسر توهین و افترای ایرج مصداقی در مورد خانم مریم یعقوبی (انتظاری) را در سایت اسماعیل یغمایی خواندم دیدم که واقعا اسم این سایت با محتویاتش بسیار همخوانی دارد، دریچه زرد، یعنی اسماعیل یغمایی بهترین نام ممکن را برای این رسانه زرد انتخاب کرده است

البته دریچه زرد با سایر رسانه های زرد تفاوتهایی هم دارد. زرد نویسان معمولا پول میگیرند که شخصیت دیگران را تخریب کنند ، اما اسماعیل یغمایی بخاطر قراردادش با انجمن نجاست و وزارت اطلاعات از تخریب خود و نزدیکانش هم ابایی ندارد
اجازه بدهید با عرض پوزش به یک نمونه اشاره کنم

زرد نویس دریچه زرد ایرج مصداقی سال گذشته مطلب بیشرمانه ای نوشت به اسم سخنی با مریم رجوی به یاد گوهر و گوهرها.

این نوشته آنچنان بیشرمانه و سخیف بود که حتی مشتری های پر و پاقرص زردنامه هم صدایشان در آمد و به جناب سردبیر زردنامه اعتراض کردند. در زیر اعتراض یکی از مشتریان زرد نامه در قسمت نظرات و جواب سردبیر زردنامه اسماعیل یغمایی در همان قسمت را میاورم

یک نفر با اسم ستاره سهیل به یغمایی می نویسد

=========
جناب یغمایی
شما البته می توانید کامنت هارا منتشر نکنید اما توجه داشته باشید که مصداقی با این منطق پست و ضد انسانی نه تنها ابریشم چی و عضدانلو و موسی و همسرش بلکه بسیاری دیگر از زندگان و شهیدان سازمان را زیر سوال اخلاقی می برد و در این مسیر از جمله دست خود شما را هم در پوست گردو گذاشته شده است.
اگر اشتباه نکنم امیر فرزند شما و خانم اکرم حبیب خانی هم تقریبا در همین سن و سال فرزند ابریشم چی و عضدانلو است.
انسانیت حکم می کند که در برابر چنین نوشته هایی از سوی هر کس و بهدهر منظوری که باشد ساکت ننشینیم.

بگذریم که در باره اقای مصداقی به اعتقاد شخصی بنده ریشه روانی چنین کینه وحشیانه ای که همه مرزهای انسانی در ورود به زوایای کاملا خصوصی زندگی یک زوج در زمستان سال شصت را هم در می نوردد را می بایستی در همکاری او با گشت دادستانی لاجوردی در شکار انقلابیون در همان ایام جستجو نمود.

ستاره سهیل
=========================

و یغمایی در پاسخ او می نویسد

=====================
ستاره سهیل سلام
نخست اینکه پسر من در سال 1362 به دنیا امد در خارج کشور و من از مرداد سال 1361 در اروپا بودم.درست در مرداد سال 1360 منبرای کار در رادیو مجاهد روانه کردستان شدم و حدود یکسال نمیدانستم همسرم مرده است یا زنده چه برسد با ایجاد نسل در سال 1362 هم فقیر قصد بچه دار شدن نداشتم اگرمنکر نشوند تشکیلات و بانوئی که نامش را نمیبرم دستور و اجازه بچه دار شدن را به همسر بنده در پایگاه بقائی پاریس ابلاغ فرمودند. نفهمیدم چرا؟ حالا میفهمم!علتش توهم بود و اینکه ملت انقلاب میکنند و ما در اینجا بچه ای داشته باشیم بد نیست تا انشالله برگردیم.
========================

فکر نمی کنم که این وقاحت و دنائت احتیاج به توضیح و تفسیربیشتری داشته باشد.
اما واقعا از سرزرددبیری که در مورد فرزند خودش اینطور می نویسد و هیچ حد و مرزی از وقاحت نمی شناسد دیگرچه انتظاری هست که در مورد خانواده دیگران و فرزند دیگران حد و مرزی بشناسد.

javad

جواد پوینده، استکهلم – سوم اوت 2014

چاپ یا بازنشر این مطلب در سایتهای پژواک ایران، دریچه زرد و سایر سایتهای وزارت اطلاعات ممنوع است