حسن داعی: ماه عسلی که زود به پایان رسید

hassan daiتوهین و حمله به دختران موسوی و توقیف روزنامه بهار، توهمات بدنه اجتماعی اصلاح طلبان درمورد روحانی را از بین برد. رسانه ها و فضای مجازی، بازتابی از یأس، بلاتکلیفی و خشم این طیف نسبت به بی خاصیتی روحانی است. ترکیدن حباب بنفش پس از دو ماه نشان میدهد که نظام اصلاح پذیر نیست، رئیس جمهور تدارکاتچی است و نمایشات انتخاباتی فقط برای فریب مردم و جامعه بین المللی ساخته و پرداخته شده اند.

پیروزی حسن روحانی در نمایش انتخابات ریاست جمهوری، به تمام و کمال مورد استفاده رژیم ایران قرار گرفت تا آنرا نشانی از مشروعیت نظام، همراهی مردم با حاکمیت و آشتی آنان با صندوق های رأی معرفی کند. به گفته روحانی “انتخابات تمام شبهات، سؤالات و بگومگوها را نه درباره انتخابات بلکه در خصوص مشروعیت نظام پاسخ داد و در واقع آب زلالی بود که آئینه جمهوری اسلامی را که گردو غباری بر آن فرو نشسته بود، شفاف و پاکیزه کرد.”

اما بنظر میرسد که ماه عسل دولت تدبیر و امید و مفت خوری ولی فقیه از نمایش انتخابات خیلی زودتر از آنچه تصور میشد رو به پایان است و آثار شکست زودرس روحانی را میتوان بیش از هرچیز در میان اصلاح طلبان حکومتی  مشاهده کرد که بیش از دیگران دچار یأس و سرخوردگی شده اند.

اصلاح طلبان حکومتی که در انتخابات به هیزم کشان اصلی این نمایش تبدیل شده و بطور دربست به حمایت از روحانی برخاسته بودند، خود را در پیروزی وی سهیم دانسته و در خارج از کشور، به بلندگوهای دفاع از مشروعیت نظام و “محبوبیت رئیس جمهور منتخب” تبدیل شدند. از اینرو، بطور طبیعی تصور میکردند که دولت تدبیر و امید در اولین گام، به دلجوئی از این جماعت برخاسته، ورود تبعیدیان اصلاح طلب به کشور را میسر سازد، زندانیان آنها را آزاد کند و برای پایان دادن به حصر رهبران جنبش سبز اقدام کند.

از همان هفته های اول معلوم شد که آزادی زندانیان اصلاح طلب در دستور کار نیست و اضافه برآن، مسئولین قوه قضائیه به اصلاح طلبان تبعیدی اعلام کردند که در صورت بازگشت به ایران، بجای فرش قرمز، با اوین و بازجوئی روبرو خواهند شد. با بروز اولین آثار یأس در میان اصلاح طلبان، مصطفی تاجزاده پا به میدان گذاشت تا بی عملی روحانی را رفع و رجوع کند. وی در بیانیه ای تحت عنوان “صبوری کنیم، آزادی زندانیان سیاسی در اختیار آقای روحانی نیست” نوشت:

“من خوش بین و امیدوار هستم که رهبری این بعد از پیام ملت را هم با ذکاوت خود دریافته باشد و به دکتر روحانی کمک کند تا وعده های انتخاباتی خود را به ویژه در زمینه تأمین حقوق و آزادی های اساسی شهروندان محقق کند. در عین حال دوراندیشی حکم می کند که ما خود را برای بدترین شرایط آماده کنیم. چرا که این ها برای این که ثابت کنند چیزی تغییر نکرده است ممکن است نه تنها زندانیان سیاسی را آزاد نکنند بلکه شرایط را برای آن ها سخت تر هم بکنند. به نظر من نباید کسی در این زمینه از آقای روحانی توقع ویژه ای داشته باشد چرا که کار به دست او نیست. زندانیان سیاسی و خانواده های محترمشان نیز باید هم چون گذشته با صبوری و متانت این مرحله را نیز پشت سر بگذارند ومتناسب با رفتار حاکمیت عمل نمایند.”

بعد، نوبت به انتخاب وزرای کابینه رسید. انتصاب جلاد اوین و مسئول کشتار هزاران زندانی، مصطفی پور محمدی بعنوان وزیر دادگستری و حذف کاندیداهائی که ولی فقیه با وزیر شدن آنها مخالف بود، نشان داد که روحانی مثل خلف خود خاتمی تدارکاتچی بیش نیست و در بسیاری از موارد با خامنه ای نیز همراه و هم رأی است.

افزایش بی سابقه اعدام، سرکوب زنان، تصویب قانون ازدواج با فرزند خوانده و ادامه سیاست های سرکوبگرانه در سراسر کشور نشان دیگری بود که نظام تغییر مسیر نداده و درب به همان پاشنه سابق می چرخد. با انتشار گزارش احمد شهید در باره نقض حقوق بشر در ایران، مرضیه افخم، سخنگوی وزارت خارجه زودتر از همه به میدان آمد و با حمله به گزارشگر سازمان ملل، نشان داد که دولت تدبیر و امید در کجا ایستاده است. افخم در اظهارات خود گفت: “گزارش احمد شهید فاقد وجاهت قانونی است/ گزارشگر را به رسمیت نمی‌شناسیم. ایران نسبت‌های گزارشگر ویژه حقوق بشر را توهین به ملت بزرگ ایران دانسته و آن را به رسمیت نمی‌شناسد.”

بعد روزنامه بهار بخاطر مقاله ای که گویا به مذاق برخی از حوزه نشینان قم خوش نیامده بود، بدستور هیئیت نظارت بر مطبوعات توقیف شد و جنتی وزیر ارشاد به دفاع از این توقیف پرداخت و در مصاحبه با خبرنگاران، پرونده قطور روزنامه بهار در توهین به مقدسات مذهبی را یادآوری کرد.

و در پایان، نوبت به فرزندان میرحسین موسوی و زهرا رهنورد رسید که هفته گذشته مورد ضرب و شتم و توهین قرار گرفتند. درحالیکه این واقعه از نظر اصلاح طلبان فاجعه ای ملی و توهین به ملت شریف ایران معرفی می شد و انتظار حرکتی از دولت روحانی در این زمینه را داشتند، پورمحمدی وزیر دادگستری در حاشیه جلسه هیئت دولت اظهار داشت: “این موارد بیشتر ماجراجویی و جوسازی رسانه‌ای بوده است. تفتیش امری عادی است و در جمهوری اسلامی ایران نیز مانند سایر کشورهاست این امر انجام می شود.”

بنظر میرسد که این واقعه، نقطه عطفی است که هواداران اصلاح طلبی حکومتی در این نظام را از خواب و رویا بیدار کرده باشد و نشانه های آنرا میتوان در عکس العمل های علنی و خشم آلود رهبران اصلاح طلب به بی عملی روحانی مشاهده کرد.

عبدالله نوری در دیدار با خانواده کروبی گفت: “آقای روحانی و دولت محترم فراموش نکنند که پایگاه رأی و بدنه ی اجتماعی حامی شان اغلب کسانی بودند که از بی قانونی و تضییع حقوق شهروندی و تنگ نظری ها به ستوه آمدند و با امید رهایی از این وضعیت راهی متفاوت را برگزیدند. معتقد هستم یکی از خواست های اکثریت مردم در انتخابات اخیر ریاست جمهوری، تغییر فضای امنیتی و احیای حقوق شهروندی و مدنی تک تک شهروندان از دولت تدبیر و امید بوده و هست.”

شورای هماهنگی راه سبز نیز که معلوم نبود در دو سه سال گذشته کجا رفته بود به میدان آمد و در بیانیه ای خطاب به روحانی گفت: “اینک انتظار از جناب آقای روحانی این است که ضمن محکوم کردن قاطع این رخداد زشت که در دوره تصدی رسمی ایشان واقع شده و دلجویی از دختران میرحسین و رهنورد، برنامه‌های خود برای استقرار حکومت قانون و رفع این غده را شفاف با مردم مطرح کند و نشان دهد که به وعده‌های انتخاباتی خود وفادار است.”

دلسردی اصلاح طلبان از روحانی و رشد انتقادات از وی به حدی بود که سجاد سالک در مقاله ای نوشت:

“نیازی نیست خیلی گوش تیز کنیم تا صدای نارضایتی برخی حامیان دولت روحانی را بشنویم. این روزها در محافل و جمع‌های دوستانه پچ‌پچ‌های درگوشی و گلایه‌های جدی از برخی رفتارها، بی‌تفاوتی‌ها، انتصاب‌ها و بی‌توجهی‌های دولت جدید شنیده می‌شود. اصلا خیلی لازم نیست راه دوری برویم. در همین فیس بوک هم (که تبدیل به نبض جامعه مدنی شده) می‌بینیم که حامیان پرشور دولت گاهی اوقات دچار سرخوردگی شده و زمزمه نارضایتی سر می‌دهند.

به هرحال به صورت طبیعی شهروندان تحول‌خواه، دانشجویان و حامیان راسخ روحانی تا مدت زمانی به دیده تساهل با اتفاقات برخورد کرده و اجازه می‌دهند دولت کارش را به سلیقه خودش پیش ببرد اما از یک نقطه‌یی به بعد کاسه صبر لبریز شده و ممکن است حمایت و پشتیبانی جای خود را به اعتراض و گلایه دهد. این زمزمه‌های پنهانی که هر روز از گوشه و کنار بیشتر شنیده می‌شود احتمالا تا چند وقت دیگر عمومی‌تر بیان شده و سمت و سوی شدیدتری پیدا کند. بی‌تفاوتی به خواست‌ها و انتظارات بنفش پوشان حامی روحانی فاصله‌یی ایجاد می‌کند که در ادامه راه، تبعات ناگواری برای دولت تدبیر و امید خواهد داشت. در نتیجه دولتمردان با همه تلاشی که در پیگیری خط اعتدالی نشان می‌دهد یک جایی باید قاطعانه به حامیان خود پیام دهند: صدایتان را شنیدیم، در کنار شما هستیم و به عهد خود پایبندیم.”

دلسردی اصلاح طلبان و ترکیدن زود هنگام بادکنک توهمات در باره روحانی، یک بار دیگر این حقیقت را در معرض دید همگان قرار میدهد که این نظام ولایت فقیه اصلاح پذیر نیست و نمایشات انتخاباتی تنها و تنها برای فریب مردم و جامعه بین المللی طراحی شده اند و بازنده اصلی آن نیز مردم تحت ظلم و ستم میهن مان هستند.

اگر برای ترکیدن حباب توهمات نسبت به محمد خاتمی چند سال زمان لازم بود، اکنون، با بحران های بی سابقه ای که نظام با آن روبروست، و ناتوانی ولی فقیه در کمترین مانور برای آزاد سازی فضای اجتماعی و سیاسی، فقط چند ماه کافی بود تا دکان فریب روحانی کساد شود.

حسن داعی، 30 اکتبر 2013