حسین پهلوان: آشتی ملی ! ملی یعنی چه ؟

هر فردی  از احاد ملت که در کشور ایران بدنیا آمده ویا اولیای ایرانی دارد و یا قرابت های سببی و نسبی ویا بطرق قانونی تبعه کشور را پذیرفته باشد ایرانی است اما اگر حاضر است از ملت و آب و خاک و فرهنگ و تمامیت ارضی این کشوردر مقابل متجاوزین داخلی و خارجی ( غارتگران اموال و احوال , خائنان به ارمان وآزادی واستقلال و اعتقادات ملت ) با جان و مال خود دفاع کند و برای یک حکومت ملی فداکاری کند  فردی است ملی یعنی به درجه فرزند ی ملت ارتقاء مییابد . در فرهنگ مرسوم و جاری در  کشورهای متمدن کلمه  ملی را ناسیونالیست هم تعریف کرده اند.  یک فرد ملی میتواند دین داریا  لائیک باشد مذهبی بودن هیچ امتیازی برای  ملی بودن نیست.

 اگر در حکومتی قانون اساسی ای موجود باشد که همه احاد ملت اعم از زن و مرد و اقلیت و اکثریت و نژاد و دین و  آئین  در آن  از شرافت و کرامت و حقوق(اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی) مسا وی برخوردار باشند و مجریان و مولدان  قانون  از برگزیدگان ملت در یک انتخابات واقعا آزادو عادلانه  انتخاب شده باشند  آنرا یک حکومت ملی و دموکراتیک   خطاب میکنیم . بنا برهمین اصل بنیادی افراد غیر منتخب  شهروند عادی هستند و از مصونیت سیاسی و اخلاقی و اجتماعی واقتصادی  ویژه مسئولان برخوردار نیستند در پیرو همین دیدگاه ولی فقیه جائی در رهبری سیاسی ندارد او  میتواند مثل هر فرد دیگری رئیس فرقه  و قبیله خود  باشد .    

  داشتن  يك مرام و حزب سیاسی ,آزادي انتخابات ،  اندیشه و  بیان و مطبوعات ، حق انتخاب شدن و انتخاب كردن , داشتن امنیت اجتماعی ، حق برخورداری ازخط و زبان برای اقلیت ها و امنیت و حفاظت  شهروندی, تأسيس انجمنها و احزاب و سنديكاها،  بر خورداری از حق داشتن کار و مسكن در هر كجاي ايران،  حق آزاد پوشش براي مردان و زنان ،   آزادی مذاهب و اديان و فرهنگ بطور مساوی ، خلاصه داشتن سه قوه مستقل مجریه و مقننه و قضائیه  .  بر خورداری ازحق قيام و اعتراض  بر عليه ممنوعيت هر كدام از اينها علیه دولت وقت , که حداقل های  حقوق بشر است از آرزوهای ملی ما ایرانیان است.

مردم همراه با جامعه مدني ايران ( از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب)  چندين دهه است كه خواستار يك حاكميت ملي است. يك حاكميت ملي پايه اي ترين حق و حقوق هر ايراني است، از اينجاست هر ايراني داراي هويت و شخصيت ميشود.

با حد اقل های فوق میشود فهمید که باید اتفاقی افتاده باشد  جلادان  و شکنجه گران   و لو دهندگان نیروهای مقاومت در دهه شصت پس ازدگردیسی و شیمی درمانی سیاسی،بفکر روان درمانی نظام افتاده اند که در جناح مغلوب “آشتی ملی را تنها راه جلوگیری از  خطر فروپاشی نظام میدانند” اما درجناح سخت سر و دلواپسان در بن بست ، که اصلاح طلبان را جمعیت نالانی میدانند که تاریخ مصرفشان مثل خودشا ن سر رفته  ، میگویند “آشتی ملی زمانی صورت میگیرد که در اصول اساسی اختلاف داشه باشیم که نداریم”. حد اقل این را درست گفته اند که در” اصول اساسی” یعنی همان “ولایت فقیه ” واقعا  اختلاف ندارند بلکه در نحوه تقسیم غنائم اختلاف دارند.  چرا باید این همه غنائم و نعمات را با کسانی که درتعادل  حفظ  نظامیکه  هر روز چرخی از آن توسط نیروی بر انداز پنچر میشود نقشی ندارند، تقسیم کنند. 

حالا که دیگر فاتحه آباما هم خوانده شده وکدخدا عوض شد ، پاسداران هار خامنه ای دیگه مثل گذشته  نمیتوانند بی هزینه  لفاظی کنند. اکنون” تدارکچی نظام” یعنی کبریت بی خطری  با شعار  “آشتی ملی”  در دست  ولی فقیه  حلوا حلوا میشود تا بازهم   فیلی را در بازار مکاره مارگیران  مماشات یعنی بی بی سی و فردا برای خالی نبودن عریضه  از قدر قدرتی و این جور چیز ها  سخن پراکنی کند. در هر صورت کاچی به از هیچی است.  صدائی است  مثل بزمهای شاعرانه و رزمهای پای منقل که ولی فقیه  را گاهی بعرش میبرد و گاهی بفرش ، چه از برزخ  ارواح مردگان اصلاحات باشد که کشور را به این روز انداخته اند و یا صدای  نوزاد حرامزاده جدیدی  که میخواهد ملاطی برای ولگرد ولایت باشد  تا در کریدورهای  سازش یواشکی وعده های سرخرمن برای چپاولگران  صنعتگر باشد..

نمیدانم از کی تاکنون خاتمی که در زمان  قدر قدرتی ریاست جمهوری ” سردمدار گفتگوی تمدنها” میدانست،   ولی فقیه نظام را” منتصب به وحی” قلمداد میکرد پس از کناره گیری خود را به  تدارکچی  نظام لقب داد ،” ملی” شده است. قابل فهم نیست که چگونه میشود یک تدارکچی نظام را  با یک “الهه ماورای طبیعه”  آشتی داد. حتما  این دو الترناتیو یکی حادث است: یا  خاتمی آنموقع  دروغ می گفت یا اینکه پشم پیله ولی فقیه ریخته و دیگر “منتصب به وحی ” نیست   که نوچه اش دارد  برایش عرض اندام میکند و شاخ و شانه میکشد.

پس سر خط مینویسیم:

اولا/ با نگاهی ولو سطحی  به قانون اساسی رژیم  ملاحظه میشود که این قانون نه برای ملت ایران بلکه صرفا برای استبداد دینی ” ولی فقیه” و دارو دسته ” خواص ” او نوشته شده است . اصولا چیزی ازکلمه ” ملی” در آن دیده نمیشود هر جنایت و خیانتی در این نظام   با کلمه ” اسلامی ” ذبح  و حلال میشود حتی  بیت المال  .اساسا تقسیم بندیهای های جناحی در رژِیم  برپایه اصول فکری که باید مبنای ساختاری کشور باشد چیده نشده است. بطریق اولی در  نحوه چاپیدن و غارت اموال مردم  ایران  توسط اولیا ی  اسلام پناه  ضد ملی  چیده شده است. آنچه  آن دو جناح را بوحدت میرساند ترس از مقاومت ملی  و سرکوب آزادیخواهان است .

ثانیا  خامنه ای فهمیده  بود که پس از سر به نیست کردن رفسنجانی دیگر در درون حاکمیت رقیبی ندارد. واین را پس از لفاظی اش  “کسانی که در روز عاشورا به امام حسین اهانت کرده اند هرگز مردم با آنها آشتی نمیکنند….”  میشود ازورجه وورجه میمون وار  گروه کٌر جبهه دلواپسان از صادق املی قصی القضات  و امامان جنحه و جنایت  ومفسران و تحلیل گران جبهه مماشات و سربازان  گمنام امام زمان ، فهمید .

در پاسخ خامنه ای  باید گفت   که در آن عاشورا سال 1388 هجری شمسی  صدای کسی جز یاران  حسین کربلا در صحنه  شنیده نمیشد . آنها از زندگی در ذلت وفساد و دجالیت و فقروفحشا  و تزویرو ریای  نظام آخوندی  یزیدی  خسته و مانده بودند  برای جنگ   به میعاد گاه تهران رفته بودند ، نه برای صلح با یزید که تو نمیخواهی صلح کنی .شعارها  هم همان شعار کربلا بود که جوانان  فریاد میزدند  “هیهات من الّذله” و  ” ولی فقیه قاتله  ، حکومتش باطله”… . در قیام عاشورا   نه اینکه  به امام حسین توهین نشد  بلکه قدرو قامت نوع انسان در زنجیر از بنی آدم تا ابدیت قدر شناسی  و تکرار  شد .  دقیقا توهین به یزید و معاویه این دوران بود. این روندی است راه گشا و جاودانه از حسین آغاز گشت با مرگ ولایت فقیه هم پایان نمییابد هرجائی که  ظالمی باشد این صدا یاور مظلومان خواهد بود.   مطمئن باش هرجباری حتما در امتداد تاریخ با این شعار  تصادف خواهد کرد. 

ثالثا خامنه ای میداند که مردم ایران در براندازی نظام به هیچ جناحی در درون رژیم چشم ندوخته و هدفش ریشه کنی بنیادگرائی و ارتجاع و خرفات  دینی است . چنانچه کابینه نوپای آقای ترامپ هم به چنین نتیجه ای رسیده است ، باید بفال نیک گرفت.  خاتمی یا روحانی و اذناب آنها هم  در غرب  ول معطلند چه در حصر باشند یا در قصر.  در این حکومت اگر هم اشتی صورت بگیرد حتما که ” ملی” نیست چه از قدیم گفته اند که سک زرد برادر روباه بنفش است . ویرانی وطن ما ایران  و منطقه  محصول استیلای ایلغار  خمینی در  37 سال گذشته  همین دو باند غالب و مغلوب است . وفاق و یا نفاق دوباند که رفتار آنها  توسط مردم ایران  سالها در مانیتوراست مذالک  در تعادل قوای بر اندازی  تاثیری ندارد.

رابعا : هر دو جناح  بدشان نمیآید که توی دوران تغییر هر از گاهی روی آنتن باشند اما خوب میدانند هرگز اشتی ملی واقعی صورت نخواهد گرفت. چون بین حکومت جهل ولایت فقیه با همه دسته بندیهایش با نیروهای واقعا ملی که اکثریت ملت ایران را در بر میگیرد  دریائی از خون موج میزند که  با استخاره و دعای چند تا طلبه ارتجاع ( سخت و نرم و میانه ) یعنی خامنه ای و خاتمی روحانی هرگز مستجاب نمیشود .هرچند ،  چندتا  توله ولگرد هم مشغول  لابی گری در فرنگ  باشند. آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت .

و اما هدف غائی اشتی ملی از قول اصلاح طلبان یعنی:

” .. یعنی احیای همان شعار همه با هم  دوران بزرگی خمینی ابتدای انقلاب “، زنده کردن شعار «ایران برای ایرانیان»  ” …حل مشکلات  امنیتی  کنونی  ومشکلات بعدی با  قدرت گیری کابینه ترامپ که بر سرراه نظام خواهند بود….”

 با  یک هشدار درد آور به سخت سران  که: ” هیچ جناحی به تنهائی نمیتواند آنرا حل کند..” . بنا براین پیشنهاد میدهند که:  همه آنهائی که میخواهند “قانونی بدون اعمال خشونت در چهارچوب قانون اساسی فعالیت کنند” باید برای منافع مشکلات  مملکت اجازه فعالیت داشته باشند…..این خلاصه پیام تاج زاده است که تازه نمیخواهد ندامت نامه بنویسد.

 پیام روشن است ، آیا  بازگشت بدوران اول انقلاب پس از خراب کردن همه پل ها و راهها و امکانات  امکان پذیر  است؟ روایتی است که تشنه ای   داشت دمرو از چاله ای آب مینوشید مورد خطاب  رهگذری قرار گرفت که آقا اگر دمرو آب بنوشی عقلت را از دست میدهی ! گفت : عقل چیست ؟ گفت هیچ، بنوش.

مسلما “آشتی ملی ” واقعی  در راه است و این همان” دشمنی” است که هر دو جناح را به آشتی  جناحی سوق میدهد .  آشتی ملی  مدل ایرانی اینستکه فرزندان ما در کمال آزادی  بکمک جامعه به اینده ای برسند که در کودکی آرزویش را داشتند.

   حسین پهلوان

2017 03 14