حسین پهلوان: استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی

سئوال اصلی  ایرانیان خارج از کشور اینستکه آیا این بارطایفه سلطنت ولایت فقیه میتواندمثل سلف خود سلطنت  پهلوی باکمک ایادی وطن فروش در سال 1332 و دین فروش درسال های 1360 و1388و  خود  فروشان کنونی ،  انقلاب را دور بزنند و با تانک از اجساد جوانان فدا کار بگذرند ، تا  امثال تیمسار زاهدی ها و سرداران سپاه جهل خامنه ای  و یا همان جیره خوران مشروعه  خواه مثل کاشانی خائن با  دلار و یورو کیسه ها و توبره های خود را از خونبهای جوانان  وطن  پر کرده و آنان را  به دخمه های  زندان و یا کنج  خانه  و یا از وطن آوره کنند ؟

تجارب هراس انگیز و خوفناک بسیاری از این دست از خائنین وطنی توطئه گررا  میتوانید در تاریخ معاصرکشورمان ، از زمان مشروطه و تا همین امروز، در  دستگاه  تعادل قوائی  به وفور پیدا کنید . البته همانطور میتوانید  به فرجام و سرانجام و سرنوشت شوم آنها را هم پی ببرید . از شاه تا خمینی هرکدام چگونه توسط تاریخ مجازات  و عبرت روزگار شدند .علت این تردید ها به قیام کنونی سابقه در همین خیانتکاران دارد. و اما این تو بمیری از آن تو بمیریها نیست آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت بدلایل زیر

علت العلل وقوع  یک انقلاب ( تغییر نظام یا  حاکمیت )  بر دو اصل  استوار  است:

مبنا و شرط .

الف/  مبنا : به نیاز های اساسی  معیشتی مردم که عبارت است از ، کار ، نان، مسکن ، آزادی های مرسوم ،عدالت اجتماعی و حاکمیت ملی و بعبارت مدرن امروزی  همه مفاد  حقوق بشربستگی دارد …. یعنی وقتی شکم گرسنه است دین و ایمان و اعتماد  از درب دیگر فرار میکند و دیگر سخن گفتن تو خالی از از مقامات  “مقدس” از قبیل ” رهبر معظم انقلاب,  ایت الله عظما حضرت امام سید علی  خامنه ای”:    ….ویا ” شاه شاهان  آعلیحضرت  همایون  شاهنشاه آریا مهر بزرگ ارتشداران پادشاه ایران محمد رضا پهلوی ”  که خدائی هم میکنند   مثل بادکنک  میترکد و مردم برای آنها با همه الغاب چند کیلومتری هم ارزشی قائل نیستند . .

شعارهای حیرت انگیز” نان نداریم ” و  ” مرک بر گرانی ” که در روز  7 دی ماه  ، اولین  روزدرقیام  مشهد  اززبان  تظاهر کنندگان ایران  شنیده شد  جهان را شوکه کرد و دقیقا یاد آورقیام گشنه گان  و بردگان روم  باستان

بود  .

ب/  شرط هر انقلاب : به  خارج از مبنا اطلاق میشود  مثل رهبری  و یا حمایت خارجی از انقلاب است …. . فرق اساسی این  قیام  با قیام  88  در رهبری جنبش است که در دست عناصری جوشکارو مکار و ماله کش  از درون نظام نیست که میخواست به” دوران طلائی امام خمینی” رجعت کند. شعار مرزشکن ” اصلاح طلب اصول گرا ، دیگه تمامه ماجرا” و استقلال آزادی جمهوری ایرانی ” و مرگ بر اصل ولایت فقیه و مرگ بر دیکتاتور و نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران و میکشم میکشم آنکه برادرم کشت همچنین وای به روزی که مسلح شویم.  نه فقط خط بطلان بر نظام ولایت فقیه کشید  بلکه  از جنازه  و گورستان حکومت سلطنتی موروثی  هم عبور کرده و بسمت  جمهوری مدرن ایرانی  در حرکت است.

این شعار های قیام کنندگان ، رهبر و یا فرمانده ای را فرا  میخواند  که پتانسیل عبور دادن انقلاب از  این مسیرپیچیده  را  بدون اینکه دچار یائس و افسردگی شود، داشته باشد  . حتی اگر نیروی  انقلاب  روزی  زیر زمینی شود. بنا براین  جای هیچ تردید  نیست  که شتاب دهنده  و پیشبرنده این  انقلاب  از مسیر پر پیچ و خم کیست ! گرچه  رنگ رخسا شعارهای این انقلاب از روز اول گواهی داد که  مسیر و هدف  و رهبر در ” جمهوری ایرانی ”  کیست.

هرچند  اگر مار مولکهائی مثل بی بی سی همراه  سربازان گمنام  درون و برون مرزها هم بخواهند برای قیام کنندگان  جان برکف  وطنمان  با شو های و مصاحبه های   تلویزیونی و  فضای مجازی   ” رضا شاه مجازی ”    را از گورستان بازیهای کامپوتری بیرون کشند . منظورم از رهبری جنبش  اسم نیست بلکه رسم است.

شرط لازم بلکه  ضروری اینستکه تمامی نیرو های جمهوری خواه  برانداز یا ساختار شکن  که خواستار  دموکراسی واقعی زیر پرچم شیر و خورشید با شمشیری آخته در دست شیر، برمبنای جدائی دین از دولت  هستند  ،  با قیام کنندگان داخل کشور  که در تمامی شهر ها  فریاد  “جمهوری ایرانی” بمیدان آمده اند  همسو شوند.  نیرو ها ی  دموکراتیک باید هوشیار باشند که استعمار جهانی که تاکنون  ایران را معدن طلا میدید و قرارداد های چرب نرمی هم با همین رژیم بسته اند مسلما  تا لحظه سرنگونی” نظام ولائی” تا پیدا شدن یک” گربه زاده ” یزدی که نقشه ایران در پیشانیش حک شده باشد  و یا  یک ” امام زمان کذائی”  تلاش خود را میکنند تا  جهت تابلو های مسیر انقلابیون   را  برای گم کردن مسیر با کمک  دستگاههای تبلیغاتی گسترده   و فضای مجازی تعویض میکنند. بنا براین  به همه ایرانیانی که خواهان سرنگونی این نظامند پیشنهاد میکنم در این  مسیر مردم قدم بردارند . مسلما  پس از پیروزی قیام  با شرکت در  رفراندم مجلس موسسان که نوع قانون اساسی و حکومت را تعیین میکند شرکت کنند تا  با آراء آزاد  نظر نهائی خود را اعلام کنند.

مبارزات مردم ایران  از مرز یکصد سال  گذشت تا توانست  مسیر واقعی و هدف نهائی را پیدا کند . اما برای رسیدن به آنجا شایسته است کسی این جنبش را هدایت کند که مبتکر این شعار ها است

برای وحدت سازمانهای سیاسی  جمهوری خواه   شعار واحدی که تقریبا در همه شهر ها شنیده میشود در هر اکسیون و تظاهرات فریاد کنند . و ان هم عبارت است از

“این است شعار ملی                           استقلال ، آزادی ، جمهوری ایرانی  “.

در پاسخ به سئوال ایرانیان مارگزیده در  دونظام گذشته  باید گفت ،  قیام کننده گان کف خیابان حتی  از سرب مذاب پاسداران که دردش  از درد  زیستن  در نظام ولایت فقیه هم  کمتر است از عقوبت مجازات خامنه ای  دروغگو  هراسی ندارند . آنان جان خود دردستا نشان دارند یعنی با خود صفر صفر کرده اند  . کلمه جان بر کف معنای ژرفی دارد،  کسانی آنرا درک میکنند که از ماده گذشته و مبدل به  انرژی  و روح یا جان شده اند و آماده پروازند .

و تا زمانیکه مسائل زیر بنائی در ایران حل نشود که سالها دیر شده است ، این رژیم با سرعت رعد بسمت زباله دان تاریخ در  حرکت است . جوانان این سرزمین جامهای زهر و هلاهل  بسیاری  برای  ابلیس رژیم تهیه و  تدارک دیده اند که در راه است . مردم بجان آمده نه از گرازهای وحشی رژیم میترسند و نه ار پارس کردن سگ پیرکه از ترس سقوط است

از گذشته درس بگیرند : حمایت از این رژیم درحال سقوط مثل شرط بندی بر روی اسب بازنده است .مثال بارز آن ،

در واپسین دم  حکومت شاه ِیعنی سه روز قبل از سقوط نظام شاه ، کالاهان وزیر خارجه انگیس از شاه بعنوان مهره ثبات نام برد و از او حمایت کرد . و یکروز بعد آندره گرمیکو وزیر خارجه اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ، شاه را ستود و از وی حمایت کرد( نقل به مضمون ). اگر  هنوز در غرب  کسانی  هستند که خواهان کپی کردن از  سیاست ان حضرات هستند میتوانند در” لیست بدنام   عبرت روزگار” نام نویسی کنند. مردم ایران پیام  نهائی خود را مبنی بر، بر اندازی کل نظام را   در گوش جهانیان فریاد زد  خواه پند گیرد خواه ملال .

حسین پهلوان

2018 01 10