حسین پهلوان: زنان ستمکشان و کوله بران تاریخ

خانم مریم رجوی این شیر زن دخت ایران بمناسبت روز زن در پنل بزرگ بین المللی در حضور دهها چهره سرشناس جهان در پایس چه زیبا گفت که : “… قیام ایران، فقط برای براندازی یک نظام سیاسی نیست؛‌ بلکه قیامی است علیه بنیادگرایی و ارتجاع مذهبی، که منطقه را به خاک و خون کشیده است. این طلوع تازه‌یی است. طلوعی پر امید نه فقط برای مردم ایران، بلکه برای تمام مردم منطقه و جهان. زیرا ارتجاع و بنیادگرایی که در سال ۵۷با حاکمیت استبداد مذهبی در ایران متولد شد، در قیامهای ۹۶مرد و مردارشد.” بنا براین .

قلمفرسائی در امور زنان بخصوص در ابعاد مختلف تبعیض جنسی ، موضوعی نیست که یک جنس غیر هموژن بتواند انرا با تمام کمال موشکافی کند ، اما از دیدگاه جنس متفاوت ارزشش را دارد که از آنها بعنوان “حریفی ارزشمند و برابر ” از تحملگرائی و شکیبائی و قدرت سازماندهی و توان حل تضاد ومقاومت در مقابل مشقات و ناملایمات و مهمتر از همه وفاداری ..ارج گذاریم واقرار کنیم که فرهنگ تبعیض جنسیتی و مرد سالاری همواره دست بالا را داشته است . زن قبل از پا در عرصه وجود یعنی از شکم مادر در ذهن و فکربنیادگرایان ازپیش محکوم به شهروند دست دوم بوده است.
از ابتدا باید این هشدار را جاری کنم در این مقاله من باستثنا ها چه در مورد زنان خشونتگرا و جنایتکار و شکنجه گر و دختران معاویه و یا مادرانی که بچه های خود را لو داده اند ودر اختیار حاکمان دینی بخاطر اعتقادات خود ویا خودشیرینی بکشته میدهند … و چه مردان مستثنی که برای برابری زن ومرد جان فدا میکنند کاری ندارم . بحث در این مقاله راجع به ناهنجاری هائی است که ریشه در سوء استفاده از مذهب و رسومات ارتجائی که کم کم تبدیل بهیک سیاست شده ودر قانون نهادینه شده میباشد.

بمناسبت روز زن به همه مردان طرفدار آزادی وعدالت اجتماعی پیام میدهم که به این گناه وبیعدالتی و رنج برده داری پایان دهیم .درکنار بانوان و مبارزان زن ایرانی که در همین مسیر قدم میگذارند حمایت کنیم . این اقدامات را نه یک بخشش مردانه ،بلکه یک باز پرداخت بدهی تاریخی مردان به خواهران و مادران وهمسر خود بدانیم.

برای وارد شدن به چگونگی نگرش به پدیده زنان باید ابتدا بسراغ تاریخ ادبیات کهن و شعر و شاعران رفت. از انجائیکه قصدندارم بمانسبت روز زن وارد تاریخچه آن شوم ، بنا دارم به چرائی توانمندی این اموزگاران نسل بشربپردازم و جایگاه غصب شده آنها را به آنها برگردانم.
مگر هدف از انقلاب تغییر همه جانبه معیارهای منحط کهنه وارتجاعی و جایگزین کردن ارزش های نوین و مدرن قابل تطبیق با روند تکامل اجتماعی نیست ؟ برای چنین جهش اجتماعی بایداز طریق عدالت در ساختارهای اجتماعی شروع کرد . که رفع تبعیض جنسیت از اولین آنهاست . اگر چنین نشود اقشار تحت ستممثل زنان هرگز میل مشارکت در حرکتی ندارند که در سرنوشتشان تغییری بوجود نمیاورد که اولین قربانی ستم های مضاعف اجتماعی ناشی از حکومت با ساختار مردسالار است .

شعری از ( فو شوآن ) را مرور میکنیم در قرن سوم میلادی که درچین میزیسته است . این شعر بسیار گویای اوضاع زنان آن زمانه در چین بود که مذاهب رایج در چین بودائی بوده است . اوضاغ کشور چین با تاثیر پذیری از فلسفه کنفسیوس، مرد سالاری در اوج خود بود. اما آن روابط زن ستیزانه و تحقیرزن را پس از 1700 سال میتوانیم هنوز در اکثر کشورهای شرق و خاورمیانه الالخصوص جامعه خود مشاهده کنیم .

“چه غم انگیز است زن بودن!
درزمین چیزی بدین کم بهائی نیست .
پسران بر در تکیه زنند،
مانند خدایانی که انگار از آسمان افتاده اند؛
قلبهای آنان به چالش خوانند
چهار اقیانوس و باد و غبار هزار فرسنگ را.
وقتی که دختری بدنیا میآید ، کسی شاد نشود،
خانواده بر او وقعی ننهد.
چون به بار آید ، در خلوت ماند،
ترسان که دیدگانش به روی مردی افتد.
هیچکس زاری نکندچون او خانه خود را ترک گوید،
مانند ابر ها که پس از باران بناگهان دور شوند .
سر فرود آورد و خود را آراسته کند،
دندانهایش لبهای سرخش را فرو فشارد،
بارهای بیشمار ، از سر تعظیم، خم شود و زانو زند.”

شعری که گویای تاریخ همه زنانی است که در جامعه مرد سالار : از بدنیا آوردن نوزاد دختر شرم میکنند ، دختری که باید حسرت پسر بودن را بخورد تا هویت انسانیش برسمیت شناخته شود ! یا از حقوقی برابر با برادرش داشته باشد ! تا در ارث و دیه و استخدام و مسافرت و اقتصاد و سیاست نصف مرد نباشد. حرفش را نزند وحقوقش را قورت دهد تا هزار انگ لچارگی مردانه نثارش نگردد وبر صورتش اسید نپاشند …
تازه باید بتواند همسر مردی شود که بعد ها نه شریک زندگی بلکه کارگر آشپزخانه ویا وسیله ارضای امیال مردانه اش شود.. برای انتخاب همسر باید پرونده اش از دوران کودکی تا روزهای ازدواج از مانیتور تک تک اعضای خانواده مرد ، از کودکان خرد سال تا سالمندان قرار گیرد.اگر این بردگی نیست پس بردگی را باید از نو تعریف کرد.

علیرغم همه چفت و بست های قبلی مدتها بعد هم بدون اذن شوهر حق آزادی بیان را ندارد. این ازدواج صرفا ویزای ورود به خانه شوهر است نه اجازه اقامت دائم که علاوه بر شوهر، از دودمان شوهر صادرمی شود. تازه عروس باید خود را با آداب و رسومات جدید هم تطبیق دهد . اگر چندتا عروس در خانه ای پرجمعیت حضور یابند بازار یابی و رقابت آغاز میگردد که کدام دل مادر شوهر و پدر شوهر را بهترو بیشتر بدست آورند . بهر حال این عروس خانم هرچه هم توانمند باشد بازهم بگرد پای مردش هرچه هم ناتوان باشد نمیرسد . چون از کودکی اورا ” ضعیفه ، فاقد یک دنده ، کوچکتر بودن مغزش ” بعنوان انسان ناقص الخلقه ثبت کرده اند … وبخصوص در نظام ارتجاعی ولایت فقیه که رئووس آنرا تعدادی انسان نئاندرتال در اختیار دارند ، اساسا زن در این دستگاه برای سرگرمی مردان و رفع عطش حیوانی آنها بوجود آمده و بیش از نصف مرد حقوقی ندارد و نیست.
هر روز هم که میگذرد بر تعداد عیوب آنها رو به تزاید است از جمله تازگی ها کشف شد روسری آنها هم مشکل امنیتی برای نظام وحوش دارد وطبعا هر زن غیر خودی از دشمنان بالقوه نظام محسوب میگردد . برای رفع چنین خطری دهها هزار گزمه و اراذل و اوباش هم مخصوص مبارزه با زنان “بی حجاب ” هم استخدام کرده اند، درحالیکه حجاب نه از ارکان اصول دین و نه حتی نه فروع دین است . اما جرم زنان “بد حجاب ” از جرم عدم اجرای “عدالت” که از اصول مذهب شیعه است و دین رسمی نظام مقدس اسلامی است مجازات بیشتری دارد .

این عیبها حجاب تازه از سوی ارتجاع عمامه بسر است، نوع جدیدی از مدافعان حقوق زنان هم سر از گور رضا شاه در آوردندکه خواهان کشف حجاب اند یعنی نوعی جبر فاشیستی دیگر! ای کسانی که میخواهید در این مبارزه شرکت جوئید ! اقامه دعوای زنان یک ریشه تاریخی دارد یعنی اعاده حیثیت و هویت انسانی مبنی بر تملک بر جسم و جان و آزادی عمل در انتخاب همه زمینه ها در شش جهت است که ما مردان از آنها دریق کرده ایم میباشد . صرفنظراز حقوق برابر با مردان خواستار توقف کشتار فرزندان خود که با خون جگر و پاره تن بزرگ میکنند که ذیلا گوشه ای را اشاره میکنم ، میباشد. آنها از این بیرحمی و ظلم جامعه مردسالار گهی بنام شاه و سپس بنام دین که نونهالان آنها را درو میکنند ذله شده اند .
واقعا نمیدانم روی کدام نقطه قوت یا ضعف زنان و مردان باید انگشت گذاشت، تا برای مردان روشن شود که نباید همه کارهای مهم اعم از خانه و خانواده وحتی مالکیت جسم و جان زنان و در سطوح عالی ترمدیریت اجتماعی و کشور را تماما بمردان سپرد. طبیعی است به غیر از نیروی فیزیکی که البته توضیح خواهم داد مردان درهیچ کاری توانمند تر از زنان نیستند اگر فرصت های برابروجود داشت .

مسلما اگر داروین زنده بود و فرصت بیشتری داشت که در مورد قدرت فیزیکی مردان و زنان تحقیق کند ، که در آنزمان بدلایل اجتماعی و مردسالاری در اروپا اظهار نظردر مورد برابری زن و مرد ممکن نبود به این جمله بسنده میکردکه که اگر زنان اجازه داشتند که مثل مردان وارد کارهای کشاورزی و شکار و دامداری و جنگیدن .. شوندو مردان هم بخود زحمت کارهای خانه و بچه داری را با زنان بتساوی تقسیم میکردند،امروز پس از چندصد هزار سال تغیرات فیزیکی چندانی درقد و قواره زن و مرد مشاهده نمیشد ( بنابراین تغییرات ناشی از تاثیرات هرمونی محسوس مینمود).
فقط کافی است مشکلات دوران بارداری تا دوران نوزادی را که برای هر فرزند حدودا یک سال و نیم است را مرور کنیم که هر فرد میتواند از اطراف خود یعنی خواهر و مادر و همسر خود مطلع شود و ببیند به یک نتیجه ای میرسد که از زمان بارداری بجز تعلمات فیزیکی در نتیجه تغییرات هورمونی که برای هر ناظری قابل روئیت است ، یک فشار وحشتناک روانی و موهومی ناشی

از فرهنک بنیادگرائی بر زن بار دار مستولی میشود که صد برابربدتر ازانواع درد های فیزیکی آنست .
هر زنی که کودکی را بار دار میشود این پروسه را حتما از سر گذرانده است که آیا نوزاد او سالم است، خدای نکرده عجیب الخلقه نیست ! زشت نیست ، آیا نشانی از دودمان پدردر خود دارد ؟ باهوش و زرنگ هست و مهمتر از همه پسر هست که شوهرش و یا دودمان شوهر بهش افتخار کنند ، نکند که دختر باشد باعث سرافکندگی آنها شود …. این زن باردار هرشب باید با کابوسی سر بر بالین نهد و بارها از خواب بپرد و همین کابوس تکرارشود . خسته و کوفته تا روزی و شبی دیگر را با کار های طاقت فرسا ی خانه از اشپزی و همسر داری گرفته تا احتمالا کارهای اداری و یا بیرونی … بگذراند. چنانچه بچه سالم نبود زندگی اش چی میشود ؟ اگر طلاق بگیرد چی میشود ، زنانی که که چند دختر پشت سرهم بدنیا میآورند زخم زبان شروع میشود که معمولا همراه با یک نیایش هم هست که ” انشاالله خدا بشما پسر بدهد” . او شبها را باید با اضطراب و دلهره بمیزبانی تنها مونس خود یعنی همان اشکهای های یواشکی بدیدار صبح برود و هر روز مواجه با زخم زبانی جدیدتر که ” خدا کند که نوزاد پسر باشد”یا ” اشکال ندارد حالا که دختر شد ” و این حدیث سر دراز دارد .تا روزیکه نوزاد بدنیا بیاید این دلهره های کشنده حداقل یک سال و نیم هرشب مشغله فکری این زن است .

در استمراراین فشارها و بیخوابیها زنان دچاربیماری دپرس و افسردگی میشوند که در عوام آنرا” آل زدگی” هم میگویند که باید برایش از ملای محل دعا گرفت تا جن از تن او خروج کند. … زنان که حد اقل پانزده سال از بهترین سالهای جوانی خود را صرف بزرگ کردن فرزندان خود میکنند ، باید با دندان آنها را اینطرف و آنطرف ببرند تا اسیرچنگال حاکمان بیرحم و هیزم تنور جنگ ویا طعمه حرمسرای شاهان و شیخان نگردند. سئوال اینستکه آیا سرویس دهی زنان همیجا تمام است ؟ خیر تازه بعد از مرگ هم ازباید از” حوریان بهشت” باشند …
آمار های وحشتاکی که خود ارگانهای رژیم در مورد ازدواج کودکان بیرون داده اند بالغ بر یک میلیون” کودک همسر ” در ایران وجود دارد . که آما ر سال 95 اداره ثبت احوال آن بالغ بر سی وهفت هزارنفر زیر پانزده سال و 180 هزارنفر زیر 18 سال میباشد. فرشید یزدانی تاکید دارد که که این امارها مربوط به سن زیر 20 سال برای پسران و زیر دهسال برای دختران تفکیک نشده است و مشکل مربوط به سلطه نظام مردسالار است . ( روزنامه شرق از فرشید یزدانی درپنل ” خانه ای روی آب “). مطهره ناظری وکیل دادگستری یکی دیگر از شرکت کنندگان پنل میگوید که سن ازدواج دختران در رژِیم سابق 18 سال بود بعد از انقلاب ابتدا به 9 سال کاهش و سپس به 13 سال افزایش یافت …

باید تا حدودی مطمئن بود که اینگونه “ازدواجها” را راعمدتا دختران کم سن و سالی تشکیل میدهند که والدین هزینه نگهداری آنها را که ناشی از فقر و بیکاری و اعتیاد رایج در جامعه که حاصل 40 سال فساد و چپاول بیت المال توسط سران دزد نظام است را ندارند . فروش اعضای بدن دیگر کفاف هزینه ها را نمیدهد بنابراین دختران نوباوه یک “تجارت شرعی” در نظام دینی شده است .
صد البته امروز مردانی هستند که به برابری زن و مرد التزام دارند و یا احترام میگذرانند . اما نمیدانم چند نفر هستند که زن را یک انسان مولد انسان میدانند .

نباید فراموش کردکه در کشور هائی که زنان توانستند سهمی از قدرت را بدست آورند هنوز سهمیه است . این سهمیه هنوز تبدیل به یک تحول فکری نشده که دارد سیستم مدیریت مردسالار را به چالش میکشد. حاکمان مردسالار که تاکنون با تکیه بر تاج و تخت جهان را اینگونه ویران کرده اند دارند میبینند که زمین زیر پایشان دارد رانش میکند . این بار نه با کودتای پسری خیره سربا سربازان خشن پدر بلکه توسط دخترانی تیزهوش و جنگنده با پتانسیل لایزال سالها با زبان خوش میخواستند به پدران خود بگویند که صد بار بدی کردی دیدی ثمرش را/ نیکی چه بدی داش یک بار نکردی .

اگر نظری به رشد زنان مجاهد درنقش رهبری جنبش مقاومت ایران را در بیست سال اخیر دنبال کنیم مشاهده میکنیم که در فرصت بدست آمده ناشی از تبیعیض مثبت بعد از انقلاب ایدالژیک ، یعنی سپردن مسئولیتهای کلیدی سازمان به زنان مجاهد ، سازمان مجاهدین خلق از نظر کیفی و کمی باقرار و اعتراف مردان مجاهد رشد چشمگیرتر و فزاینده تری داشته است .
چرائی چنین رشدی را باید در وحله اول ناشی از پتانسیل انسانی خود زنان دانست که پیشتر از اینها بدلایل اجحاف و تبعیضات قوانین و رسومات جامعه مرد سالارمجهز به ایدالژی بنیاد گرایی اجازه شکوفائی بزنان را نمیداد. دوران فشار های اجتماعی و نابرابری های اجتماعی، از زنان انسانهای پولادینی ساخت که شاعر چینی در بالا بنحو چشمگیری آن را آیینه عبرت کرد .
تجربه زنان مجاهد نشان داد زنان جامعه ما اگر در فرصت های برابر با مردان قرار گیرند در زمان براندازی جنگجویانی ماهرو پس از آزادی کشور دوشا دوش مردان سازندگان ورهبران بیمانندی خواهند بود. کلید ترقی ایران آتی نیز از کانال ساختار شکنی نظام فعلی با انگیزه فرصت های برابر برای زن و مرد ایرانی شتاب صد چندان خواهد گرفت.

حسین پهلوان
2018 03 08