داستان ماشاالله قصاب از زبان سالیوان


به نوشته شرق، در خاطرات سالیوان، آخرین سفیر آمریكا در ایران هم آمده است: «گروه دیگر افراد مسلح غیرمنظمی بودند که سرپرستی آنها را یک قصاب تنومند و پرجوش‌وخروش بر عهده داشت. تعدادی از افراد مسلح که دستمال چهارخانه به گردن داشتند، ظاهرا از گروه چریک‌های فدایی خلق بودند که بین فلسطینی‌ها و زیر نظر ژرژ حبش تعلیم دیده بودند. نه فقط ابراهیم یزدی، بلکه آیت‌الله بهشتی هم در صحنه درگیری در سفارت حاضر شد و به رهایی پرسنل ما کمک کرد».

‌اسناد سفارت آمریكا در تهران: ماشاءالله کاشانی حاضر است اطلاعات باارزشی برای سفارت فراهم كند
در اسناد كشف‌شده از سفارت آمریكا توسط دانشجویان پیرو خط امام بارها نام ماشاءالله قصاب آمده و فقط در جلد دهم كتاب اسناد، 11 سند درباره وی وجود دارد. سند شماره 301 كاملا درباره شخص او و اطلاعاتی محرمانه درباره عملكردش در سفارت آمریكاست. در این سند آمده است: «از سفارت آمریكا، تهران به وزارت امور خارجه، واشنگتن‌دی‌.سی/ موضوع: ماشاءالله كاشانی/ افسر امنیتی منطقه‌ای با ماشاءالله كاشانی بنا به درخواست خودش در سفارت ملاقات كرد. این ملاقات ظاهرا به خاطر گرفتن پاسپورت‌های سه‌نفری بود كه وی قبلا پاسپورتشان را به افسر امنیتی منطقه‌ای داده بود. ولی در هنگام مذاكره به افسر امنیتی منطقه‌ای گفت كه منظور واقعی‌اش از این ملاقات، این است كه بگوید مایل است برای سفارت كار كند. او گفت كه از انقلاب راضی نیست و تمایل دارد كه كارهای ویژه‌ای برای عملیات ویژه سفارت انجام دهد. افسر امنیتی منطقه‌ای به كاشانی گفت كه سفارت به آن نوع كه او اشاره می‌كند، كاری ندارد. كاشانی از پیشنهاد خود منصرف نشد، او گفت كه حاضر است اطلاعات باارزشی را برای سفارت فراهم كند و نیز تكرار كرد كه آماده است هركاری را كه ما احتیاج داشته باشیم، انجام دهد. “

افسر امنیتی منطقه‌ای از كاشانی خواست كه وضعیت خودش را توضیح دهد؛ زیرا ما شنیده‌ایم كه او بازداشت شده و باید محاكمه شود. كاشانی توضیح داد كه او حالا برای دادستانی كار می‌كند. دادستانی محل سابق پادگان ارتش است كه در اختیار سپاه است و حالا به‌عنوان زندان استفاده می‌شود و اخیرا بخش ضداطلاعات آن مسئولیت بازداشت كمونیست‌ها را بر عهده گرفته است. او اضافه كرد كه درگیری زیادی با دادگاه انقلاب درمورد مسئله فروش ویزای آمریكا به دیگران دارد.

كاشانی بیشتر از آنچه نشان می‌داد، در مورد ادعای سعادتی و نگران بود. در پایان ملاقات كاشانی گفت كه می‌خواهد برای آمریكا ویزا بگیرد. این تقاضا رد شد.


عباس سلیمی‌نمین هم درباره این موضوع نوشته است: «بنا بر اظهارات شخصیت‌های تعیین‌كننده دولت موقت، عمدتا از طریق آقای امیرانتظام این دولت سعی در حفظ ساختار ساواك -‌كه یك تشكیلات كاملا آمریكایی و اسرائیلی بود- داشت. ارتباط این تشكیلات با سفارت آمریكا و حتی رسمیت‌دادن به آن از طریق كمیته مستقر در داخل سفارت، مقوله بسیار نگران‌كننده‌ای بر حسب گزارش قضات دادسرای انقلاب به حساب می‌آمد كه حتی آقای جعفری در این نگرانی شریك است.

آقای سعادتی به ‌وسیله تیم ساواك دستگیر شده است و ماشاءالله قصاب جزء تیم بوده و سعادتی را او دستگیر كرده و سپس او را به دادستانی تحویل داده است. حال بر آقای دكتر یزدی كه در جریان این امور بوده، فرض است كه نقش واقعی كمیته سفارت آمریكا به سرپرستی ماشاءالله قصاب در رابطه با دستگیری‌ها به‌ وسیله تیم این كمیته و نقش خود ماشاءالله قصاب و سوابق كاری او و همكاری‌اش با تیم اداره دوم و به‌ویژه رابطه‌اش را با سفارت آمریكا و اینكه چه نیاز و ضرورتی وجود داشت كه تنها در این سفارتخانه كمیته‌ای مستقر شود، برای افكار عمومی روشن کند».


در كتاب گروگان‌گیری و جانشینان انقلاب نوشته شده است: «دیگران از دانشجویان پیرو خط امام مصرا خواستار شدند كه داستان پر از رمز و راز و آكنده از توطئه كمیته مستقر در سفارت آمریكا و حاج ماشاءالله قصاب سرپرست آن و رابطه‌اش را با سفیر و سایر مأمورین آمریكا و این را كه چه‌كس یا كسانی بنیان‌گذار آن بوده‌اند، بدون تأخیر افشا نمایند و اگر سندی در این‌گونه روابط موجود است، به اطلاع همگان برسانند. متأسفانه دانشجویان پیرو خط امام این پیام و سایر پیام‌ها را نادیده گرفته و در این‌گونه روابط لب از لب نگشود. زندگی و سرنوشت نهایی ماشاءلله قصاب با تمام این شواهد هنوز مبهم و ریشه‌های ارتباطی او گنگ است؛ هر‌چند شاید شاهدان زنده‌ای در این زمینه وجود داشته باشند كه روایت معتبرتری از زندگی او باشند، اما دسترسی به آنها كار مشكلی است. در هر حال نتیجه حمله به سفارت آمریكا در بهمن 57 هر‌چه بود و هر‌كسی كه بود، منجر به فراهم‌شدن شرایطی برای استقرار ماشاءلله قصاب در سفارت آمریكا و اخذ ویزا برای ساواكی‌های باقی‌مانده در ایران شد».

در پایان این گزارش گفتنی است درباره سرنوشت ماشاءالله قصاب از آقایان سید‌محمد موسوی‌خوئینی‌ها، هادی غفاری، هادی خامنه‌ای، سید‌حسین موسوی‌تبریزی، سعید حجاریان، هاشم صباغیان، عباس عبدی و جواد منصوری نیز سؤال شد كه عمدتا یا اطلاعی نداشتند یا از خاطر برده بودند.