سارا ابوالحسنی: قتل عام زندانیان سیاسی ایران در سال ۱۳۶۷ بزرگ‌ترین جنایت علیه بشریت

قتل عام  زندانیان سیاسی ایران  در سال ۱۳۶۷  را می توان به عنوان بزرگ‌ترین جنایت علیه بشریت  بعد از جنگ جهانی دوم نام برد.جنایتی که تمامی جناحهای رژیم ولایت فقیه در آن شریک وسهیم اند
قتل عامی که با یک حکم چند خطی با امضای  خمینی معلون وضدبشر آغاز شد به قیمت جان  ۰۰۰۰ ۳زندانی بی دفاع منجر شد.  جنایتی فجیع و در نوع خود تکان دهنده باور نکردنی و بی نظیر است مهمتر از همه جانیان مرتکب به قتل عام مجازات نشدند و کماکان در هرم قدرت جولان میدهند و جان جوانان میگیرند.
  جرم اول  قربانیان کشتار جمعی این بود که نمی خواستند  در برابر   خمینی  جلاد که خود را  “امام مستضعفان جهان” لقب داده بود کرنش  کرده وننگ تسلیم را به جان بخرند.
جرم دیگر  آن شهدای  مجاهد در قتل عام،  فقط دفاع از شرف و هویت و ایدالژی سازمان مجاهدین خلق  و  حاکمیت ملی  بود که خمینی میخواست  همه را یکجا به تاراج و یغما ببرد. 

اما فجیع ترین بخش  جنایت  اختناق ناشی از سرکوب افسار گسیخته و  سانسور اخبار مربوط به این نسل کشی بود که تا سالیان از افکار عمومی مخفی وپنهان نگاهداشته شد که باعث شکنجه روحی خانواده ها و بستگان آن شهدای گرانقدر بود که حتی از محل دفن فرزندان بی خبر بودند و کماکان هستند که امکان گرفتن مراسم  یادبود  از آنها دریغ شد . اخبار واصله حاکی از آنست که بسیاری از مادران و پدران داغدیده از شنیدن خبر فرزندان و غم از دادن آنان  سکته و یا به پیری زودرس فوت کردند و یا روانی شدند.  بودند خانواده هائی که چندین عضو خانواده  برادر و خواهر و یا پدر فرزند و مادر و فرزند و بعضا کودکان نو باوه  و زنان باردار در این قتل عام جان خود را از دست دادند.

اسناد و روایات متقن وانکار ناپذیری در مورد قتل عام  توسط شهود قتل عام  حکایت شده که توسط سازمان مجاهدین خلق ایران در کتابها  جمع اوری و به ثبت وضبط  رسیده دراختیار سازمانها ی حقوق بشری و مراکز دیپلماتیک قرار داده شده است.
آنچه  این جنایت را  از  همه جنایات مشابه متمایز میکند  نحوه کشتار جمعی زندانیان سیاسی و است که   عمده زندانیان پیشتراز این   طبق قوانین  همین حکومت دوران محکومیت خود را سپری میکردند و خیلی از زندانیان حتی دوران  زندانی را به اتمام رسانده بودند درانتظارترک زندان بودند ،همچنین  تعدادی از زندانیان پیشین که آزاد  شده بودند به زندان فرا خوانده  شدند در یک دادگاه چند دقیقه ای محاکمه  و به مرگ محکوم شدند. …بنابر این به یقین باید گفت این یک “قتل عام ” بوده است نه  چیز دیگر و مرتکبین این جنایت قاتل محسوب میشونداز مصونیت سیاسی بر خوددار نیستند باید طبق قوانین بین المللی دستگیر و مجازات شوند.
سرنوشت  سی هزار زندانی که ۹۰ درصد آنها از سازمان مجاهدین خلق بودند فقط با یک سئوال آیا “بر سر موضع مجاهدی خود استوار هستند ”  حکایت داشت.
پس از این جنایت هولناک آمران  وعاملین جنابت ‌ نسل کشی  در سال ۶۷میخواستند  از اساس  وقوع چنین کشتار هولناکی را منکر شوند تا  خبر  این جنایت بی سابقه  به  بیرون از زندان  و مجامع بینالمللی درز نکند.
بر کسی پوشیده نیست که این کشتاریک پدیده  موقت نبود گرچه شدت و حدت در همان مرداد و شهریور  ۶۷بود اما کماکان ادامه دارد.بنابر این مجازات سران این حکومت  لازم و ضروری است.
سپاه  پاسداران و وزارت اطلاعات  رژیم  علاوه بر آزار روحی خانواده های شهدا  از هیج رزالتی از جمله   در نابود کردن آثار جرم   فروگذار نکردند.   آنها  بسیاری  اماکن محل دفن شهدای  قتل عام شده که بسیاری بصورت گورهای جمعی شناسائی شده بودند را   با ایجاد پارک و  ساختمان و یا جاده سازی سعی در امحای کامل آن داشتند . روشن است هر چند آنها در این راستا اقدام کنند مگرمیتوان جنایتی با این حجم وابعاد را در تاریخ ایران کتمان کرد ؟
از زمان شکل گیری جنبش دادخواهی ” شهیدان قتل عام ”  که با  فراخوان خانم مریم رجوی رئیس جمهور بر گزیده  مقاومت کلیک خورد ؛ جنبش  دادخواهی قتل عام ۶۷  اوج تازه ای گرفته است هزاران کنفرانس سراسری و صد ها کنفرانس بینالمللی در این رابطه بعضا با شرکت خود خانم رجوی تشکیل شد در نتیجه در پاییز گدشته پنج بخش تحقیق  سازمان ملل با دادن اخطاری به رژیم ایران  خواستار روشنگری  قتل عام  67 در مدت سه ماه ضربالعجل  شد….
با فعالیت کانون های شورشی  در سراسر  کشور  ، فیلمها و  مستندات و مدارک تازه ای  نیز  به دست آمده است   که پرونده  جنبش دادخواهی را بسا غنی تر هم کرده است که این علیرغم تلاش جانیان سپاه در از بین بردن مدارک  جرم است .
اکنون که سی سال از این جنایت هولناک  میگذرد هنوز سران  جناحهای رژیم از افشای  هرگونه اطلاعاتی مبنی بر وقوع این جنایت خود داری میکنند.
هرچند  در مواردی مصطفی پورمحمدی و رئیسی  رِئیس جنایتکار قوه قضائیه  بدون ارائه هر نوع آمار  آن جنایت هولناک را ” اجرای احکام الهی خطاب کرده اند و تاکید دارند که این کار با منافقین( سازمان مجاهدین) باتمام نرسیده است” .

از آنجائیکه  هرگونه موضعگیری منفی در قبال آن  جنایت بزرگ گویای همگونی  با شهدای 67  و دشمنی با رژیم قتل عام محسوب میشود، بنابر این  ضروری است یاد آوری شود  انکار و سکوت وکوچگ کردن کم وکیف ابعاد جنابت ویا تحریف هویت قهرمانان  این تراژدی انسانی تا چه اندازه لئیمانه ونشان دهنده رابطه ذلیلانه با دشمن مردم ایران یعنی رژیم ولایت فقیه است.
روشن شود :
هر فرد  یا  جریانی بخواهد بنوعی با این رژیم در درون و یا بیرون نظام  منحوس ولایت فقیه بر سر  قتل عام سال ۶۷  به مماشات  و کتمان روی آورد  بطور حتم ویقین  مورد باز خواست  و حسابرسی قرار خواهد گرفت باید پاسخگوی مواضع خود باشد.
   حمید نوری  جنایتکار اکنون   توسط قضائیه  سوئد محاکمه  میشود که  تعدادی بیشمار از زندانیان قتل عام شده  در تهران و کرج  مستقیم توسط این جنایتکار شکنجه و یا با حکم او اعدام شده اند .  بسیاری از اعضای  مجاهدین خلق  و مبارزین بعنوان شهود از مشاهدات خود در دادگاه  و یا دادستان تحقیق در آلبانی  شهادت داده اند اکنون  این پرونده در دستگاه  قضاییه سوئد  در جریان میباشد. به امید روزی که همه جنایتکاران در دادگاه علنی و منصفانه محاکمه شده و درس عبرتی برای همه ظالمان باشد.  اکنون چشم  زندانیان سیاسی از بند رسته و  مردم ایران که فرزندان آنها  قربانی حمید نوری  و سایر جنایتکاران میباشند  به نتیجه حکم دادگاه استکهلم  دوخته شده است.  دادگاه استکهلم در یک آزمایش تاریخی قرار دارد . نتیجه دادگاه نشانگر استقلال  قوه عدلیه از قوه مجریه است که سالهاست با رژیم مماشات کرده است.
درود بر شهدا قهرمان قتل عام یادشان همیشه گرامی وجاودان باد


سارا ابوالحسنی 

21 02 21