سخنان گروسی مُهر شکست بر سراب سیاست مماشات غرب با رژیم آخوندی

رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، روز چهارشنبه سوم آذر در گفت‌وگو با خبرنگاران با ذکر این‌که نتوانسته در سفرش به تهران به توافقی با مسئولان ایرانی برسد، گفت: «به نقطه‌ای نزدیک شده‌ایم که دیگر نتوانم نسبت به مطلع بودن [از فعالیت‌های اتمی ایران] تضمینی بدهم.»

این اضهارات اگر چه برای ما حرف جدیدی نیست اما نشانه ای از مهر شکست بر سراب سیاست غرب در قبال رژیم جنایتکار آخوندی است.

ما به عنوان اپوزیسیون خواهان تغییر رژیم سالهای متمادی است که بی‌حاصلی سیاست مماشات دول اروپایی و دمکرات‌های امریکا تاکید کرده ایم.

ما بارها و بارها گفته ایم که: از انجا که رژیم آخوندی حاکم اساس و پایه های خود را از ابتدا بر تروریسم و سرکوب بنا نهاده است هیچ قابلیت تغیر ندارد و هر تغییری در جهت منافع مردم و در مسیر دموکراتی لاجرم به سرنگونی سریع رژیم خواهد انجامید.

رژیم تروریستی آخوندی همیشه از چهار محور برای پیشبر سیاست خود استفاده کرده است:

در زمینه حقوق بشر

موضوع حقوق بشر از موضوعات مورد توافق احزاب سیاسی، دولت‌ها، نهادهای مدنی غربی و سازمان‌های بین‌المللی در نقد سیاست‌های جمهوری اسلامی بوده است. سیاستمداران عرب تا کنون با گفتگو و همدلی (تا حد محکوم کردن کشته شدن نیروهای سپاه یا بعضا سکوت در برابر سرکوب و کشتار مردم ایران) تلاش کرده‌اند مسیر مقامات را تغییر دهند اما در عرض ۴3 سال گذشته این انتقادات و همدلی‌ها هیچ تاثیری بر رفتار جمهوری اسلامی نداشته است.

شاید حقوق بشر برای برخی دولت‌ها و نهادهای غربی اصولا اولویت نیست بلکه عامل خودنمایی و فخر فروشی است. اولویت سازمان‌های بین‌المللی اصولا نه حقوق بشر بلکه بقای خود آنها بوده است. برای سنجش تاثیرات سیاست مماشات در این قلمرو میشود به گزارش‌های عفو بین‌الملل و کمیسر ویژه‌ی سازمان ملل در حوزه‌ی حقوق بشر در ایران مراجعه کرد.

در زمینه تروریسم

از سال ۱۹۷۹ تروریسم دولتی جمهوری اسلامی در داخل و خارج کلید خورد و تا امروز تداوم داشته است. در هیچ دوره‌ای عملیات تروریستی جمهوری اسلامی و نائبان آن متوقف نشده است. پالوده خوردن صدها مقام یا  چهره‌ی دانشگاهی یا روزنامه‌نگار یا فعال سیاسی غربی با مقامات این روند را متوقف نکرده است. حکومت بهترین استفاده را از دوگانه‌ی ساختگی میانه رو و رادیکال برده است. حتی دادگاه میکونوس که در آن برخی از سران جمهوری اسلامی محاکمه و بازداشت شدند موجب توقف این رفتار نظام نشد.

محکوم شدن دیپلومات تروریسم رژیم ایران در بلژیک به جرم طراحی عملیات تروریستی و بمب گذاری علیه شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق خود نشانگر نیاز رژیم آخوندی در زمینه تروریسم است.

جمهوری آخوندی با سرافرازی به عملیات تروریستی در داخل و خارج اقدام می کند و مسئولیت آن را نیز نمی پذیرد و عوامل عملیات تروریستی را نیز با گروگان‌گیری از شهروندان اروپایی برای مبادله، آزاد می کند. دول اروپایی و ایالات متحده در این زمینه هیچ گونه اقدام بازدارنده‌ای انجام نداده‌اند (غیر از دولت ترامپ در منع ورود ایرانیان به امریکا) و عملا واقعیت این رژیم را در این حوزه پذیرا شده‌اند. جمهوری اسلامی امروز پناهگاه اعضای گروه‌های تروریستی از سراسر عالم است.

در زمینه برنامه‌ی موشکی و هسته‌ای

گفتگوی «سازنده/انتقادی» اروپا و مذاکرات پنهانی و اشکار ایالات متحده برای کند کردن برنامه‌ی موشکی رژیم ایران هیچ موفقیتی نداشته‌اند. اگر چه تحریم‌های دولت اوباما مقامات ایران را به سر میز مذاکره کشاند اما توافق نهایی برنامه‌ی اتمی رژیم را دست نخورده باقی گذاشت. توافق اتمی با سه ویژگی مدت اندک محدودیت‌ها، عدم بازرسی از مراکز نظامی و بازرسی خود دولت از سایت‌های مشکوک یک لطیفه‌ی سوگناک و «توافق برای اصل توافق» بود و نه توافقی برای بستن دست مقامات از ساختن بمب.

با توجه به عدم نظارت بر سایت های نظامی هیچ تضمینی برای توقف برنامه‌ی هسته‌ای متوجه به ساخت بمب اتمی وجود نداش و حتی باورمندان جدی به نظام در داخل کشور خامنه‌ای را آن قدر خام نمی‌دانند که ساخت بمب را بر اساس یک توافق نیم‌بند رها کرده باشد.

در زمینه گسترش‌طلبی منطقه‌ای

ایالات متحده و دلتهای اروپا عملا کار چندانی برای محدود کردن برنامه‌ی گسترش‌طلبی منطقه‌ای جمهوری اسلامی انجام نداده اند، حتی دولت ترامپ که محدودیت آن را یکی از شروط ۱۲ گانه‌ی وزارت خارجه امریکا قرار داده بود. در زمانی که امریکا و همپیمانان آن در عراق بودند، دست رژیم آخوندی را برای بسط نفوذ باز گذاشته شده بود و مقامات امریکایی (مثل جان کری) از نیروهای سپاه قدس (مثل قاسم سلیمانی) که به طور کیلویی از علی خامنه‌ای ( به خاطر به کشته‌دادن ده‌ها هزار جوان ایرانی در جنگ) درجه‌های سرتیپی و سرلشگری دریافت کرده بودند تحت عنوان ژنرال تعریف و تمجید می‌کردند.

استفاده از نیروهای تروریستی جانبی مثل حزب الله، حماس، در لبنان و حوثی ها در یمن و نیروهائی چون حشد الشعب در عراق همیشه به عنوان ابزاری برای رژیم برای اعمال سیاست باجگیری از دول غرب به کار برده شده و به ثباتی منطقه انجامیده است. دولتهای غرب در ادامه سیاست مماشات با رژیم هیچ اقدامی برای محدود کردن آنها انجام ندادند.

علی رغم ادعای جمهوری اسلامی، براندازی نظام هیچ‌گاه سیاست رسمی و غیررسمی دول غربی نبوده است. دول غربی همیشه به دنبال مهار و بر سر عقل آوردن جمهوری اسلامی بوده‌اند که در این زمینه شکست خورده‌اند. دولت‌هایی که به دنبال براندازی یک نظام هستند مجسمه‌های عریان موزه‌های خود را چادر نمی‌کشند تا حسن روحانی از موزه‌ای دیدار کند، کارگزاران فمنیست آنها برای دیدار با مقامات ایرانی در تهران حجاب اجباری (نماد سرکوب زنان) به سر نمی‌کنند یا سفرای سابق جمهوری اسلامی را در دانشگاه‌های غربی (مثل حسین موسویان در پرینستون) به عنوان استاد جاسازی نمی‌کنند تا مذاکرات اتمی را به پیش برند. کسانی که از سیاست خشنود‌سازی دفاع می‌کنند باید با واقعیات روی زمین نشان دهند که رفتار جمهوری اسلامی را تغییر داده‌اند.

ظاهرا تیم بایدن می خواهد برای چهار سال دیگر نیز این سیاست را ادامه دهد. و شاید تا زمانی که یکی از موشک‌های جمهوری تروریستی اسلامی به نیویورک یا یکی از ناوهای امریکایی اصابت نکند این سیاست پایان نمی پذیرد اگر بایدن در این موارد نیز همانند زمانی که دریانوردان نیروی دریای امریکا در خلیج فارس بازداشت شده بودند به تلویح نگوید «هیچ اتفاقی نیفتاده است.» (در مصاحبه با سی‌بی‌اس).

مجتبی قطبی

2021 11 24