سرعت زیاد قطار جمعیتی ایران به مقصد پیری

سال به سال که می‌گذرد بیشتر باید نگران دوره‌ای بود ‌که آمار و ارقام نام آن‌را بحران سالمندی گذاشته‌اند. براساس آخرین سرشماری انجام شده در کشور که ازسوی مرکز آمار اعلام‌شده است هم اکنون نزدیک به 9.2 درصد از جمعیت 79 میلیونی ایران سالمند هستند؛ یعنی جمعیتی حدود 7.5 میلیون نفر را افراد بالای 60 سال تشکیل می‌دهند.

جمعیتی که از اوایل دهه 60 با رشد بالای 3.5 درصدی خود، در دوره ای که ایران بیشترین میزان موالید را داشت اکنون به دهه‌ی سوم زندگی رسیده اند و سنین 30 تا 39 سال را تجربه می کنند. متخصصان علم جمعیت شناسی پیش‌بینی می‌کنند تا سال 1400 سالمندان به 10 درصد جمعیت ایران و تا سال 1430 زمانی که 30 ساله‌های امروز پیر می‌شوند این میزان به 30 درصد جمعیت ایران می‌رسد؛ یعنی از هر 3 ایرانی یکی سالمند خواهد بود.

وقتی 30 درصد از جمعیت به سن پیری رسیده‌است؛ یعنی 30 درصد در دوران بازنشستگی به‌سر می‌برند و باید حق دوران بازنشستگی خود را دریافت کنند. طبق اظهارنظر کارشناسان برای پرداخت حقوق یک فرد بازنشسته 5 نفر باید کارکنند تا منابع مالی لازم تأمین شود. درنتیجه باید 150 میلیون نفر نیروی کار وجود داشته باشد تا حقوق این 30 میلیون‌نفر تأمین شود. درحالی که براساس گزارش سازمان ملل متحد، جمعیت ایران در سال 1430 به 92 میلیون نفر خواهدرسید و دراین زمان تنها 44 میلیون‌نفر نیروی درسن کار وجودخواهد داشت. البته این را هم باید در نظرگرفت که خیلی از این زنان و مردان کار نمی‌کنند که درکنار مدیریت فضاحت بار نظام تأمین اجتماعی بازنشستگان فاجعه عمیق‌تر می‌شود که با این اوصاف نتیجه‌ای جز فروپاشی و ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی نخواهد داشت.

باتوجه به کاهش نیروی کار از دیگر اثرات اقتصادی پیری جمعیت کاهش تولید ناخالص داخلی را موجب می شود و آنگاه اثرات منفی بسیاری به دنبال خواهد داشت

«وقتی انسان درست به عمق آن فکر می‌کند تن او می‌لرزد» جمله‌ای که فجایع حاصل از پیرشدن جمعیت ایران را به خوبی ادا می‌کند. اگر سیاست های جمعیتی کشور اصلاح نشود و همینطور این قطار بر روی ریل پیری جمعیت حرکت کند دیگر زمانی برای کاستن از سرعت آن که مقصدش ورشکستگی‌های اقتصادی، فروپاشی نظام تأمین اجتماعی و تهدید جدی امنیت ملی است نخواهدبود.