سهيلا دشتي: حمله به اوین از منظری دیگر!

soheiladashtiپاشنه آشیل

دررژیم های دیکتاتوری بطورعام و رژیم ارتجاعي و بنيادگرا وضد بشری آخوندي به شکل خاص بیعدالتی اجتماعی، سرکوب و خفقان و شکنجه و اعدام حاكم است. بدون هرکدام از پارامترهای فوق الذكر رژیم های دیکتاتوری ماهيتشان عوض ميشود. از منظر جرم شناسی رژیم های دیکتاتوری و توتالیتر را از نحوه برخورد با زندانیان دگراندیش و ارگانهای سرکوب به نام ها و اشکال مختلف و مجازاتهای معمول در مورد “متهمین” میشود شناخت.
به اين دليل رژيم ارتجاعي ملاها درايران، ازنظر نوع مجازاتها و تنوع و شدت وحدت مجازاتها و تعداد آن بدون هیچ شکی مقام اول در جهان را دارا می باشد. در چنین حکومتی جرم تعریف خاص ندارد و شاید بتوان گفت سلیقه ای است. مثلا افرادی را به جرم “اراذل و اوباش” چوب در آستین می کنند و در خیابانها می گردانند و یا آفتابه برگردن و وارونه سوار بر الاغ! که از مجازاتهای جاری و متداول براي تحقير فرد و ايجاد ترس و وحشت در ديگران است.
نه اين كه، متهم در یک پروسه قضايی محکوم شده است که چوب در آستینش کنند و یا اینکه هیئت قضات به این رای رسیده اند که برای تنبه فرد، آفتابه به گردنش بیاویزند و یا سرش را بتراشند، بلكه به اين دليل كه هيچ قاعده و قانوني بين نوع جرم ومیزان مجازات وجود ندارد و تناسبي بين آنها به چشم نميخورد. در دستگاه قضايي وارتجاعي آخوندي، حكام شرع آخوندي كه فاقد تحصيلات كلاسيك قضايي هم هستند، مجازاتهاي غير انساني مانند قطع دست و در آورن چشم از حدقه  را بعنوان حكم خدا صادر كرده و اجرا ميكنند.
ولي همگان ميدانند كه در وراي همه اين بي قانوني ها و نداشتن تعريف مشخص ازجرم وجرم شناسي، هدف سركوب جامعه براي ايجاد ترس و وحشت درميان مردم به منظور جلوگيري از اعتراض و قيام ميباشد.
در ایران تحت حاکمیت ملاها ده ها وکیل دعاوی به جرم دفاع از موکلانشان به زندان افتاده اند و پروانه وکالتشان لغو شده است. تمام کسانی که به هر علتی زندانهای رژیم را تجربه کرده اند به این مسئله اذعان دارند و شهادت میدهند. دردهه 60 فقط 30000 نفر طي چند ماه فقط به جرم اين كه حاضر نشدند بگويند سازمان مجاهدين، منافق است، پس ازگرفتن حكم و سپري كردن دوران محكوميت، اعدام شدند.
شاید نقل تجربه ای بی مورد نباشد. در رژیم جمهوری اسلامی داشتن اعتیاد جرم است و بنابراین تمامی معتادان مجرم هستند. مادری تعریف می کرد فرزند جوان معتادش را به یکی از مراکز دولتی ترک اعتیاد برای ترک برده بود. در بدو ورود جوان را به تخت شلاق می بندند و 75 ضربه شلاق به او می زنند! بقیه ماجرا تلخ تر از آن است که بازگو شود و شاید در مهلتی دیگر! به آن بپردازيم.
زيرا ما از دستگاه قضائی کشوری سخن می گوئیم که تحت حاكميت روحاني به اصطلاح مدره، در ده ماه  گذشته نزدیک به 800 اعدام ثبت شده و اعلام شده وجود دارد.
در چنین فضائی كه ضرب و شتم و شکنجه واعدام استثناء نیست بلکه قاعده است. حمله به به بند 350 اوين وضرب وشتم زندانيان بيگناه تعجب كسي را بر نمي انگيزد زيرا كه ماهيت اين رژيم همين است.
دست ها را می شکنند و بدن ها را با ضربه های بی امان باتوم کبود می کنند و بی حرمتی می کنند و ناسزا می گویند. این حمله و ضرب وشتم زندانیان سیاسی انسان را به یاد حمله به اشرف و لیبرتی می اندازد. صبر و قرار را از آدم می گیرد و از یک طرف درجه سبعیت و وحشیگری را نشان می دهد واز طرف دیگر اوج مبارزه و تسلیم نشدن به شرایط را در معرض دید قرارمی دهد.
نشان می دهد براي كسي كه مبارزه را انتخاب كرده است، مبارزه در پس دیوارهای سخت وسمنتی زندانهای رژیم تا نهایت هم ادامه دارد، زيرا كه ادامه مبارزه  بيرون است در سنگري متفاوت.
هميشه مبارزه در زندان منجر به وحدت وهمبستگي زندانيان ميشود. مقاومت ومبارزه زندانيان بند350 متفاوت از دفعات قبل به دليل خوردن جام زهر بوسيله رژيم تاثيرات متفاوتي روي خود زندانيان وخانواده هاي آنها ومردم ايران گذاشته است.
انگار كه به صدايی از”فرو رفتن تن می زند” و به فریادی تبدیل میشود این فریاد از فراسوی دیوارهای بتونی به سرعت باد به بیرون می رسد و کاری می کند کارستان. سرفرازان زندان یک تن واحد می شوند و می ایستند و مقاومت می کنند و فریاد مرگ بر دیکتاتور به خروشی بر علیه این ستمگران تبدیل می شود ورژيم را وادار به عقب نشيني ميكند.
انگار که خانوادهای این سرفرازان هم به تبعیت از عزیزانشان در کنار هم دادخواهی میکنند. برای اولین بار در دوران “پادشاه اعتدال” روحانی به اصطلاح،”اصلاح طلب“، شعار”زندانی سیاسی آزاد باید گردد” بوسیله بسياري ازمردم و حتي در اتاق ملاقات زندان طنين افكن ميشود. زندانبانان وحشی تر می شوند و دست به توحش تازه ای می زنند وموهای زندانیان سیاسی را می تراشند و ناگهان زن و مرد با موهای تراشیده عکسهای خود را بر روی رسانه های اجتماعی گذاشتند. اعتصاب و اعتراض از زندان اوین به زندانهای گوهردشت ودیگر زندانهای ایران کشیده می شود تا لحظه نگارش این سطور حداقل شش زندان در جای جای ایران به صف طویل همبستگی پیوسته اند. آنجا در زندانها هر چه هست عشق واست ایثار. از خود گذشتگی است و فدا. این را در صدای مادران اعضاء خانواده  این زندانیان سرفراز می توان شنید که آزادی و عدالت را فقط برای عزیز خود از دستگاه حاکمه طلب نمی کنند. این تقاضا را از مردم می کنند. انقلاب آزادیخواهانه مردم ایران ميرود كه به تحولی کیفی راه ببرد، يعني كه تحولي كه دستگاه سركوب ترك بردارد. البته براي رسيدن به اين نقطه بايد بيش از گذشته كاركنيم. تجربه نشان داده است كه براي رسيدن به آن نقطه كيفي بايد بازهم قيمت بدهيم. زيرا كه بودن قيمت چيزي بدست نخواهد آمد .
350 اوین تنها نیست. ما همه با هم هستیم هم چون زندانيان بند 350 مقاوم و پايدار

سهیلا دشتی

12 اردیبهشت 1393