سیدامامی در یک “سوئیت خوب” بوده یا در اوین

روز گذشته نمایندگانی از سپاه فیلم لحظات آخر زندگی دکتر سید امامی را در مجلس برای تعدادی از نمایندگان مجلس پخش کردند. پس از آن بود که نماندگان روایت‌های مختلفی درباره لحظات اخر زندگی دکتر سیدامامی را در بازداشتگاه یا آن طور که محمدرضا عارف گفته «یک سوئیت خوب» در اختیار رسانه‌ها قرار دادند. با این‌حال روایت‌ها تفاوت‌های مشهودی دارد. برای مثال علی مطهری می‌گوید فیلم هفت هشت دقیقه مانده به پایان عمر دکتر سید امامی را نشان می‌دهد و لحظه خودکشی در آن مشهود نیست. اما از سوی دیگر نقوی حسینی می‌گوید «کاملا روشن است» که دکتر سید امامی با پیراهنش خود را حلق آویز می‌کند. در این بین کاظم جلالی هم روایت جدیدی را در اختیار روزنامه شرق قرار داده که در شماره امروز این روزنامه منتشر شده. در ادامه گفت‌وگوی آمنه شیرافکن با کاظم جلالی را می‌خوانیم:

آقاي جلالی درباره فيلم «خودکشي» کاووس سيدامامي، نمايندگان روايت‌هاي متعددي گفته‌اند، مي‌خواستيم روايت شما را هم از فيلم داشته باشم. به‌ويژه که شنيده‌ايم ايشان استاد راهنماي شما هم بود؟

آشنايي من با ايشان به دانشگاه امام صادق برمي‌گردد. ايشان استاد مابودند و در رساله فوق‌ليسانسم ايشان استاد مشاور بودند. البته بعد از اينکه نماينده شدم -در ۱۴، ۱۵ سال اخير- ايشان را شايد يکي، دو بار ديده باشم. بعد از نماينده‌شدن من مراوده زيادي نداشتم؛ اما قبلش در زمان دانشگاه هم با ايشان کلاس داشتم و هم استاد مشاور رساله فوق‌ليسانس من بودند.

‌ با توجه به شناختي که از ايشان به‌عنوان دانشجو داشتيد، آيا احتمال مي‌داديد خودکشي کنند؟
عرض کردم من در سال‌هاي اخير ديگر ارتباطي با ايشان نداشتم؛ اما قبل از آن، ما چيز بدي از ايشان نديده بوديم. خيلي آدم اهل جنجالی نبود و فردي بود که کار علمي خودش را انجام مي‌داد. من چيز سياسي‌اي از ايشان نديدم که مثلا در جريان‌هاي سياسي کشور باشند؛ چنين چيزي هم نبود. معمولا آدم خويشتن‌داري بودند و خيلي اهل صريح صحبت‌کردن نبودند.

‌ درباره فيلم بفرماييد که چه ديديد؟
ابتدا دوستان توضيحاتي دادند که موضوع اساسا چه بوده است. در فيلم، ما سلول را ديديم که ايشان چند بار سعي کردند لامپ بالاي سرخودشان را بشکنند.

‌‌ شايد نور اذيتشان مي‌کرد؟
بعيد مي‌دانم نور اذيتشان کرده باشد؛ چون اگر چنين چيزي بود، در زماني که بودند، بايد چنين شکايتي مي‌کردند. آنچه در تصوير ديده مي‌شود، به‌نوعي تلاشي است براي شکستن آن لامپي که در آنجا است. ما نمي‌توانيم نيت‌خواني کنيم که ايشان مي‌خواسته بعد چه کند. ايشان بعد از آن لباس خود را از تن درمي‌آورند و يک‌ بار هم مثلا آن را به‌ گردن خودشان مي‌بندند؛ اما چون تصوير سرويس بهداشتي را نداريم…

‌‌يعني تصوير اينجا قطع مي‌شود؟
نه؛ عرض کردم هر اتفاقي که مي‌افتد در سرويس بهداشتي مي‌افتد و تصوير در سرويس بهداشتي نيست.

‌‌ خب نيروهای امنيتي چطور با جنازه ايشان روبه‌رو شدند؟
البته يک‌خورده هم تقصير همکاران ما بود. زنگ مجلس خورده بود، ساعت نزديک دو بود و ديگر دوستان نرسيدند تا آخر فيلم را رؤيت شود. البته دوستاني که توضيح دادند، گفتند اين اتفاق در سرويس بهداشتي افتاده و موضع تصويري مربوط به سلول است و سرويس بهداشتي قابل رؤيت نيست. آن چيزي که توضيح دادند، اين است که ايشان پتوي خودشان را به حالتي درست کرده ‌بودند که گويي کسي [زير آن] خوابيده ‌است؛ اما اين را ما در تصوير نديديم و توضيح آنها بود. وقتي خواستند ايشان را براي صبحانه يا چيز ديگري بيدار کنند، مي‌بينند ايشان بلند نمي‌شوند. در را باز مي‌کنند و وارد دستشويي مي‌شوند و مشاهده مي‌کنند ايشان خودشان را در دستشويي حلق‌آويز کرده‌اند.

‌‌ فردي که طبيعت‌گرد بوده، جامعه‌شناس بوده و در حوزه دين کار می‌کرده، چطور اقدام به این کار کرده است؟
چيزي که در فيلم نشان داده شده، چيز خاصي نبود. علي‌الظاهر پزشکي قانوني هم تأييد کرده که اثري از ضرب‌وشتم وجود نداشته است. این را که در ذهن ايشان چه گذشته است و چه شده، نمي‌توان قضاوت کرد.

‌‌ خبر ديگري که آمد، اين بود که افرادي که پشت مانيتور زندان بودند به علت کم‌کاري‌اي که کرده‌اند توبيخ شده‌اند. در‌اين‌باره هم توضيح مي‌دهید؟
اين هم موردي است که بايد بررسي شود. اگر مانيتور کنترل مي‌شد، کاملا معلوم بود ايشان کاملا ناآرام است و مي‌‌خواهد اقدامي انجام دهد و قاعدتا می‌توانستند پيشگيري کنند. خود دوستان هم قبول دارند. در‌اين‌باره هم توبيخ کرده‌اند و هم در حال پيگيري مسئله هستند.

‌‌ به‌ نظر شما توبيخ در اين پرونده کفايت مي‌کند؟
الان نمي‌توانیم قضاوت صددرصدی داشته باشيم. همان‌طور که عرض کردم، بايد بررسي شود و حتما اگر قصور و تقصير وجود داشته باشد، افراد و حتي نهادها بايد پاسخ‌گو باشند.

‌‌ آقاي جلالي اين خودکشي در زندان اوين بوده يا در بازداشتگاه ديگري اتفاق افتاده است؟
نمي‌دانم؛ يعني از دوستان سؤال نپرسيدم. چون ما بعد از آن رفتيم داخل مجلس و الان هم که داريم با شما صحبت مي‌کنيم.