شوالیه پارسی – انتخابات و آرایش سیاسی

هاشمی قالیبافبا اقدام احمدی نژاد درسوزاندن مهمترین برگ خامنه ای برای انتخابات ریاست جمهوری یعنی علی لاریجانی و ورود هاشمی رفسنجانی واسفندیار رحیم  مشایی، آرایش سیاسی انتخابات رنگ تازه ای به خود خواهد گرفت.

قبل ازورود به بحث ذکراین مقدمه ضرورت دارد که باند خامنه ای سه کاندید غلامعلی حدادعادل، علی اکبرولایتی ومحمدباقرقالیباف را برای سه وضعیت احتمالی آماده کرده بود. حدادعادل بعنوان سرسپرده و بی اراده ترین برای وضعیتی که اصلاح طلبان بطورکامل صحنه انتخابات راترک کرده وانتخابات به مسابقه ای تک اسبه ازسوی طرفداران خامنه ای تبدیل شود. علی اکبرولایتی برای شرایطی که اصلاح طلبان با مهره های کمترشناخته شده خود نظیرمحمدعلی نجفی یا اسحاق جهانگیری به میدان بیایند ومحمدباقرقالیباف برای شرایطی که اصلاح طلبان با مهره های اصلی خود نظیرهاشمی یا خاتمی واردعرصه انتخابات بشوند.

بااین مقدمه اکنون با توجه به ورود هاشمی به صحنه انتخابات مصاف اصلی بین قالیباف (کاندیدباندحاکم وخامنه ای)، هاشمی (کاندید اصلاح طلبان حکومتی وغیرحکومتی) ومشایی (کاندیدباند احمدی نژاد) خواهد بود.  پس ازتعیین صلاحیت کاندیداها که بین 10-5 روزبطول خواهد انجامید، کلیه کاندیدای نمایشی اصولگرایان یکی پس ازدیگری به نفع قالیباف شهردارتهران کناررفته وخامنه ای برای به کرسی نشاندن این مهره، باید تمهیدات ویژه ای راتدارک ببیند چه اکنون با توجه به تسلط نسبی احمدی نژاد بربخش اجرایی برگزاری انتخابات، امکان استفاده ازروش قبل (استفاده ازفرمول ریاضی برای تعیین سهمیه آراء برهرکاندید و اعلام آراء ازطریق شبکه همراه رهبری) وجود نخواهد داشت والبته میزان نفوذ احمدی نژاد برستادانتخابات وزارت کشور زیرنظرفردی بنام صولت مرتضوی باتوجه به همراهی این شخص با بیت رهبری نیزباید دراین محاسبات منظورگردد.

بافرض رد یا تایید صلاحیت اسفندیارمشایی، درگیری نهایی بین هاشمی وقالیباف خواهد بود وبرهمین اساس دیروزقالیباف سخنانی همراه با اشک تمساح برعلیه هاشمی بیان کردکه نشاندهنده کسب دستورازرهبری برای تخریب هاشمی وبا استفاده ازهمان روش احمدی نژاد ولی با سبکی جدید وویژه شخصیت مزورانه قالیباف بود.

اما تفاوت این دو یا شاید هم این سه دررابطه با جنبش مردم ایران قابل بحث است وبا به قدرت رسیدن هریک ازاین سه کاندیدای مطرح می توان پیش بینی کرد که کشورآبستن چه حوادثی خواهد بود.
1- با استقرارهاشمی برصندلی ریاست جمهوری درگیری وی با رهبری به اوج خود رسیده وزمینه برای کاهش نفوذ وحتی حذف خامنه ای ازچرخه اجرایی کشورفراهم خواهد شد. گرچه همچنان بخشی ازنفوذ خامنه ای ازطریق دست نشاندگان خود در مجلس وقوه قضاییه حفظ شده ولی درمیان روحانیون وفرماندهان سپاه بعنوان مهمترین نیروهای حامی خامنه ای، شکاف جدی ایجاد شده ومی تواند تا مرزکودتای نظامی پیش برود. هاشمی با توجه به برخورداری ازکاریزمای شخصیتی ونیز برخورداری از حمایت غرب واتحادیه عرب بعنوان مهترین فرد تاثیرگذار، همچنان درعین حال مهترین نیروی کاهش دهنده سرعت فروپاشی رژیم خواهد بود.

2- درصورت استقرارقالیباف برمسند ریاست جمهوری که قطعا با تقلب باند خامنه ای انجام خواهد پذیرفت، درگیریهای مقطعی به وقوع خواهد پیوست و اینباربا ملحق شدن بخشی ازطبقات فرودست جامعه به نیروهای آزادی طلب، امکان بروز قیامی مشابه 30 خرداد 88 وجودخواهد داشت.  ازنظرکلی روند اضمحلال فعلی نظام ادامه خواهد داشت وقالیباف نقش تعیین کننده ای درتثبیت اوضاع نخواهد داشت. البته انتظارانجام برخی اقدامات اصلاحی ظاهری با ماهیت ضداصلاحات وباهدف مصرف داخلی وبی تاثیردرعرصه خارجی وجود دارد.

3- درصورت تایید صلاحیت وپیروزی اسفندیارمشایی که غیرمحتمل ترین گزینه می باشد، بازهم شاهد درگیری های مقطعی خواهیم بود ولی امکان بروزقیام یا شورش وجود نخواهد داشت وروند فروپاشی ادامه وضعیت فعلی وشاید با ضرب آهنگی شدیدتر خواهد بود تحت این شرابط نظام دارای تجزیه کامل شده وامکان تثبیت اوضاع به نفع حاکمیت به هیچوجه وجود نخواهد داشت.

بعنوان نتیجه گیری می توان ادعا کرد که باتوجه به دوگزینه سرنگونی رژیم یا اصلاح آن (هرچند دریک پروسه طولانی) در حال حاضرمهمترین خطرازسوی هاشمی می باشد زیرا با اقدامات وی نظام می تواند چند صباحی دیگرکه شاید بتوان آنرا پریود زمانی بین 12-8 سال ذکرکرد، پا برجا بماند ولی با انتخاب کاندیدهای دیگریعنی کاندیدهای باند خامنه ای واحمدی نژاد، این روند فروپاشی به احتمال زیادبه 4 سال هم نمی رسد.  لذا بسته به اینکه هدف مخاطبین درخصوص سرنوشت رژیم چه باید باشد (سرنگونی یا اصلاح) می توان ازموارد فوق برای پیش بینی آینده سیاسی ایران وتحلیل  حوادث آینده بهره جست.