علیرضا یعقوبی – اشرف تمام ناشدنی است

yaghobiپس از فعل و انفعالات فراوان و بعد از جنایات بیکران، اشرف این دژ مستحکم انقلاب، مبارزه، مقاومت و ایستادگی از آخرین رزمندگان حاضر در آن تخلیه شد. اگر اشرف را در قالب یک پایگاه و یا قطعه زمینی ببینیم، مسلما که به بیراهه رفته ایم. مجاهدین از روز اول هم به خاک کشور همسایه نرفته بودند که در اشرف و در چارچوب جغرافیایی آن باقی بمانند. کدام انقلابی است که بخواهد در یک چهاردیواری محبوس بماند؟ هر چند که به دست خود آنجا را به نمونه ای از تلاش و انگیزه برای ساختن و بروز خلاقیت تبدیل کرده باشد. عنصر انقلابی مجاهد خلق که نمی تواند در بند یک پایگاه و یا یک شهر نمونه باشد. او باید دنیا را برای آزادی خلق محبوب خویش طی الطریق کند. خلاقیت عنصر انقلابی در جبرشکنی و تغییر فضا مطابق میل و اندیشه خود است که تعریف می شود. انسانی که نتواند محیط و پیرامون خود را آنگونه که مطلوبش هست تغییر ندهد و به تطابق خلاق با آن نرسد، دیگر تهی شده از تمامی خصوصیات انقلابی است.

پس اگر از اشرف انگیزه و  تلاش برای به منصه ظهور رساندن استعدادها و خلاقیت های فردی و جمعی را الهام بگیریم و بهمانگونه که بارها توسط فرمانده کل ارتش آزادیبخش ملی ایران و سایر مسئولان مجاهدین اعلام شد، اشرف را پایگاه استراتژیکی نبرد برای سرنگونی رژیم جهل و جنایت آخوندی بدانیم، باید اذعان کنیم که اشرف تا ابد تا تحقق آرمانهایی که بخاطر آن بپا شد، زنده است و تمام ناشدنی!. اشرف برای تک تک رزمندگانش، برای همه آنهایی که دل در گرو آزادی و رهایی میهن اسیر خود ایران دارند، زنده و الهام بخش خواهد ماند همچون خود اشرف رجوی.

هجرت و تغییر مکان دادن از شرایط نامطلوب بسوی تطابق خلاق و سازنده حتی بین چهارپایان و پرندگان هم در عالم غریضی جریان داشته و ساری است. انسان به یمن آگاهی و اندیشه باید بتواند شرایط را بنفع خود تغییر دهد. به گواهی دوست و دشمن، طی ۳۴ سال گذشته مجاهدین و رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی ایران هر آنچه را که نتوانسته باشند محقق سازند، این حقیقت به اثبات رسانده اند که در پی تحقق آرمانها و اهداف خود حاضر به پرداخت همه چیز هستند. تمامی تغییر و تحولات درونی مجاهدین را می توان تماما در این راستا یعنی تیز کردن «پرداخت از خود» در مسیر تحقق آرمانها و در ستیغ مبارزه بودن تحلیل و تفسیر نمود. مسلم است که در هر مرحله از ابتلاء و آزمایش «خود سازی انقلابی»، ریزشی هم در کار خواهد بود اما آنکه می ماند همچون کوهی استوار خواهد بود که می تواند دنیایی را همچون اشرف به ایستادگی و مقاومت وادارد. همانگونه که تک تک این ۵۲ شهید جنایت آخر در اشرف بودند. آنها چشم بر جهان نبستند مگر آنکه چشمهایی را در ابعاد هزاران هزار، بر دیدن و گواهی دادن بر حقیقت «اسطوره اشرف» گشوده باشند چرا که این منطق تکامل و برآمده از ناموس هستی است. «اسطوره اشرف» تا تحقق آرمان رهایی ایرانزمین که اشرف بخاطر آن بنا نهاده شد، الهام بخش بوده و خواهد ماند.

به همین دلیل ما با اشرف خداحافظی نمی کنم و بدرود اشرف نمی گوئیم. ما بیشک به اشرف باز خواهیم  گشت. مزار شهیدان مروارید را هزاران بار زیباتر از گذشته خواهیم ساخت، با مسجد فاطمه با پل کارون و حافظیه و بهارستان و امجدیه … نه نه با هیچکدام از یادگارانمان در اشرف  وداع نمی کنیم. این دشمن زبون ماست که با اشرف وداع گفته است و صد البته قبل از آن با ایران. دقیقا همان زمانی که برای سرکوب تظاهرات مسالمت آمیز مردم ایران، سلاح در دست گرفت. مالکی و یا هر مزدور دیگری که بر روی اشرف بیدفاع آتش گشود با اشرف هر چند که در درون عراق جای دارد، وداع گفت. این را البته قیام مردم عراق در نهایت گواهی خواهد داد.

ما از اشرف این کانون استراتژیکی نبرد، جنگ صد برابر با دشمن را درس گرفتیم. ما از اشرف عشق به وطن و زییایی ها را آموختیم، ما از اشرف به بروز خلاقیت ها و استعدادهای لایزالمان رسیدیم، ما در اشرف به بی انتها بودن توان و پتانسیل انسانی خود گواهی دادیم.  ما در اشرف به سرچشمه عشق و معرفت و آگاهی راه بردیم، ما در اشرف، زلالی قلب و روح یارانمان و وفای به عهد و پیمان با «جان جانان» در همراهی با «قایقرانان» را به ثبت تاریخ رساندیم و ما در اشرف راه و رسم زندگی شرافتمندانه و انقلاب را فرا گرفتیم. اشرف الهام بخش ما در رسیدن به این دستاوردهای بکر و بیکران بود.  اینه  ا همه سرمایه ما و خلق ما و حاصل عمر ما در اشرف بود. کجا می توان اینهمه میراث را به فراموشی سپرد؟. اینها همه به بهای میلیاردها ساعت کار طاقت فرسا و با خون هزاران شهید عجین شده و سرشته است.

پس اشرف با تمامی این سرمایه ها و تمامی این دستاوردها -نه بعنوان یک قطعه زمین- در قلب و روح ما زنده است. پس اشرف این سرچشمه لایزال بروز خلاقیت ها و پاکی و خوبی و زیبایی، عشق، معرفت و وفای به عهد پایان نایافتنی و تمام ناشدنی است!.