علیرضا یعقوبی – برای حقوق اولیه ساکنان اشرف قیام کنیم

AlirezaYaghoobiبنا به اطلاعیه اول شهریور شورای ملی مقاومت ایران «ممانعت از ورود مواد غذایی و قطع آب و برق اشرف وارد سومین هفته می شود».

این عمل جنایتکارانه و نقض حقوق اولیه انسانی تعدادی از هموطنان و کسانیکه بیش از سه دهه از زندگی خود را در مبارزه و زندان و رنج و شکنج علیه فاشیسم مذهبی حاکم بر وطن اسیرمان گذرانده اند بخاطر تسلیم ساختن آنها و غارت اموال ارتش آزادیخش ملی ایران صورت می گیرد.

اینکه تا کجا فعالیت های آلت دستها و فعلها و چوب زیر بغل های دیکتاتوری آخوندی در رقم زدن چنین سرنوشتی برای بهترین فرزندان این مرز و بوم مؤثر بوده است و تا کجا تشکیل کمپین های قتل و غارت مجاهدین، نگارش نامه ۲۳۰ صفحه ای به رهبری مقاومت و اتهام های ریز و درشت مطرح شده در آن و همراهی دو تن از اعضای نادم شورای ملی مقاومت ایران و کارزاری چند ماهه علیه سازمان رزم مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی ایران که تنها سرمایه اش همانا جانهایی است که بیدریغ طی ۳۴ سال گذشته فدیه راه رهایی خلق قهرمان ایران ساخته است، بر کسی پوشیده نیست.

اصحاب جور و ستم برای چنین روزی اسبهای دیکتاتوری را تیمار کرده و زین یراق کردند که علاوه بر کشتار هر چند بار رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی ایران، برای غارت اموالشان بتازند و آب و برق و مواد غذایی و دارویی را هم بر آنها ببندند. از یاد نمی بریم که چگونه یکی از این خودشیفتگان ذهن و اندیشه به دشمن سپرده، چندی قبل در صفحه فیس بوک خود مطرح می کرد «مگر اموال منقول و غیر منقول از جان انسانها مهمتر است؟». اینها عناصر واداده به عمد خود را به تجاهل می زنند که در راه آزادی مردم ایران، برای سازمانی که ۳۴ سال بیدیغ جانفشانی کرده است، مسلما تکه زمین و یا اموال قابل ا  نتقال آنهم به قیمت از دست دادن بهترین یارانش که بهتر از هر کسی قدر این جواهر ها و گوهرهای بی بدیل تاریخ معاصر ایران را می داند،ارزشی ندارد، این را خود این جماعت واداده طی سالیان شاهد و گواه بوده اند، اما اموال گردآوری شده در اشرف، بخشی از سرمایه هایی است که ذره ذره آن با تلاش و کوشش و کار طاقت فرسای «مالی – اجتماعی» هزاران هزار انسان در چهارگوشه عالم و میلیاردها ساعت تلاش و کوشش پیگیر بدست آمده است و بعنوان بخشی از سرمایه ملی محسوب شده و نباید گذاشت که این اموال مصاده شده و «ملاخور» شود.

روزهای گذشته داشتیم سالروز ۲۸ مرداد را با هم مرور می کردیم، کودتایی که تنها رهآوردش برای ملت ایران همانا حکومت ننگین آخوندی و سپاه جهل و نادانی بود. سرنوشت کاشانی و اینکه چگونه به آلت دست  و به چوب زیر بغل دیکتاتوری در غرور و نخوت و خودپسندی تبدیل شد، بسا بسا عبرت انگیز بود با علم بر اینکه هیچکدام از این آلت فعل ها و آلت دست های امروز دیکتاتوری آخوندی و بالاخص آن دو عضو سابق شورا، با فاصله دست نایافتنی از جایگاه و موقعیت کاشانی و حتی مظفر بقایی و حسین مکی قبل از کودتای ۲۸ مرداد قرار دارند. آن بر سر  و مظفر بقایی و حسین مکی و دیگر عمله و اکره دیکتاتوری آمد، سرنوشت نهایی و عبرت آموز شما را هم به نظاره خواهیم نشست هرچند که در دید خرد بین ملت ایران آینده شما از همین امروز هم رقم خورده و روشن است.

اینها تنها از آن بابت مطرح شد که بدون این مقدمه چینی ها و ایجاد جنگ روانی و بلوا، اینچنین افسارگسیخته تازیدنها و قطع آب و برق و مواد غذایی و دارویی ساکنان اشرف محال بود. برای اثبات نظر خود، راه دور نمی رویم، نویسنده نامه کذایی وزارت اطلاعات دیکته شده ۲۳۰ صفحه ای در کتاب «آواز ققنوسها»ی خود در جایی مطرح کرده است که دسته دسته زندانیان مجاهدین را برای تعیین تکلیف می بردند و برایشان مطرح می ساختند که اگر شما از سازمان بریده اید برای اثبات آن باید رجوی را تیرباران کنید و چون با سؤال آنها مواجه می شدند که رجوی در دسترس نیست می گفتند چند تن از مجاهدین را عجالتا بجای رجوی تیرباران می کنیم و شما این کار را انجام می دهید. وقتی همین فرد اینچنین امروز به رجوی می تازد بنا به همین نمونه مشخص، نمی تواند آلت و وسیله ای باشد برای اینکه رژیم چون دستش به رجوی نمی رسد، بیاید و آب و برق و مواد غذایی و دارویی مجاهدین ساکن اشرف را قطع کند؟ و این را یک فریضه برای خود و مزدورانش فرض کند؟. وقتی رهبری یک جریانی آنهم در حال مبارزه اینهمه به زعم «یک زندانی سیاسی سابق مجاهد خلق» دچار انحراف باشد بر پیروان او در هرج، مرگ تدریجی خود یک نوع درمان است!. اینجاست که درون مایه تمامی این جنگهای روانی این جماعت مشخص شده و برای رژ  یم به مایه و ماده تبدیل می شود.

هموطنان، وقت تنگ است، در راستای اعتراض به عمل جنایتکارانه آلت دست رژیم در بغداد یعنی دولت مالکی، کمپینی به آدرس:

http://chn.ge/16xjk7d

بر پا شده است. به این کمپین و کارزار برای احیای حقوق اولیه انسانی ساکنان اشرف پیوسته و به وظیه ملی و میهنی خود قیام کنیم.

با امضای خود از بروز یک فاجعه انسانی دیگر جلوگیری بعمل آوریم. دیگر اعضای فامیل، دوستان و آشنایان را به امضاء «درخواست پایان بخشیدن به محاصره دارویی و غذایی و قطه آب و برق اشرف» به همراهی فراخوانیم. نیک بدانیم که ایران آزاد خواهد گشت. این روزگار نکبت حاکمیت آخوندی در فردایی نه چندان دور با آتش رزم بهترین فرزندان ملت ایران در ارتش آزادیبخش ملی ایران و قیام یکپارچه ملت به فغان آمده ایران به پایان خواهد رسید. ایران به زیباترین وطن تبدیل خواهد شد. لازمه چنان فردایی، وحدت عمل و همبستگی امروز ماست. دفاع از حقوق ساکنان اشرف یک وظیفه انسانی، ملی و میهنی  محسوب می شود. باشد که تاریخ از این ایام سیاه بعنوان نمادی از همبستگی ملی ایرانیان یاد کند. اینچنین باد.