علیرضا یعقوبی: دیپلماسی در ژنو، فشار در تهران

بعد از اینکه ولی فقیه رژیم تهران نتوانست با دیپلماسی بی دنده و ترمز ذیشعور ترین رئیس جمهور تاریخ بشریت به پیشبرد اهدافش در راستای اتمی شدن رژیمش و باج خواهی از جامعه جهانی نائل آید، بار دیگر به آن مثل معروف محمد ظاهر پادشاه سرنگون شده و متوفی افغانستان (۱) روی آورد تا شاید بتواند در فقدان اراده مشخص نزد قدرتهای جهانی در ایستادگی برابر بنیادگرایی مذهبی، اهدافش را جامه عمل بپوشاند.

خامنه ای که در سال ۸۸ برای ادامه ریاست جمهوری احمدی نژاد او را از صندوق های شعبده بقیمت کشتارملت ایران بیرون آورد و این واقعیت را حتی افراد نزدیک به او چه مستقیم و چه غیر مستقیم (۲) اعتراف کرده اند در پایان عمر دولت «معجزه هزاره سوم» (۳) در شعبده ای دیگر اینبار حسن روحانی را با اکثریت چند دهم در صدی از صندوق های رأی بیرون کشید تا با سپردن زمام امور در دست یک دولت به اصطلاح معتدل (۴) مطابق با ذائقه قدرتهای جهانی سازشکار، همان اهداف و خواسته ها را در شکلی نوین پیگیری کند. اندر عجایب روزگار آنکه که در دولت «اعتدال و امید» اعدامها افزایش یافته و نقض حقو بشر بنا به گزارش احمد شهید در ایران ابعاد گسترده تری بخود گرفته است که در همان ابتدا شعارهای این دولت رنگ باخته و بی محتوا و فاقد ارزش شده است.

بهرحال بازی جدید خامنه ای با جامعه بین المللی چندان بدیع و یا خلق الساعه هم نیست و در واقع نوعی دارای عطف به ماسبق است. تنها طرح گذشته را قدری وسیعتر کرده و سازماندهی و تقسیم کار طیف وسیعتری را لااقل در خارج از کشور در بر گرفته و بنوعی در داخل، عملیات را هم در آن گنجانده اند. اما طرح اصلی مشترک خامنه ای و رفسنجانی بعد از مرگ خمینی چه بود؟

در جلسه مجلس خبرنگان بعد از مرگ خمینی، خامنه ای که یک آخوند معمولی محسوب می شد با ذکر خاطره ای از خمینی توسط رفسنجانی، بیکاره تا مقام «ولی فقیه» بالا کشیده شد و بر مسند «رهبر» نشست. رفسنجانی رئیس جمهور شد و این همزمان با ایام آخر عمر شوروی سابق و بلوک شرق و «جنگ سرد» بود و غرب هم مشکلش در ایران، جریان به اصطلاح چپ «خط امام» بود که اشغال سفارت آمریکا در تهران و عملیات تروریستی در سایر نقاط جهان بالاخص خاورمیانه بنام آن نوشته شده بود. پادوها و گماشته های رژیم که نام «دیپلمات» را یدک می کشیدند، تحت عنوان بازی مسخره خلع ید از «جناح چپ» (اصلاح طلبان امروزی) در کریدورهای ملل متحد، هر جنبده سر و ته داری را که می دیدند به او مراجعه می کردند و از او می خواستند که ضمن حمایت از رئیس جمهور مدره و پراگماتیست جدید ایران یعنی رفسنجانی، زمینه خلع ید از «جناح چپ» (اصلاح طلبان امروزی) را فراهم آورند. رژیم توانست با این ملعبه، برای بقایش زمان بخرد. هر چند که همان «جناج چپ» بعد از چموشی خامنه ای و فراموشی وعده و وعیدهایش با رفسنجانی بر سر تقسیم قدرت، به متحد دوباره رفسنجانی و باندش تبدیل شدند. در پروسه زمان، جای پادوها و عمله های «دیپلمات» بی ریخت و شلخته رژیم را «لابی» رسوا همچون هوشنگ امیر احمدی و جریان «نای  اک» تریتا پارسی و دهها جریان «ناپاک» دیگر پر کردند و به دلال مهر و محبت رژیم آخوندی نبدیل شدند. در تهران پای شوی، رئیس جمهور کمدین – لمپن رژیم، احمدی نژاد می نشستند که تا آنها را با طرح مطالب هجو علیه غربیها از خنده روده بر کند و در نهایت با سوغاتی قالی ایرانی و …برای جریان صلح دوست آمریکایی به محل مأموریت شان عودت داده می شدند. این تمامی دیپلماسی رژیم و شخص خامنه ای در دوران احمدی نژاد را تشکیل می داد.

خامنه ای که چند سال پیش پیام اوباما بمناسبت عید نوروز را «دست چدنی» می خواند و از طریق احمدی نژاد برای بریدن دست متجاوز با «چاقوی زنجان» رجز می خواند در نهایت وقتی «سمبه دشمن» را پر زور دید بعد از کشف جریان «فتنه»، به کشف جریان «انحراف» نائل آمد و تصمیم گرفت شعبده جدیدی را با به اصطلاح «اصلاح طلبان» راه بیندازد. هدف او واحد است. همان استراتژی را که با ریاست جمهوری احمدی نژاد دنبال می کرد اینبار از طریق «حسن روحانی» دنبال می کند. در داخل در تقسیم کار، قرار بر این شده که جریان موسوم به «گروه فشار» چه از طریق تریبون های سنتی و رسمی خط انتقاد از روحان     را پیش ببرند تا اینگونه القاء شود که حسن روحانی رئیس جمهور مدره تحت فشار جریان «راست افراطی» قرار دارد و برای ایجاد فضا برای او در پیشبرد سیاستهایش، غرب بایستی با برداشتن تحریمها او را یاری دهد و هر دوی اینها در خدمت استراتژیی باشند که هدف غایی و نهایش همانا رسیدن رژیم به سلاح هسته ای و باج گیری از جامعه بین المللی است. بنابراین مشی دیپلماسی ژنو و گفتگو با کشورهای ۱+۵ و خط فشار در داخل دو روی یک سکه هستند که در مجموع باید زمان لازم برای هسته ای شدن رژیم را فراهم آورند. ظریف به ژنو می رود تا دیپلماسی گفتگو را به پیش ببرد بطور همزمان مجلس ویر علوم ر  وحانی را تهدید به استیضاح می کند و یا وزارت ورزش را گرو کشی کرده و صلاحیت وزیرپیشنهادی برای آن وزارتخانه را که نقشی در معادلات سیاسی ندارد، تائید نمی کند و حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان اندر مذمت «گفتگو» با شیطان بزرگ و مزایای شعار «مرگ بر آمریکا» قلمفرسایی می کند تا همه اینها القاگر فشار بر دولت مدره و اعتدالی روحانی باشد، در خارج از کشور هم تتمه رژیم یعنی «اصلاح طلبان» پرتاب شده به اینسوی مرزها که در کنار لابی رژیم در تقسیم کار، بیکار ننشسته اند. چه مستقیم و چه غیر مستقیم در راستای همان سیاست دیکته شده از سوی «بیت رهبری» عمل می کنند. این د     مشی دیپلماسی در ژنو ، فشار در تهران باید به چنان گشایشی برای ولی فقیه راه برد که بتواند پروژه اتمی کردن رژیم را به انتها برساند.

جالب آن است که ادعا می شود که همین به اصطلاح اصلاح طلبان که برایشان سبقه مبارزاتی علیه «جناح راست» هم تراشیده شده تا در افکار جهانی به آنها نقش «اپوزیسیون » رژیم داده شود در مصاحبه ها و یا نامه هایی که برای اوباما ارسال می کنند که فشار تحریمها بر روی اقشار فردوست جامعه است. پرسیدنی است که وقتی رژیم سرکوب گروههای سیاسی و اقلیت های قومی و مذهبی را در پیش گرفت، فشار آن متوجه کدام طبقه بود؟ اعدامهای روزانه فرزندان کدام قشر از جامعه را در بر می گرفت؟ جبهه های جنگ ضد میهنی را فرزندان کدام قشر و طبقه پر می کردند؟ فقر و فحشای از کدامین بخش جامعه قربانی می

گرفت؟ اعتیاد فرزندان کدامین کاست و طبقه ای را به ورطه نیستی و نابودی کشانده است؟ و شما مشاطه گران در آن شرایط در کجا قرار داشتید که امروز سنگ «مستضعفان» پوشالی خمیتی را به سینه می زنید!.

وظیفه هر ایرانی آزاده و میهن دوست است که اولا بدام بازیهای «راست و چپ» رژیم گرفتار نیایند. و ضمن مبارزه با رژیم، آنی از افشای بی امان «اپوزیسیون» پوشالی به اصطلح اصلاح طلب کوتاه نیایند و بدانند که راه رهایی ایران دقیقا از سرنگونی رژیم فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران با تمامی جناج بندی های درونی آن می گذرد و در این رهگذر مبنا در مبارزه همانا نابودی اصل ولایت فقیه و شرط هم افشای تمامی کسانی است که ادامه حیات رژیم فاشیسم مذهبی را تحت عنوان «اصلاح طلب» طلب می کنند، می باشد. اینچنین باد.

پاورقی ها:

۱- از محمد ظاهر پادشاه سابق افغانستان نقل است: «ملت افغان زیر بار زور نمی رود الا دشمن سمبه اش پر زرور باشد».

۲- مراجعه شود به مصاحبه علی مطهری نماینده مجلس رژیم با سایت وابسته به سپاه پاسداران «فارس» که در آن ادعا کرد که تعدادی از فرماندهان سپاه معتقدند اسناد و مدارکی در اختیار دارند که می توانند ثابت کنند در انتخابات سال ۸۸ که منجر به قتل عام مردم ایران توسط رژیم آخوندی و شخص خامنه ای شد، تقلب صورت گرفته است. همینگونه است مصاحبه باهنر نماینده مجلس رژیم از کرمان با سایت نامبرده در بالا با این ادعا که احمدی نژاد منتخب ولی فقیه بود. او عملا بر شعبده بودن انتخابات در رژیم ولایت فقیه مهر تائید زد.

۳- احمدی نژاد توسط فاطمه رجبی همسر غلامحسین الهام سخنگوی چند کاره دولت احمدی نژاد، «معجزه هزاره سوم» نامیده شد.

۴- شعار انتخاباتی حسن روحانی «دولت اعتدال و امید» بوده است.

علیرضا یعقوبی

۲۱۰۳ ۱۱ ۱۴