علیرضا یعقوبی: رفع تحریمها و وضعیت معیشت مردم

yaghobiپس از توافقات ژنو اعلام شد که آمریکا ۸ میلیارد دلار از دارایی های بلوکه شده ایران را آزاد خواهد ساخت، بلافاصله کارشناسان اقتصادی پیش بینی کردند که آزاد سازی این حجم از دارایی های ایران، می تواند در رفع مشکلات معیشتی مردم کارساز باشد اما در پی این ابراز خوشبینی ها، حسن روحانی به بهانه گزارش صد روزه ریاست جمهوریش، در تلویزیون رژیم حاضر شد و سیاهه ای از وضعیت اقتصادی کشور را مطرح ساخت تا انتظارات مطرح شده از سوی کارشناسان اقتصادی بلافاصله خنثی شده و رنگ ببازد. محمد باقر نوبخت رئیس برنامه و بودجه رژیم هم از اساس منکر آزادسازی ۸ میلیارد دلار از دار  ایی های ایران از سوی آمریکا شد تا کسی توهم بهتر شدن وضعیت معیشتی مردم را در سر نپروراندو به آن دامن نزند.

اینکه چرا روحانی دقیقا بعد از اعلام آزادسازی ۸ میلیارد دلار از دارایی های ایران از سوی آمریکا به صحنه آمد تا با درازکش کردن و شلاق زدن دولت مرده احمدی نژاد ، خوشبینی های ابراز شده از سوی کارشناسان اقتصادی رژیم همچون سعید لیلاز را خنثی سازد، ریشه در ماهیت این رژیم دارد.

در ایران امروز کسی نباید توهم حل مشکلات جامعه از جمله معضلات اقتصادی را در سر پرورانیده و به آن دامن بزند. این رژیم خود بخشی از مشکل و از جمله بزرگترین مشکل و چالش جامعه امروز ایران است که حق بزرگتری بنام «حق حاکمیت ملی» را از تمامی ایرانیان ستانده و به فرد «ولی فقیه» تفویض کرده است. او است که امروز تمامی امکانات و سرمایه ها را قبضه کرده است و به هیچ ارگان و مرجعی هم پاسخگو نیست. گزارش رویتر از وضعیت اقتصادی خامنه ای را مطالعه کنید. دولت در برابر امپراطوری ولی فقیه عددی محسوب نمی شود. او برای درآمدهای کشور هم چاه هزینه را از قبل کنده است. جاه طلبی ها و بلندپروازی های سیاسی و نظامی و حس و داعیه رقابت با قدرت های برتر جهان هزینه لازم خود را طلب می کند. تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف/ مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی. اسباب بزرگی ولی فقیه با خاصه خرجی ها و حضور بی پایانش در رقابتهای تسلیحاتی فراهم می آید.

رژیم های توتالیتر از آنجائیکه که اعتقادی به توده های مردم ندارند، عامل قدرت و برتری را در ابزار آلات نطامی جستجو می کنند. اینگونه رژیمها با داعیه مذهبی و رهبری جهان اسلام لاجرم باید نقطه ثقل قدرت خود را با فاصله گیری مستمر و رو به افزایش از اراده و خواست و لذا حمایت مردم از خود، بر قدرت تسلیحاتی از یک سو و مزدور پروری در سطح جهان بگذارند. رژیم ولی فقیه در تهران هر چه از مردم فاصله گرفت و توهم توده ها از آن رو به کاهش گذاشت، وابستگی خود به قدرت و ماجراجویی نظامی و مزدور پروری را ازدیاد بخشید و گسترش داد. حزب الله لبنان تا جریانات ربز و درشت تروریستی از عراق تا افغانستان تا شاخ آفریقا و حیات خلوت آمریکا در آمریکای جنوبی و مرکزی،هزینه ها و مخارج خود را دارند که لاجرم باید از سر سفره مردم ایران برداشته شده و به اینگونه جریانات داده شود. بهای جاه طلبی ها و بلندپروازی های ولی فقیه در جهان را و شعارهای پرطمطراق و صد البته میان تهی او را، مردم ایران می پردازد.

دولت کلینتون در مقدمه گزارشی از سوی وزارت خارجه آن کشور به مجلس نمایندگان آمریکا درباره سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۱۹۹۴، تأکید کرده بود: «یاغیگری حکومت ایران از مقررات و قوانین به رسمیت شناخته شده بین المللی هزینه گزافی را بهمراه دارد که دولت جمهوری اسلامی ایران ناچار به پرداخت آن است». باید توجه داشت که دولت ریگان در اوج جنگ سرد، شوروی سابق را به مسابقه تسلیحاتی پرهزینه همچون «جنگ ستارگان» کشاند و زمینه ورشکستگی و افلاس اقتصادی بلوک شرق را فراهم آورد و در کنار آن با دادن وام به کشورهای عضو این بلوک، زمینه وابستگی آنها را به وامهای غربی فراهم آورد . بیهوده نبود که در سالهای پایانی جنگ سرد، فرانتس جوزف اشتراوس نخست وزیر راستگرای ایالت باواریای آلمان در طی سفرهای زنجیره ای به آلمان شرقی سابق و سایر کشورهای بلوک شرق همچون لهستان و چکسلواکی، با اعطای وام به این کشورها، شرایط لازم برای وابستگی هر چه بیشتر اقتصاد این کشورهای به «مارک آلمان» را بعنوان قویترین اقتصاد در اروپای غربی و متحد استراتژیک آمریکا فراهم آورد. در پی ابراز نگرانی های اسرائیل از توافقات ژنو، اوباما طی تماسی تلفنی با نتانیاهو اعلام داشت که استراتژی آمریکا در برخورد با ایران را با او هماهنگ خواهد ساخت!.

راه دور نرویم. هرگونه ابراز خوشبینی نسبت به تغییری در وضعیت معیشتی مردم ایران تحت حاکمیت ولی فقیه، اگر به حساب ساده لوحی و عدم آگاهی طرف مطرح کننده از واقعیات حاکم بر حکومت فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران نگذاریم، بیشک باید آن را خیانت به منافع استراتژیک مردم ایران یعنی سرنگونی محتوم این رژیم محسوب نمود. تغییر وضعیت معیشتی مردم در شرایط خاص ایران و در قدم اول، جدا از تغییرات بنیادی در نحوه حکومت و انتقال حق حاکمیت ملی به صاحبان اصلی قدرت یعنی مردم ایران، ناممکن و عبث است. باید به مردم ایران اطمینان داد که تا در آرایش قوای حاضر در جامعه ایران تغییر ب    یادی صورت نگیرد، نمی توان به هیچگونه تغییری در وضعیت آنها از جمله تغییر در «سبد خانوار» امیدوار بود. لذا باید عزم را در شرایط کنونی که رژیم در ضعیف ترین نقطه خود تن به ذلت توافق ژنو داده است، برای سرنگونی تمام عیار آن جزم کرد. هرگونه تغییری از این مسیر می گذرد. برای این تغییر باید «اراده ملی» را در سایه همبستگی عمومی صیقل زد و طرحی نو در مسیر استقلال، آزادی و عدلت اجتماعی درانداخت. اینچنین باد.

علیرضا یعقوبی

27 11 2013