علیرضا یعقوبی – ولی فقیه رژیم از دیپلماسی «نرمش قهرمانانه» هم طرفی نخواهد بست

yaghobiبا ریاست جمهوری حسن (فریدون) روحانی، رژیم مستأصل و درمانده آخوندی در پی آن بود که بتواند با کسب یک فرجه بین المللی اهداف خود در دستیابی به سلاح های هسته ای را عملی سازد.

اینکه چرا رژیم آخوندی بدنبال سلاح هسته ای است بارها سخن گفته ایم. هر رژیمی برای ادامه حیات خود نیاز به تکیه گاهی دارد که به اعتبار آن بتواند در شرایط سخت بر مشکلات و چالش ها فائق آیذ. خمینی و رژیمی که او بنیاد گذاشت بدلیل ماهیت مادون تاریخی هیچ اعتقادی به مردم و جایگاه آنها در تغییر و تحولات و در برخورد با معضلات و مشکلات نداشت. لذا راه به سرکوب نیروهای انقلابی و مردمی و دگراندیشان برد. این رژیم بنا به گزارش فرمانده وقت سپاه پاسداران در مقطع پذیرش قطعنامه ۵۹۸ ملل متحد در صلح با عراق، برای ادامه حیات و پیشبرد اهداف نامشروعش در جنگ طلبی و صدور بحران، نیاز به سلاح غیر متعارف هسته ای داشت و از همانزمان استراتژی نظامی خود را با صرف میلیاردها دلار از سرمایه های ملی بر دستیابی این سلاح غیرمتعارف گذاشت.

همگان از افشاگری مقاومت ایران در اوج شعاردجال گونه دولت خاتمی بنام «گفتگوی تمدنها» در تلاش مخفیانه رژیم در پیشبرد استراتژی نظامی مسلح شدن به بمب اتمی هستند. جامعه جهانی از آن پس پی برد که تا کجا این رژیم از پتانسیل شیادی و دروغگویی و شارلاتانیسم در کنار جنایت و شقاوت برخوردار است. عدم برآورده شدن خواسته های جامعه بین المللی بنا به قطعنامه شورای امنیت ملل متحد مبنی بر متوقف ساختن طرح دستیابی به سلاح هسته ای راه به تحریمهایی برد که در ابتدا رئیس جمهور وفت این رژیم خواهان آن بود که آنقدر قطعنامه صادر شور تا قطعنامه دان شورای امنیت ملل متحد پاره ش    د.

سبکسری و فرصت سوزی این رژیم که ریشه در «عدم اعتماد به نفس» آن بخاطر تعلقش به مادن تاریخ و تفکرات قشری و تارعنکبوت بسته که بالمآل نمی تواند پاسخگوی نیازهای قرن حاضر باشد، داشت، باعث شد که حتی بسته های تشویقی ارسالی از سوی گروه مذاکره کننده بین المللی ۱+۵ هم نتواند این رژیم را از راهی که رفته است بازدارد. لذا تحریمهای بین المللی در دستور کار شورای امنیت ملل متحد قرار گرفت و چنان عرصه را بر رژیم تنگ ساخت که خامنه ای را وادار به تمکین در برابر رئیس جمهور شدن روحانی نمود، همان خامنه ای که برای جلوگیری از بازگشت جناح موسوم به «اصلاح طلب» به قدرت در سال  ۱۳۸۸ به جنایت بزرگ ریختن خون مردم بیدفاع در جریان اعتراضات مردمی بعد از انتخابات سال ۱۳۸۸ دست زده بود.

همین نگارنده قبل از انتخابات امسال پیش بینی کرده بود که خامنه ای در شرایط کنونی ناگزیر خواهد بود که نسبت به ریاست جمهور شدن محمد رضا عارف تمکین کند. با کنار رفتن عارف بنفع روحانی، «فریدون» جای «محمد رضا» نشست، تا شاید بتواند برای تکمیل پروسه دستیابی به سلاح هسته ای با «ژست دیپلماتیک» فرصت لازم را برای ولی فقیه رژیم بخرد. راهی که با «دیپلماسی بی دنده و ترمز» ابله ترین رئیس جمهور تاریخ بشریت، طی نشد با «دیپلماسی عشوه و رشوه» فریدون به زعم خامنه ای می بایستی به سرانجام برسد.

چند روز پیش در جریان ماجرای گفتگو بر سر کنترل و نابودی سلاح شیمیایی رژیم بشار اسد در سوریه بین آمریکا و روسیه، باراک اوباما مطرح ساخت که پیامهایی بین او و حسن روحانی مبادله شده است. حسین موسویان سفیر اسبق رژیم در آلمان در جریان جنایت «میکونوس» و یکی از طرفهای مذاکره با غرب در دوران ریاست شورای عالی امنیت ملی رژیم توسط روحانی در راستای مخفی نگه داشتن فعالیتهای هسته ای رژیم و لابی کنونی رژیم در آمریکا دو روز قبل اعلام داشت که روحانی موافقت خامنه ای برای مذاکره با آمریکا را کسب کرده است. در خبرها هم آمده بود که روحانی اعلام کرده که حاضر است «سایت ف    دو» را که به گزارش «آژانس بین المللی انرژی اتمی» تخلیه شده است را ببندند!. در ادامه اینگونه نمایشات چندش آور و مسخره و دجالگرانه، خلاصه امروز خامنه ای در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران اعلام نمود: «معتقد به “نرمش قهرمانانه” در دیپلماسی هستم». و خلاصه اینکه عروس «بله» را گفته است و حالا بر داماد جامعه بین المللی است که بعد از توافقات درباره خلع سلاح شیمیایی سوریه درباره رفع تحریمهای بین المللی رژیم ولایت فقیه، «بله» را بگوید و لابد مردم جهان هم باید به «مبارک باشد» گفتن و ریختن سکه بر سر عروس و داماد و دادن شاباش به کسانی که در مجلس عروسی «رژی     ولایت فقیه» با «استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا» به رقص و پایکوبی مشغولند، بسنده کنند.

خوب بود که قضیه اینقدر ساده بود. راه دور نرویم از قول همان فرمانده سابق سپاه که سفارش به اتمی شدن رژیم کرده بود اشاره کنیم که اعلام کرده بود که مذاکره بر سر مسائل هسته ای بهترین قضیه ای است که رژیم می تواند روی آن مانور دهد. و در یک کلام ادامه همان به اصطلاح «استراتژی راهبردی» سعید جلیلی رئیس هیئت گفتگو کننده ایران با گروه ۱+۵ یعنی دور تسلسل گفتگوهای بی نتیجه که تنها فرصت را در خدمت ولی فقیه برای تکمیل پروژه اتمی شدن آن قرار می دهد. چرا که در دنیای واقعی چیزی برای مانور برای زژیم ولایت فقیه وجود ندارد. بدلایل عدیده رژیم نمی تواند روی قضیه هسته ای ما  نور دهد.

جامعه جهانی مصمم است که بهای کوتاه آمدن در سوریه را از رژیم بستاند چرا که می داند تا کجا رژیم ولایت فقیه در تهران به ادامه حیات رژیم اسد در سوریه وابسته است. بقول تونی بلر نخست وزیر سابق انگلیس سرمار در تهران قرار دارد و باید بریده شود، تا این سر وجود دارد اوضاع منطقه خاورمیانه از عراق و افغانستان و سوریه و … بهبود نخواهد یافت.

از دید ما یعنی مردم ایران، مبنا و اساس تغییر و تحولات در داخل قرار دارد. این رژیم در عرصه داخلی توان هیچگونه گشایشی را ندارد و ناچارا باید بر سرکوب و دامنه آن بیفزاید. آمار فزاینده اعدامها طی دو هفته گذشته، گویای این واقعیت است. در کنار آن به سخنان این هفته موحدی کرمانی امام جمعه موقت تهران در نماز جمعه این شهر در حمله به روحانی و هشمی رفسنجانی توجه کنیم. این فشارها از همان ابتدای تشکیل دولت جدید رو به افرایش بوده است. اینها حکایت از وضعیت انفجاری جامعه دارد که راه را بر چانه زنی در بین باندهای رژیم مسدود ساخته است. وضعیت کنونی و شدت و حدت تضادهای     اخلی رژیم را با ابتدای به قدرت رسیدن خاتمی در سال ۱۳۷۶ مقایسه کنید. باند ولی فقیه در آن زمان قافیه باخته، در پی گفتگو بود و مجلس ششم را هم به اصلاح طلبان واگذاشت اما امروز ناچار است از همان اول شمشیر را از رو بندد. این برخاسته از تحولاتی است که در جامعه و در لایه های تحتانی آن جریان داشته و اثرات خود را در درون حاکمیت و در بخش فوقانی اش به نمایش می گذارد. جامعه بین المللی هم بعد از آنهمه تجربه، مسلما به آب نبات بستن سایت تخلیه شده فردو در دیپلماسی «عشوه و رشوه» روحانی تمکین نخواهد کرد.

رژیم آخوندی در سراشیب اضمحلال و سقوط، از آنچه که خامنه ای ولی فقیه هیمنه شکسته رژیم. دیپلماسی «نرمش قهرمانانه» می خواند، هم طرفی نخواهد بست. دیپلماسی «نرمش قهرمانانه » هم چیزی نیست جز به ثمن بخس بفروش گذاشتن سرمایه های کشور و بند و بستهای استعماری بدتر از قراردادهای نکبت باری همچون ترکمنچای و گلستان که رژیم آخوندی ید طولایی در این زمینه دارد. اما کدام رژیم توانسته خود را از سقوط و نابودی با حاتم بخشی و خاصه خرجی به بیگانه نجات دهد؟. حکومت شاه گواه این حقیقت است و در تجربه بکر و دم دست هم باید به تجربه لیبی و معمر القذافی اشاره کرد. حال بگذار خامن     ای در تجاوز به ناموس کلمات و تهی ساختن آن از مفاهیم حقیقی اش،  «خودفروشی » و هرزگی  را دیپلماسی «نرمش قهرمانه» نام گذاری کند. بیشک این دیپلماسی «عشوه و رشوه» قبل از هر چیز بر سر او و رژیمش آوار خواهد شد. خاصه خرجی و سیاست رشوه به اجنبی نشانه ضعف و استیصال مفرط و مطلق است نه در اقتدار، لذا رژیم حاضر کاملا ورشکسته و در اوج حضیض و ذلت قرار داشته و دارد. ما این را در قتل عام ۵۲ اشرفی به عینه مشاهده کردیم. با این تحلیل به استقبال حوادث آتی می رویم.