مجتبی فتحی – پاسخ به شیطان سازی از مجاهدین در مقاله ای مندرج در رادیو فردا

1- مجاهدین با آنکه در طول سال ۵۷ تا ۶۰ بیش از ۶۰ نفر از آنان به دست عوامل رژیم کشته شده بوند و تعداد کثیری زخمی شدند و حتی چشم یک دختر هوادار مجاهدین را از کاسه در آوردند، باز هم دست به سلاح نبردند. سخنان آقای مسعود رجوی در میتینگ صد هزار نفره امجدیه در تهران در خرداد ۱۳۵۹ خود نشان دهنده شرایط آن روزگار است. http://www.youtube.com/watch?v=jOMFBG1eOxQ

۲- مجاهدین در روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ دست به یک تظاهرات مسالمت آمیز زدند. تمامی نکاتی که در این مقاله در مورد مسلح بودن مجاهدین به سلاح سرد گفته شده کذب و دروغ محض است. با نزدیک شدن به سال ۶۰ فضای سیاسی ایران بسته و بسته تر میشد و حتی خمینی در سخنرانی هایش تهدید به قتل عام میکرد. از اینرو مجاهدین برای باز نگه داشتن فضای سیاسی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ دست به یک تظاهرات پانصد هزار نفره زدند که این تظاهرات به دستور خمینی ضحاک به گلوله بسته شد. تنها در جلوی دانشگاه تهران حدود ۶۰ نفر قتل عام شدند. خمینی ضحاک خود به زبان الکنش به این شرایط اقرار میکند.

http://www.youtube.com/watch?v=ntOcPbAQPzM

هزاران هزار نفر را هم در روز ۳۰ خرداد با اتوبوسهای شرکت واحد به زندانها انتقال دادند و شبانه صدها و هزاران نفر از آنان را به دستور خمینی ضحاک قتل عام کردند بی آنکه حتی نامشان را بدانند. روزنامه اطلاعات در روز ۳ تیرماه ۱۳۶۰ تصاویر تعدادی از دختران نوجوان را چاپ کرده و نوشت که پدر و مادرانشان بیایند و جنازهای فرزندانشان را شناسایی کرده و تحویل بگیرند. تا آن زمان مجاهدین هنوز دست به سلاح نبرده بودند.

سند این جنایت که در روزنامه اطلاعات چاپ شده است را در لینک زیر ببینید

https://www.facebook.com/photo.php?fbid=601861756543143&set=a.131377470258243.23868.100001579731426&type=1&theater

همواره این دیکتاتور ها بوده اند که با شیوه های فاشیستی خود نوع مبارزه را به مردم و نیروهای سیاسی تحمیل کرده اند. مجاهدین نیز بر اصل همین قانون مجبور شدند که دست به سلاح ببرند و از ۵ مهر ۱۳۶۰رسما مبارزه مسلحانه را آغاز کردند.

آنچه در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ بر سر مجاهدین، نیروهای سیاسی و پیشتاز جامعه آمد مشابه آن البته در ابعادی دیگر در ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ بر سر جوانان و مردم کوچه بازار آمد.

۳- هدف از این مقاله در نهایت بی هویت کردن و به زیر ضرب بردن رهبری مجاهدین یعنی آقای مسعود رجوی میباشد. نویسنده دقیقا در چهارچوب خطی پیش میرود که وزارت کثیف و آدم کش اطلاعات جمهوری اسلامی برای متلاشی کردن مجاهدین و مقاومت ایران از طریق جنایتکارانی چون ایرج مصداقی طرح کرده است. هدف نویسنده این است که مسعود رجوی را در اوج شیادی و رذالت در کنار خمینی جلاد بگذارد و با آنکه این خمینی ضحاک و جمهوری اسلامی بوده است که مجاهدین را قتل عام کرده است، اما رادیو فردا با طرح این مقاله هدفش این است که مسعود رجوی را مقصر نشان دهد.

محمد رهبر دقیقا مثل امام ضحاکش که از او در نوشتارش با نام “امام” یاد میکند میخواهد بگوید که مجاهدین خودشان مقصر هستند. البته رویش نشده که مثل امامش بگوید که مجاهدین خودشان خودشان را کشته و میکشند.

به نظر می آید بعد از قتل عام در اشرف رادیو فردا که یکی از بلند گوهای ارتجاع و استعمار است , فرصت را برای عقده گشایی علیه مجاهدین پیدا کرده است تا با تقسیم جنایت و دروغ و تحریف چنین بنماید که اولا- فرقی بین مجاهدین و این رژیم نیست. ثانیا- مبارزه بر سر جنگ قدرت بوده و این وسط از هر دو طرف «بچه حزب اللهی » ها و هواداران گروهک های محارب مانند« منافقین»! و کمونیستهای «ضاله» ! کشته شده و قربانی قدرت طلبی رهبری مجاهدین شده اند!

بله رادیو فردا برای تبرئه اربابانش که اسب مالکی را برای قتل عام در اشرف زین کرده و در برابر جنایت و گروگانگیریش سکوت کرده اند, به چنین دروغ و تحریفهایی نیازمند است. زیرا خون مجاهدین بد جوری دلالهای خون را رسوا کرده است و می کند. زیرا ابعاد جنایت در اشرف آنقدر شنیع و ضد بشری و عریان است که روش کشتار در زندانهای رژیم را افشا می کند. گویا ایشان این افشاگری را بر نمی تابند پس باید قربانی را به رذیلانه ترین شکل مورد حمله قرار دهند تا یک وقت نکند که این مجاهدین سیاوشان دوران شوند! اما ایشان باید بدانند که حماسه ی اشرف حماسه سیاوشان ایران بود و اشرف در قلب تودها بوده و اسطوره ی مقاومت و پاکبازی ایران زمین است. اشرف تبلور حماسه های قهرمانان در زنجیری است که رادیو فردا تلاش نموده آنها را بدتر از حزب اللهی های خمینی جلاد جا بزند.

جرم مجاهدین و به شکل مشخص آقای مسعود رجوی این است که مقاومت میکنند و مثل رهبران حزب توده یا جریانهای چپ به خیانت و بریدگی نیفتاده اند. این جرم بزرگ آقای مسعود رجوی است. جرم ایشان این است که مقاومت را در مجاهدین نهادینه کرده و در میان نسل مبارز جوان در داخل کشور ترویج میکند. به همین جرم ارتجاع و استعمار میخواهند او را نابود کنند. به او مارکهای ضد انسانی بچسپانند و تا آنجایی که بتوانند از مجاهدین و رهبریشان گرگی درست کنند تا حکم چوپانی خودشان را توجیه کنند. تا در نهایت بگویند که مجاهدین و رهبریش تیفوسی هستند، جذام دارند و قتلشان هم واجب و مشروع است. هر کس هم که بخواهد در مقابل فاشیسم مذهبی جمهوری اسلامی مقاومت کند سرنوشتش این است.

اما تا آنجایی که به مبارزین و نسل مبارز بر میگردد، اگر دیکتاتوری فاشیسم مذهبی جمهوری اسلامی و دشمن اصلی مردم ایران صد بار جنایتکارتر از دیکتاتورهای کلاسیک است بجایش مقاومتی که به رهبری آقای مسعود رجوی و خانم مریم رجوی در مقابلش صف کشیده است هزار بار استوارتر، سرافراز تر و پر غرورتر است و تا این جانیان و قاصبان حق حاکمیت مردمی را سرنگون نکنند از پای نخواهند نشست. تا آنجایی هم که به عنصر مبارز و انقلابی برمیگردد، آنچه که برای مقاومت ما و برای تک تک عناصر و اجزاء این مقاومت در مقابل این حقارتهای تاریخی امثال محمد رهبر و خط دهندگانش و آن جنایتهای وحشیانه که با قتل عام مجاهدین در اشرف اتفاق افتاد، اصالت دارد مبارزه و مقاومت تا سرنگونی تمامیت نظام پلید جمهوری اسلامی است.

مجتبی فتحی

۱۵ مهر ۱۳۹۲ ۷ اکتبر۲۰۱۳

لینک مقاله مندرج در رادیو فردا http://www.radiofarda.com/content/f7-MRahbar-over-executions-of-summer-1367/25127939.html