مجتبی قطبی: بی بی سی “میراث خوار استعمار”

شاید برای رادیو بی بی سی به روالی معمول تبدیل شده که هر از چندگاهی و یا به مناسبتهای مختلف به مدد مردگان تاریخ بشتابد.

امتداد همین روال را اخیرا در دو  گزارش “محرمانه” این رسانها در ضدیت با مجاهدین خلق شاهد بودیم.(1)

بی بی سی در رابطه با چهلمین سالگرد جنگ خانمانسوز ایران وعراق، که هیچکس جز خمینی دجال و جلاد عامل آن نبود، فرصت را غنیمت میشمارد تا در ادامه جنگ تبلیغاتی و روانی آخوندهای دستپرورده علیه مجاهدین که بویژه  بعد ازقیام گسترده مردم ایران در آبان 98 ابعاد گستره ای به خود گرفته است به تنور آن هیزم رسانی کند.

اما چرا؟

یک مثال قدیمی طنز در ایران وجود دارد که می گوید اگر ریش هر آخوند را بالا بزنی زیر آن نوشته شده است (ساخت انگلیس).  این ضرب المثل که واقعیت ورود کلمه آخوند به فرهنگ ما را به روشنی بیان میکند ریشه عمیقی در حقیقت دارد.

سابقه حضور انگلیس در ایران به دوره صفویان و با ورود برادران شرلی به ایران برمیگردد. اما از اوایل تأسیس سلسله قاجار انگلیسی‌ها انگیزه مضاعفی برای فعالیت در ایران پیدا کردند.

دو اصل مهم در تشیع عبارتست از اجتهاد و تقلید که تا قبل از زمان قاجار این دو اصل وجود نداشته یا خیلی کمرنگ بوده است. تا پیش از دوره قاجاریه هیچ شخصی را نمی توان یافت که خود راروحانی یا مجتهد معرفی کرده باشد و از مسلمانان بخواهد که مقلد او باشند و اوامر او را اطاعت کنند.

مروری بر تاریخ معاصر نشان می دهد که در واقع روحانیت شیعه در پی اهداف سودجویانه به نقشه های استعماری انگلیس در منطقه خاور میانه و جنوب آسیا کمک نموده است. هر چند که خیانت کاشانی به مصدق و کمکهای وی به اجرای نقشه استعمار انگلیس در ایران نمونه ای بسیار معاصر از این روابط است، اما سابقه آن به  دو قرن پیش از آن باز می گردد.

استعمارانگلیس بر اساس منافع خود در هند، از هر حربه ­ای سود می ­جست. از این ­رو ایران به عنوان دروازه هندوستان همواره مد نظر انگلیسی ها قرار داشت. در واقع تسلط بر ایران موجب استمرار تسلط بر هند و دور نگه داشتن روسیه از اراضی مستعمره بریتانیا بود. و البته روحانیت شیعه به عنوان یکی از ابزارهای انگلیس برای رسیدن به مقاصد خود نقش عمده ای را بازی کرده است.

 احمد کسروی در کتاب شیعی گری  مینویسد: آن چه به نام تنخواه هند، موقوفه اود، پول هندی و یا نامهایی دیگر معروف است نمونه از رابطه نزدیک بین روحانیت شیعه و استعمار انگلیس بوده است که پولهای این موقوفه را از هند به نجف و کربلا در عثمانی منتقل می نمود و بین علمای شیعه پخش می کرد.

…در این زمان می زیند و جهان را جز با دیده هزار و سیصد سال پیش نمی بینند. بی دردانیند که شش ماه درس خوانند که “مقدمه واجب، واجب است یا نه؟!” سی سال و چهل سال سختی به خود دهند که روزی رسد و حجة الاسلام نامیده شوند. بزرگترین آرزوشان رسد بردن از پول هند و گرد آوردن مقلدانی از بازرگانان “مقدس” ایران باشد. …. اما روزی خواری ایشان از دو راه است: یکی از پول هند که سالانه با دست نمایندگان انگلیس به حجج اسلام رسد و آنان هر یکی خود رسدی برداشته بازمانده را به طلبه های پیرامون خود بخشند. دیگری از پولهایی که بازرگانان و توانگران “مقدس” ایران فرستند و یا با خود برند”… (1)

جان ریکاردو آی، از اندیشمندان و مورخان آمریکایی معاصر، مینویسد: پادشاهان اود (نواب) شیعی مذهب بودند و به همین دلیل اکثر مشاغل مهم سیاسی و دولتی را شیعیان که کمتر از 1% از جمعیت اود را تشکیل می دادند در دست داشتند. نوابان اود دلبستگی های شدید مذهبی داشتند و این علاقه به حدی بود که حرمی مشابه حرم امام علی در نجف را در شهر لاکنو ساخته بودند.

آنها از ترویج روحانیت شیعه حمایت می نمودند و علما را مورد احسان خویش قرار می دادند. این سفرۀ گسترده باعث جذب روحانیان ایرانی به هند و رقابتهایی در میان روحانیان شیعه ایرانی و هندی گشته بود که در این میان ملایان هندی برای آشنایی بیشتر با دربار و رسوم محلی معمولاً مشاغل مهم مانند پیشنمازی جمعه را بدست می گرفتند. روحانیون ایرانی گاه ترجیح می دادند که در مناطق متصرفه ای که به دست انگلیسیها اداره می شد به امور مذهبی بپردازند تا مجبور به تن دادن به خواسته های نوابان اود نباشند. (2)

انگلیسی‌ها همچنین به تأسیس حوزه علمیه در قم با پشتیبانی مخفی رضا شاه در اوایل دهه ۱۹۲۰ دست زدند تا از نفوذ کمونیزم جلوگیری کنند. (3)

اما نفوذ استعمار پیر انگلستان در ایران بعد از کودتای 28 مرداد 1332 و روی کار آمدن فضلاهلل زاهدی، پدر اردشیر زاهدی وزیر خارجه  و آخرین سفیرشاه در ایالات متحده آمریکا، به عنوان نخست وزیر به تدریج کاهش مییابد. بعد از کودتای 28 مرداد در سیاست خارجی ایران تغییرات عمده ای اتفاق افتاد؛ سیاست موازنه منفی دکتر مصدق به فراموشی سپرده شد و ایران بار دیگر عرصه رقابت قدرتهای خارجی برای گرفتن امتیازات متعدد بود که اوج آن در قرارداد کنسرسیوم مشاهده میشود. کودتای 28 مرداد تقریبا آغاز ورود علنی آمریکا به ایران به عنوان یک قدرت مداخله گر میباشد که بتدریج جای انگلیس را در ایران میگیرد و به قدرتی تعیین کننده و مؤثر در سیاست خارجی و داخلی ایران بدل میشود.

دکتر مهدی بهار، چهره مرموز دوران پهلوی، با نوشتن و منتشرکردن کتابی تحت عنوان “میراث خوار استعمار” در سال ۱۳۴۴ در نقد عملکرد امپریالیسم آمریکا به شدت به آمریکا تاخت. این کتاب در واقع به عنوان پاسخی به کتاب فراموشخانه یا “فراماسونری در ایران” نوشته اسماعیل رائین که سیاست انگلیس و پیروان آن را در دستگاه پهلوی در راستای جدال بین استعمار پیر انگلیس و امپریالیسم نوپای آمریکا  به شدت مورد انتقاد قرار داده بود با کمک و به‌ خواست انگلستان ، براى تضعیف موضع آمریکا نوشته‌ شد.

 با توجه به این جدال تاریخی میتوان نتیجه گرفت که بی بی سی به عنوان صدای استعمار کهن با فرافکنی و دشمنی علیه نیروهای دموکراتیک و انقلابی و با حمایت از آخوندهای دستپروده و وابسته به خود در حکومت کنونی سودای بازگشت به عرصه سیاست  ایران و اعمال هژمونی حکومت خود درایران است. چیزی که با اطمینان خاطر میتوان گفت که تاریخ آن سپری شده است و با توجه به تغییر و تحول و دگرگونی در جغرافیای سیاسی در سطح جهان امکان بازگشت آن محال است.

شاید بی بی سی به نوعی میخواهد طنز پردازی کند. یا شاید به قول اخوان ثالت میخواد “تقلید تمسخرآمیزی از سبک جدی یک اثر دیگر”  را نقیضه‌سازی کند و یا به قول جاناتان سویفت وارونه سازی کند.

به نظر اینجانب بی بی سی “پیشنهاد ساده” سویفت،که با روش برای طنزنویسی مردم را به طغیان علیه استثمار دعوت میکرد، جدی تلقی میکند و تلاش میکند تا در بطن گزارشهای خود آنچنان به شنونده های خود القا کند که مبارزه و عدالتخواهی،  و یا تلاش برای بازیافتن حقوق انسانی امری بیهوده است و ملت باید تسلیم خواست قدرتمندان شوند، چرا که “تا پایان اعصار” چنین خواهد بود.

جاناتان سویفت، نویسنده سفرهای گالیور، در رساله “پیشنهاد ساده” برای ممانعت از اینکه فرزندان افراد فقیر ایرلند سربار والدین یا کشورشان باشند، و بدان منظور که برای عموم مفید واقع شوند، با لحنی بسیار جدی و آمرانه پیشنهاد می‌کند که اطفال فقر را برای تغذیه اغنیا بفروشند تا مسأله فقر برای همیشه حل شود. او امتیازهای اقتصادی این کار را برمی‌شمرد و از پیش اعتراضها را رد می‌کند و حتی به جزئیات این نهاد مفید اجتماعی آینده و شیوه‌های گوناگون این خوراک می‌پردازد: «می‌پذیرم که این خوراک کمی‌ گران خواهد بود و،‌در نتیجه برای مالکانی که چون پیش از این، بیشتر پدرها را دریده‌اند به نظرم ‌رسد فرزندان نیز بیش از پیش حق آنها باشند، بسیار مناسب است… از سیاستمدارانی که پیشنهاد من به مذاق‌شان سازگار نخواهد بود و شاید شهامت اقدام به پاسخ بیابند، دعوت می‌کنم اول از والدین این انسانهای فانی بپرسند که آیا در حال حاضر احساس خوشبختی نمی‌کنند از اینکه در یک سالگی و به شکلی که من توصیه می‌کنم برای خورده شدن به فروش رفته‌اند، و به این ترتیب معاف شده اند از تمامی تیره‌روزی‌هایی که آنها از سر گذرانده‌اند؛ فشارمالکان، نداشتن عادی‌ترین امکانات زندگی و نیز سقفی و لباسی برای حفظشان از هوای نامساعد، و چشم‌انداز گریز ناپذیر به ارث گذاشتن چنین سرنوشتی، با تیره روزی‌های بدتر از این، به فرزندانشان تا پایان اعصار.» (4)

بی بی سی هم میخواهد به کودکان کار، مردمی که از زباله دانها ارزاق میکنند، و دیگر اقشار مردم ایران که در نتیجه حکومت آخوندی هستی و نیستی خود را از دست داده اند اینچنین القا کند که با ادامه عصیان علیه قدرتمندان ظالم به جائی نخواهید رسید و بهتر است تسلیم شوند.  

 اما به قول سویفت “آنان که جامعه را استثمار می‌کنند و هستی بی‌پناهان را می‌ربایند، با آدمخواران مناطق وحشی آفریقا چه تفاوت دارند؟ آن روحانی نمایان بی‌ایمان که مذهب را ابزاری برای کسب قدرت و ثروت کرده‌اند، آیا مأموریتشان غیر از این است که مسیحیت(اسلام) را به تباهی و فنا کشانند؟ چرا باید به این گونه خود کامان غافل رحم کرد؟”

سویفت در دستورالعمل هایی برای خدمتکاران(چاپ شده در سال 1745)، با طنز خاصی خدمتکاران واربابانشان را به تمسخر گرفته است. از نظر سویفت این دوطبقه که از هم بیزارند و به ضرورت و از سرناچاری همدیگر را تحمل می‌کنند و با دروغها و سازش کاری‌هایشان به هم وابسته‌اند. از نظر سویفت اگرچه انسانها با هم برابر نیستند ولی طبقات و اقشار اجتماعی موجود، ماحصل و نتیجه دورویی، خودخواهی، فساد و اخلاق افراد است نه تقسیم بندی‌های طبیعی و منطقی، او خطاب به خدمتکاران می‌نویسد: «هرگز تا سه چهار بار صدایتان نزده‌اند حاضر نشوید، چون فقط سگها هستند که با شنیدن اولین سوت پیش می‌دوند… من مصرانه شما را به اتخاذ و توافق فرا می خوانم، اما در باب آنچه من می‌گویم اشتباه به خاطر داشته باشید که شما دشمن مشترکی دارید که اربابتان یا خانم خانه است و شما منافع مشترکی دارید که باید از آن دفاع کنید.

امروز روحانیت حاکم بر ایران به نقطه اضمحلال تاریخی خود رسیده است. این غده سرطانی که محصول سیاست استعمارگریانه انگلیس است میرود تا برای همیشه از تاریخ و ادبیات سیاسی-مذهبی ایران حذف شود و این همان چیزی است که بی بی سی را نگران کرده و به تقلا میاندازد.

مجتبی قطبی، 24 سپتامبر 2020

پاورقی:

  1. گزارش‌های محرمانه یک جنگ؛ اسرای ایرانی که به سازمان مجاهدین پیوستند. https://www.bbc.com/persian/iran-features-54219975
  2. شیعی گری، احمد کسروی، تهران 1323
  3. مکانهای مقدس و جنگهای مذهبی (سیاست، فرهنگ و تاریخ شیعه)، جان ریکاردو آی (جوئن کول)،
  4. تئوری خائنانه، اشرف احمد، 1993 https://iranicaonline.org/articles/conspiracy-theories
  5. “پیشنهاد ساده” جاناتان سویفت، 1729