محمد قرایی: حکم دادگاه آنتورب وفرار به جلو مزدوران رنگارنگ

مولوی در مثنوی، داستانی دارد تحت عنوان دزد وصاحب خانه. خلاصه این قصه عبرت انگیز تاریخی را عینا درزیرمی آورم.
“شخصی دزدی در خانه دید، خواست او را بگیرد، دزد گریخت، دو سه میدان به دنبال او دوید و نزدیک بود بگیردَش که دزدی دیگر فریاد برآورد : آی دزد، آی دزد !. صاحب خانه از ترس اینکه دزدی دیگر به خانه ی او آمده و ممکن است به زن و بچه ی او صدمه ای بزند دست از آن دزد برداشت و سراسیمه به سوی خانه دوید.
صاحب خانه پرسيد : دزد کو، دزد کو ؟
دزد فریادگر پاسخ داد : بیا رد پای آن دزد را به تو نشان دهم، بیا این ردپا، برو تا به دزد برسی.
صاحبخانه گفت : احمق چه می گویی ؟ من خودم دزد را پیدا کرده بودم می خواستم بگیرمش که تو فریاد کردی دزد، من هم او را رها کردم. حالا می گویی این رد پای دزد است.
هر کجا او می رود، این می رود
از طمع همدرد صاحب می شود
کاذبی با صادقی چون شد روان
آن دروغش راستی شد نهان
آن مقلد شد محقق چون بدید
اشتر خود را که آن جا می چرید
حکم عادلانه مجازات دیپلمات تروریست اسداله اسدی ومزدوران دررکابش آب درلانه کفتاران سرازیرکرده است. خبرگزاری بسیج دانشجویی سپاه پاسداران می نویسد:” با این‌که به‌ دستور خامنه‌ای بالاترین سطوح نظام برای آزادی اسدی تلاش کردند مجاهدین پروژهٔ نظام برای بازگرداندن اسدی به تهران را خنثی‌سازی کردند و در نهایت روز ۱۶بهمن، شد، آنچه نباید می‌شد! بسیج دانشجویی ادامه می دهد
گزارشهایی هست دربارهٔ اقدامات خطرناک بعدی آنها برای اقدامی مشابه علیه سایر دیپلماتها و مرتبطان نظام که در خارج کشور محسوس و نامحسوس در حال خدمت به نظام هستند
اخیرا برخی ازاین حقوق بگیران خارج کشوری دریک فراربه جلوی مضحک طلبکار مجاهدین ومقاومت ایران شده اند که چرا اسامی مزدوران پیشانی سیاه سربازان گمنام را علنی وافشا نمی کنند
یک ضرب المثل ایرانی میگوید: چوب که برداری گربه دزده حساب کارخودش را می کند. آنها بوضوح میدانند که پادوهای هراسان گشتاپوی عمامه بسران درینگه دنیا چه کسانی هستند. آنها البته بیش وپیش ازهرکسی ازچند وچون بده وبستانهایشان با اسداله های محسوس ونامحسوس بخوبی مطلعند. سایت حوزوی مؤسسه رهیافتگان اسلام نبوی در ۹ خرداد ۹۹ نوشت: “این که وزیر محترم اطلاعات با کارهای شبانه‌روزی خود برخی توابین منافقین مانند سلطانی، خدابنده، عزتی، حسینی، یغمایی، کریمدادی، مصداقی، پورحسین را استخدام کرده‌ با انرژی‌گذاری کلان و البته تأمین مالی توابین را به رویارویی روانی با خود مجاهدین می‌کشاند بسیار عالیست اما آیا کافیست؟ کافی نیست به همان علت که در نهایت خود مقام معظم رهبری زنگ‌های خطر اندیشه التقاطی را به صدا در آوردند
روز 30 ژوئن 2018 من وتمامی اعضای خانواده ام – بیش از10 نفر- ازجمله شرکت کنندگان درکهکشان مجاهدین ومقاومت بودیم. درراه برگشت ازاین سفربود که مطلع شدم آخوندهای جنایتکار قصد بمب گذاری وبراه انداختن حمام خون درمراسم را داشتند. ازآن لحظه تا بحال و تاهمیشه زندگیم به این حادثه وحشتناک فکر کرده وخواهم کرد. اگربمب درمحل منفجرشده بود چه برسرفرزندان ونوه هایم وایضا هزاران هزاردسته گل ونونهالی آمده بود که دریک مراسم مسالمت آمیزشرکت کرده بودند. تصور این جنایت ولحظه انفجارهولناکش هرگزوهرگزازخاطره ها زدوده نخواهد شد. روزهای بعد فاش شد که همان روز ودرست همان لحظاتی که قراربود بمب عمامه بسران درسالن صد هزارنفری منفجرشود، مزدوران، ایرج مصداقی ومسعود خدابنده درتلوزیون ایران انترناشیونال حاضروآماده برای نمایشی تکمیلی بودند. آنها به فرموده وبا سناریو ازپیش ساخته شده به قطع ویقین قراربود بمب گذاری را درگیری های درون سازمانی قلمداد نمایند. سناریویی که بارها تکرارشده بود. درهمه ترورهای منطقه ای وبین المللی علیه مجاهدین ومبارزین همین ترفند را پیش کشیده بودند. آنها این درس ورسم جنایتکارانه را ازامام دجالشان به ارث برده بودند. آنجا که خمینی پس ازشکنجه واعدام مجاهدین درهمان اوایل حکومت ننگینش گفت:” مجاهدین خودشان خودشان را شکنجه می کنند تا بعد بتوانند مظلوم نمایی بکنند.” مزدوران پیشانی سیاه ملاها درخارجه، همچون مصداقی و هم قطارانش بجای طلبکاری ازمجاهدین ومقاومت بجاست تا دیرنشده اعتراف کنند و بگویند چی و چند و چگونه گرفتند؟! دوران بزن، بگیر، به قاپ ومزدوری بی هزینه سپری شده است
ازسرنوشت مهرداد عارفانی و نسیمه نعامی و امیر سعدونی و باطل شدن تابعیت و پاسپورت‌های آنها عبرت بگیرند.عدالت وقانون درانتظارتان است. زمستان سیاه وخفت بار مزدوری دردیارفرنگ به سررسیده است. بهارشرافت وآزادی مردم ایران درراه است
محمد قرایی- سوئد
بهمن ماه 1399