محمد قرایی: ملا فاضل وتکیه کلامش

مسن ترها حتما بخاطردارند مدرسه های قرآن را که مکتب خانه می نامیدند. کودکی بیش نبودم که روزی پدرم دستم را گرفت وبرد به یکی ازاین مکانها. اتاقی تنگ وتاریک وپرازبچه های قد ونیم قد. ملای آنجا، عینکی استخوانی به چشم داشت که با نخ رنگ رورفته ای به گردنش آویزان بود. پیرمردی زمخت ، با چوبی نتراشیده دردستان چروکیده ولرزانش که نشان ازقدرت وهویتش بود!

خودش را ملا فاضل معرفی کرد وازمقررات آنجا گفت وکمی هم درمورد فلک کردن کودکانی که درس نخوانند وملارا اذیت بکنند. ترس بروجودم مستولی شده بود. پیرمرد گویا نگرانی را درچشمانم خوانده باشد به آرامی گفت نترس جانم، همه را که به فلک نمی کشیم. مگر کسی که شیطنت بکند وکارهای خیلی بد ازاو سرزند. کسی که کاریزیدی بکند. ازته دل هم دعا کرد که خدا هیچ احدی را به دوران آخریزید دچارنسازد. بعدها دستگیرم شد که تکیه کلام ملاست. چند ماهی سپری شد. حالا دیگربا خلق وخوی او آشناشده بودم. ترسم ریخته بود. یکروزکه ملا ازعصبانیت کف کرده بود وبه زمین زمان تعرض میکرد… پرسیدم راستی عموفاضل این یزید کیه ؟!

ملافاضل که گویا اولین بارباشد دراین زمینه مورد سئوال واقع شده، اززیرعینک استخوانی اش به من زل زد وباصدایی لرزان گفت، بزرگ بشی میفهمی بچه، وزیرزبانش غرزد که لعنت بریزید!

چندروزبعد برای پدرم پیغام فرستاد که بیا پسرت را ببر. کفرمی گوید ودیگران هم یاد میگیرند!

بزگترکه شدم سکه ام افتاد مبنی براینکه بیچاره ملا ازچند وچون موضوعی که مطرح میکرد خبردقیقی نداشت. بااین وجود ازحرکات وسکناتش میشد فهمید که یزید سرانجام شومی داشته است.

این روزها بامشاهده اوضاع واحوال بشدت وخیم آخوندهای حاکم، بی اختیاریاد ملافاضل افتادم. آخوندهای شیاد ودجالی که یزیدیند ولاجرم سرنوشت محتوم اورا پیداخواهند کرد.

آنها درته خط جنایت وشقاوت سالیان، به نقطه ای رسیده اند که ملافاضل در ذهن وضمیرش ترسیمشان میکرد. مردم ایران که روزگاری بنابه مجموعه دلایل برای امثال ملا، احترامکی قائل بودند حالا درهرکوی وبرزنی بر لعن ونفرینشان نشسته اند.این جماعت بدخیم، تبدیل شده اند به جزامیانی که همگان ازنزدیک شدن به آنها پرهیزمیکنند. برای مردم ایرن عمامه سیاه وعمامه سفید، اصولگرا واصلاح طلب تفاوتی را برنمی انگیزد.عملکرد جنایتکارانه این قوم شقی آنها را ازماه به چاه پرتاب کرده است.خلایق فریاد میزنند که دشمن ما همیجاست ونه امریکا ویاهرجای دیگر. ذوب شدگان درولایت دسته دسته درعمق استراتژیکشان سوریه کشته میشوند ودیگرخبری ازالدروم وبولدرمهای آنچنانی شنیده نمیشود. مردم عراق باتظاهراتشان درشهرهای گونان هست ونیست آخوندها ودم دنبالچه های آنها را به شعله های آتش می سپارند. دیگرنه تنها ازامدادهای غیبی خبری نیست بلکه ازکلت وکیک ونامه های فدات شوم غارتگران اثری نمانده است. به یمن رنج شکنج مردم ایران و فرزندان رشیدش صداهایی درمحکومیت حاکمان ضدبشروهمدردی با مردم ایران دراقصاء نقاط جهان بگوش میرسد. چه درست وچه بحق گفت شیرهمیشه بیدارمردم ایران:   “اگراشرف – کانون مقاومت وشرف ایران و ایرانی- بایستد لاجرم جهان خواهد ایستاد!”

اشاره به سخنان وبیانات برخی ازدولتمردان وشخصیتهای شناخته شده امریکایی درروزهای برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل درنیویورک بسیارگویاست.

ریسجمهورامریکا گفت: رژیم ایران بذرمرگ ونابودی می پاشد. رژیم ایران صادر کننده خشونت، ترور و هرج و مرج است. جان بولتون مشاورامنیتی کاخ سفید میگوید: روزهای مصونیت ملاها به پایان رسیده است.اگرآنها به تقلب وفریب ادامه دهند باید هزینه سنگین آن را بپردازند.

وزیرخارجه پمپئوهم گفت: رژیم ایران بدترین نقض کننده حقوق بشردرایران است.

همه نفرات بالا وبسیاری ازدولتمردان کنونی وسابق باین نتیجه رسیده اند که درکنارمردم ایران بودن به صلح منطقه وجهان کمک شایانی خواهد کرد. درمقابل، آخوند روحانی درحضیض ذلت وخفت درسالن تقریباخالی مجمع عمومی سازمان ملل التماس دعا دارد که آب رفته بجوی بازآرند وبرخلاف سلف خویش مدعی است قطعنامه های سازمان ملل کاغذپاره نیستند!

آخوندها درداخل منفورخاص وعام شده و درمنطقه وجهان بشدت منزوی و رسوا گشته اند.حاکمان دزد ووطن فروش درایران وجهان  بامقاومتی  سربلند وسرافراز رودرروهستند که عرصه را ازهمه جوانب برآنها تنگ وتنگ ترکرده ودمارازروزگارشان درآورده اند.

یاد ملافاضل بخیروتکه کلامش که همه را ازسرنوشت شوم یزید ویزیدیان دوران برحذرمیداشت.

آخوندهای حاکم که برسرهرمنبرومحرابی ازسرنوشت فلاکت بارومحتوم یزید میگفند. بنگرکه حالا درآستانه چهلمین سالگرد عمرننگین نظامشان، مرگ محتوم رژیم جهل وجورشان را پیش ازمرگ به عزانشته اند. این حادثه میمون ودرحال وقوع، پیشاپیش برمردم ایران وفرزندان قهرمانشان دراشرف سه ودربیشه شیران، ایران وسراسرجهان مبارکباد.

محمد قرایی- سوئد

مهرماه نودوهفت