محمود خادمی – پایانی غرور آفرین؛ که با جانفشانی و فدا رقم خورد «بخش دوم؛ پایانی»

Mahmoud_Khademi” کجا دانند حال ما    سبک بالان ساحل ها “

در بخش نخست مقاله در مورد هدف رژیم از حمله به کمپ اشرف توضیح داده و نوشته بودم  که حمله بگونه ای و با شدتی صورت گرفت که دیگر هیچ آثاری از مجاهدین در اشرف باقی نماند و آنها هم که به لیبرتی رفته اند ؛ بفکر بازگشت به اشرف نباشند . بعبارتی هیچ دلیلی برای ادامه اشرف باقی نماند ؛ یعنی پایان اشرف باشد . همچنین در مورد مجاهدین نوشتم که آنها گلهای سر سبد انقلابیون ایران هستند . نسلی سرکش ؛ آزادیخواه و تسلیم ناپذیر که امتحان وفاداری به عهد و پیمان های خود را ؛ در میدانهای تیر و رزم بخوبی پس داده اند . اکنون ادامه مقاله

سوم ــ اشرف ؛ هویت بخش است :

” رژیم و بسیاری از افراد و گروههای مخالفِ مجاهدین ؛ تمامیت تشکیلاتی و یکپارچگی آنها که در ظرف اشرف قوام و دوام یافته است ؛ را تاب نمی آورند  و مشکلات شان با مجاهدین از آنجا شروع مبشود  ”

خبر گزاری اطلاعات در 23 شهریور به نقل از اسماعیل کوثری عضو کمیسیون امنیت مجلس ؛ بصراحت به این مشکل اعتراف میکند ولی متأسفانه دیگران با درز گرفتن آن ؛ مشکلی اصلی شان با مجاهدین  را ؛ با صراحت بیان نمی کنند  . کوثری در این باره میگوید : هیچ کشور ثالثی حق ندارد بصورت متمرکز آنها را بپذیرد ؛ تا آنها سازمان منسجم خود را حفظ کنند .

” قرارگاه اشرف ” ظرفی است که مجاهدینِ مرتبط با هم و آمادهِ دخالت و تأثیر گذاری در تحولات ایران ؛ در آن جمع شده بودند . برای مجاهدین اشرف صرفا” یک قطعه زمین با مجموعه ای ساختمان ؛ تأسیسات و وسائل و ادوات و یا حتی یک شهر معمولی نیست . برای مجاهدین ” قرارگاه اشرف ” یک ” هویت ” است و افراد ساکن و یا متعلق به آن دیار را ” اشرفی ” میگویند . اشرفی از نظر مجاهدین یک صفت است با بار معنائی و ویژگیهای مشخص که آن هویت را توضیح میدهد . بزبان دیگر ” اشرفی ” یک کیفیت است ؛ کیفتی که در نتیجه ی پروسه ای در اشرف ؛ حاصل شده است .

اشرفی یعنی مجاهد خلقی با ایدئولوژی ؛ آرمان و اهداف مشخص که در کوران آزمایشات و ابتلائاتی که در ” اشرف ” بر او رفته است باین موقعیت و مقام رسیده است . و بعد از اینکه این صفت به مجاهدی تعلق گرفت دیگر از قید مکان رها میشود . یعنی بعد از آن مشروط به مکان نیست و هر جا که باشد دیگر اشرفی است . یعنی بدون اشرف هم ؛ اشرفی ها هستند .

صرفنظر از وابستگیها و تعلقات عاطفی مجاهدین به اشرف ؛ برای آنان اشرف جائی است که شهدایشان را در آن جا دفن کرده اند ؛ یعنی جائی است که با شهدایشان پیوند میخورند ـ کسانی که با آنها اعتقادات و آرمانهای مشترک داشته اند و در راه تحقق آن آرمانها جان پاک خود را فدا کرده اند ــ شهدائی که با آنان تا به آخر ؛ عهد بسته اند . شهدائی که برای آنها ؛ هم الهام بخش راهشان میباشند ؛ هم انگیزاننده و عامل تقویت عزمشان هستند و هم سختی های راه را برایشان آسان میکند و هم گواه حقیقتِ راه و پیروزی نهائی آنان می باشد ــ راه پر فراز و نشیبی که تاکنون پیموده اند و بعد از این هم خ

واهند پیمود ــ .

برای مجاهدین اشرف جائی است که از آنجا بهتر و زودتر میتوانند بر تحولات ایران تأثیر بگذارند و جائی است که حتی بدون سلاح هم به اهداف خود ــ سرنگونی رژیم ــ نزدیکترند . اشرف نزدیک ترین نقطه به مرز ایران است ؛ یعنی کشوری که اشرف در آن واقع شده ؛ کشورِ مرز هم جوار است . اشرف برای مجاهدین ؛ نزدیکترین نقطهِ ممکن برای کمین و انتظار میباشد .

بنابراین ؛ برای اپوزیسیونی که باجبار خاک میهن را ترک کرده و در تبعید مبارزه اش را ادامه میدهد و بر خلاف بسیاری از سیاسیون ؛ مبارزین و همسنگران قدیمی ــ که دچار دگردیسی شده و ماهیت دیگری بافته اند و دیگر کمتر ؛ نگاه جدی به مبارزه دارند ــ ؛ همچنان به آرمان سرنگونی وفادار است ؛ اشرف در عالم واقع ؛ بهترین امکان در دنیای ممکنات است .

بخاطر ویژگی هائی که بر شمردم ؛ مجاهدین با توجه به نوع مبارزه ای که در پیش گرفته اند  و عزم و جزمِ سترگ شان برای سرنگونی ؛ اشرف در عراق را برای مبارزه با رژیم بهتر و مناسبتر از اروپا و یا امریکا میدانند . آنان ترجیح میدهند  بجای هواپیما ؛ با پای پیاده بایران بروند ولی بهتر و سریعتر تر در تحولات مربوط به سرنگونی رژیم دخالت کنند .

در شرایط گسترش اعتراضات و شروع قیام اجتماعی در کشور ؛ برنده واقعی کسی است که سریعتر با قیام ارتباط گرفته و اهرم های هدایت آنرا در دست بگیرد . بنابراین از نظر مجاهدین کسانی که اشرف را در اختیار دارند ؛ پیشاپیش بسیاری از موانعِ  مسیر پیروزی قیام را ؛ از میان برداشته اند .

اما علیرغم تمام این مزیتها و امتیازها که بر شمردم ــ و حتما” مجاهدین دلائل بهتر و بیشتری در مورد ضرورت حفظ اشرف دارند ــ در سال 2004 که عراق باشغال امریکا در آمد و مجاهدین خلع سلاح شدند ؛ مسعود رجوی رهبر مجاهدین ؛ از مقامات امریکایی ــ مسئول در امور عراق ــ خواست که هواپیما بیاورند تا همه مجاهدین بلافاصله عراق را ترک کنند ؛ مسعود در مذاکره با این مقامات به آنها گفت : مجاهدین حتی حاضرند هزینه این خروج را خودشان تقبل نمایند .

از  ماهها پیش از حمله خونین 10 شهریور هم که مجاهدین رسما” با خروج از اشرف موافقت کرده و عملا”  نیروهایشان را از اشرف به مکان مورد نظر دولت عراق ؛ یعنی ترانزیت موقت ــ لیبرتی ــ برده بودند و عملا” هم پروسه اعزام به خارجِ نیروهایشان با خروج 162 نفر از آنان به آلبانی  ــ کشوری که 162 نفر از آنان را پذیرفته است ــ و 100 نفر دیگر به آلمان ؛ کلید خورده بود .

در چنین شرایطی ؛ یعنی در حالیکه مجاهدینِ باقیمانده در اشرف در حال جمع آوری و فروش وسائل برای ترک اشرف بودند  ــ که جزئی از برنامه های مربوط به توافق چهار جانبه خروج بوده است ــ مورد حمله ددمنشانه نیروهای نوری المالکی قرار گرفته اند ؛ ادعاهای غیر مسئولانه افرادی مبنی بر ایجاد موانع در مسیر خروج توسط مجاهدین و یا چوب لای چرخ گداشتن آنها ؛ غیر واقعی و در عین حال غیر صادقانه میباشد .

اما در مورد محکومیت حمله باشرف هم ؛ موضع گیری افراد و جریانهای سیاسی در این باره شگفت انگیز و بعضا” بکلی دور از پرنسیب های حقوق بشری است . همزمان ظالم و مظلوم ؛ قاتل و مقتول ؛ رژیمهای ایران و عراق را همسنگ با مجاهدین و بخصوص رهبری آن مقصر و مسبب این جنایت هولناک معرفی کردن و محکوم کردن هر دو طرف این واقعه و از طرف دیگر اطلاعیه های صادره افراد و جریاناتی که همزمان با محکوم کردن جنایت به مرز بندیهای سیاسی خود با مجاهدین اشاره میکنند و اختلافات خود با آنها را برجسته می نمایند ؛ نشانه بی اعتنائی های عمدی و یا نا آشنائی آنها با معیارهای حقوق بشری است .

برخورد حقوق بشری صرف ــ بدون ملاحظات سیاسی ــ حکم میکند که ضمن محکوم کردن قاطعانه و صریح جنایت ؛ بدفاع بی قید و شرط از افراد حمله شده و مضروب تأکید شود . یعنی اما و اگر و یا شرط گذاشتن و شریک جرم تراشیدن برای جنایتکاران و مجرمان اصلی ــ آنهم در حالی که خود این افراد و جریانات آنها را بخوبی میشناسند ــ جزء نشانه عداوت و کینه توزی با مجاهدین نمیباشد و یا در خوش بینانه ترین وضعیت ؛ نشان میدهد که این افراد و جریانات اساسا” ارزشهای حقوق بشری را نمی شناسند و یا آنان را قبول ندارند .

بر خلاف کسانی که مجاهدین را بعنوان راه بند اصلی خروج از عراق معرفی میکند ؛ من معتقدم که ؛ مجاهدین قدرت چندانی در تأثیر گذاری بر پروسه خروج از عراق ندارند ؛ کما اینکه علیرغم حمایت و همکاری مجاهدین با ارگانهای ذیربط برای انتقال ؛ تاکنون این پروسه قطره چکانی پیش رفته و بازدهی چشم گیری نداشته است . یعنی نظر و همکاری مجاهدین در زمان و سرعت خروج افراد ؛ تأثیر چندانی ندارد .

خروج قطره چکانی مجاهدین از عراق ؛ در عمل نشانداده است که این خروج ؛ پروژه ای بسیار طولانی و زمانبر خواهد بود . بنابراین از آنجا که تا خروج آخرین نفرِ مجاهدین از عراق ؛ همواره خطر نیروهای عراقی و سپاه تروریستی قدس ؛ جان مجاهدین را تهدید میکند ؛ باید از امریکا و سازمان ملل بخواهیم تا انتقال همه مجاهدین از عراق ؛ هم به جد تدابیر ویژه حفاظتی از آنها اتخاذ نماید و هم به پروسه انتقال افراد شتاب بیشتری ببخشد .

چهارم ــ آمرین و عاملین حمله به اشرف :

صرفنظر از نقش مستقیم و بی واسطه رژیم ایران در همراهی و همکاری با دولت عراق ــ نیروهای تحت امر نوری المالکی ــ در این جنایت هولناک ؛ سازمان ملل متحد و دولت امریکا که علیرغم تعهدات و قول و قرارهایشان با مجاهدین هیچگونه اقدامات پیشگیرانه و ضروری برای تأمین امنیت آنان بعمل نیاوردند ؛ نیز در این قتلعام فجیع و در این جنایت ضد بشری سهیم هستند . که به شرح جداگانه نقش هر کدام در زیر اشاره میشود :

1 ) نقش حکومت ایران و عراق :

برای آشنائی و اطلاع از قدرت و نفوذ رژیم ایران ــ که بیشتر از طریق قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ارگان تروریستی رژیم ایران در خارج از مرزهای ایران ؛ اعمال میشود ــ در مسائل و تحولات عراق ؛ روزنامه گاردین مینویسد : برخی از مقامات عراقی او را ــ قاسم سلیمانی ــ ستایش میکنند و برخی دیگر از او می ترسند .

همچنین ” موفق الربیعی ” مشاور سابق امنیت ملی عراق در مورد قاسم سلیمانی میگوید : بی شک او قدرتمند ترین فرد عراق است ؛ هیچ کاری بدون نظر او در عراق انجام نمی شود .

اما علاوه بر این همه قدرت و نفوذ سپاه قدس و رژیم ایران در عراق ؛ رژیم ایران بخوبی میداند که هر نوع حمله و ضربه زدن بمجاهدین در عراق و کشتار آنان نه تنها عبور از خط قرمزهای امریکا نمیباشد ــ و مخالفت آنها را بدنبال ندارد ــ ؛ بلکه آنها ــ آمریکا ــ حتی از حمله و ضربه زدن بمانع و مزاحم جدی ارتباط بین دو کشور  ؛ استقبال هم میکنند . بنابراین رژیم آزاد و برّی از حاکمیت دو گانه عراق ؛ با قدرت و با دست باز ؛ باین جنایات در عراق دست میزند .

شادی و شعف و استقبال سپاه پاسداران ؛ امام جمعه ها و دیگر مقامات و سردمداران رژیم ایران از حمله به کمپ اشرف و قتل عام و گروگان گیری مجاهدین هیچ جای تردیدی باقی نمیگذارد که این عمل جنایتکارانه بدستور ولی فقیه رژیم و با همکاری آدمکشان نیروی تروریستی قدس و مزدوران تحت امر نوری المالکی صورت گرفته است .

و بهمین خاطر هم ؛ بعد از پایان این عملیات هولناک قاسم سلیمانی طراح و پیش برنده آن ؛ در مجلس خبرگان آخوندی حاضر شده و گزارش این حمله و بقول فرمانده سپاه قدس ” اهمیت راهبردی ” این عملیات را برای قوت قلب و دلگرمی آخوندها ؛ باطلاع آنها رسانده است .

خبرگزاری سپاه پاسداران با انتشار اطلاعیه ای به جنایات صورت گرفته در کمپ اشرف ؛ با معرفی دروغین عاملان آن تحت عنوان ” مجاهدان عراقی ” ؛ اعتراف میکند و میگوید : گروههای مجاهد و اسلامی عراقی صبح امروز با حمله به پادگان اشرف ؛ تلاش کردند باقیمانده مجاهدین را از پادگان غصبی اخراج کنند .  و در ادامه مینویسد : فرزندان رشید مجاهدان شهید عراقی با اقدامی انقلابی ؛ انتقام تاریخی خود را از سازمان مجاهدین گرفتند .

تأکید و تائید سپاه پاسداران در این اطلاعیه مبنی بر ” انتقام الهی و انقلابی ” و ” انتقام تاریخی ” علاوه بر اینکه سوز و گدازها و عقده های سپاه پاسداران  رژیم ؛ از ضرباتِ کاریِ گذشتهِ مجاهدین  به مقامات و سردمداران نظام را ؛ نشان میدهد  ؛ نقش نیروهای تروریستی سپاه قدس را نیز در این حمله وحشیانه و غیر انسانی ؛ بر ملا میکند .

حسین اسلامی جانشین فرمانده سپاه نیز در حالیکه آدمکشان نوری المالکی که بفرمان و با همکاری نیروی تروریستی قدس به کمپ اشرف حمله کرده اند را جوانان عراقی مینامید ؛ نا خود آگاه به قدرت و نقش مجاهدین و کمپ هایشان در عراق ؛  در تحولات ایران و منطقه اعتراف کرده و میگوید : یکی از اتفاقاتی که در هفته گذشته افتاد و دارای اهمیت راهبردی وسیعی در تحولات منطقه خواهد بود ؛ حمله جوانان عراقی به اردوگاه اشرف و کشته شدن تعداد زیادی از کادرهای اصلی و اعضای شورای رهبری منافقین بود . عملیاتی که از لحاظ مقیاسی ؛ تأثیر آن از بسیاری عملیات گذشته بزرگتر و تأثیر آن بر حیات

گروهک منافقین بسیار بیشتر از عملیات ” مرصاد ” ــ فروغ جاویدان ــ بود.

محمدرضا نقدی رئیس سازمان بسیج با اشراف باهمیت شکست مجاهدین در عملیات فروغ جاویدان و تأثیر آن بر حیات و ماندگاری رژیم ــ عملیاتی که در آن مجاهدین تا 30 کیلومتری شهر کرمانشاه در خاک میهن ؛ پیشروی کرده و رژیم را به آستانه سرنگونی نزدیک ساخته  بود  ــ میگوید : حمله مجاهدین عراقی به پایگاه اشرف ؛ مهم تر از عملیات مرصاد بود ؛ چرا که تعداد زیادی از سران پلید منافقین در یک روز نابود شدند .

خبر گزاری ایسنا هم از قول محمد رضا جوکار عضو کمیسون امنیت ملی مجلس با تأکید بر ادامه حملات به پایگاههای مجاهدین در عراق گفت ؛ هدف حمله کنندگان پاک کردن منطقه از لوث وجود اشرار و جنایتکاران میباشد و گفت: باز هم شاهد حمله مردم به پادگان اشرف خواهیم بود . چون این گروهک باید تاوان کشتارهای خود در عراق را پس بدهد .

احمد خاتمی عضو مجلس خبرگان و امام جمعه خوش سیمایِ تهران از عاملین حمله به کمپ اشرف قدر دانی کرده و گفت : تشکر و تقدیر میکنم از فرزندان غیور عراق که به مجاهدین در پادگان اشرف حمله کرده اند ؛ این کار بسیار بزرگی بود ……. این دست انتقام خدا بود که از آستین فرزندان غیور عراق بیرون آمد .

در خاتمه این عملیات هم ؛ محمد جواد ظریف وزیر خارجه دولت اعتدال حسن روحانی ؛ خوشحال و راضی از این اقدام بعراق رفت تا مراتب قدر دانی ولی فقیه را باطلاع نوری المالکی برساند و احتمالا” با جمع بندی نقاط ضعف و قوت این عملیات ؛ دستور کار حمله بعدی را برای وی مشخص نماید .

بنابراین شادی و رضایت سردمداران رژیم از این حمله وحشیانه که از مصادیق آشکار ” جنایت علیه بشریت  ” بشمار میرود و در تعارض آشکار با ” کنوانسیون های ژنو ” ــ مربوط بامور پناهندگی ــ میباشد  ؛ نشانه آشکار مشارکت و همدستی سپاه قدس با نیروهای وابسته به نخست وزیری عراق میباشد .

پنجم ــ نقش امریکا و سازمان ملل :

” امریکا جاده صاف کن و گرداننده اصلی پشت صحنه ”

جای هیچگونه تردید و شک و شبهه ای وجود ندارد که در پشت پرده جنایات و حمله و هجوم های اخیر و گذشته به قرارگاههای مجاهدین در عراق ؛ زد و بندهای سیاسی و اقتصادی و توافقات پشت پرده میان حاکمان ایران ؛ عراق و امریکا وجود داشته و دارد .

در شرایطی که بحران های منطقه ای دهان گشوده اند و منطقه هر لحظه آبستن حوادثی ناگوار برای منافع امریکا در منطقه است . و در شرایطی که دامنه اعتراضات آزادیخواهانه در کشورهای مختلف منطقه در حال اوج گیری است . روشن است که پیروزی هر نیروی رادیکال و انقلابی در این منطقه پر آشوب ــ و در عین حال بسیار مهم برای منافع امریکا ــ می تواند به این تحولات شتاب بیشتر و سمت و سوئی مخالف منافع  قدرت های غربی بخصوص امریکا بدهد .

امریکا علیرغم همه تدابیر و هزینه ها ؛ نا توان از مهار این بحرانها نمیخواهد در چنین شرایطی ؛ شاهد قدرت گیری مجاهدین باشد و مشکلی بر مشکلات عدیدهِ منطقه ای خود بیافزاید . مجاهدین آلترناتیو مطلوب و دلخواه امریکا نمیباشند و بطور قطع امریکا قدرت گیری مجاهدین را بسود تحولات مورد نظر خود ؛ در منطقه نمیداند و بآن روی خوش نشان نمی دهد .

خیانت و جفای بزرگ امریکا به مجاهدین که نقش وی را در تمام حملات سالهای اخیر به اشرف ؛ بخصوص جنایات اخیر ؛ برجسته میکند ؛ سپردن حفاظت قرارگاه اشرف در سال 2009 به دشمنان آشتی ناپذیر آنان یعنی دولت عراق و نوری المالکی ــ نوکر گوش بفرمان ولی فقیه ــ ؛ بود . امری که  نقش امریکا را بعنوان متهم اصلی جنایات اخیر ؛ آشکار میکند .

امریکا در این سالیان ؛ تمام تعهدات و توافق های صورت گرفته با مجاهدین را نادیده گرفته و همراه با سازمان ملل ؛ به هیچیک از این تعهدات و توافقات در قبال ساکنین اشرف و لیبرتی پای بند نمانده است . و اکنون هم همراه با دیگر کشورهای غربی با اهمال و سهل انگاری در انتقال مجاهدین به خارج از عراق حذف و نابودی تدریجی آنها را ؛ زمینه چینی می کند . بنابراین بهیچوجه نمی توان و نباید به نقش امریکا ــ بخاطر کوتاهی و نادیده گرفتن تعهدات سیاسی ؛ حقوقی و اخلاقی اش در قبال مجاهدین ــ ؛ کم بها داد .

ششم ــ مواضع اصلاح طلبان :

روشن است که غرب و امریکا بسیار راحتتر با موسوی ؛ کروبی ؛ خاتمی و دیگر اصلاح طلبان کنار می آید تا با یک نیروی انقلابی و رادیکال چون مجاهدین ــ که اتفاقا” در گذشته هم به منافع ؛ تأسیسات و نیروهای او ؛ در ایران ضربه زده است ــ  . نیروهای باصطلاح اصلاح طلب این پیام را گرفته و از دیر باز  با مواضع امریکا در رابطه با مجاهدین آشنائی دارند . سکوت آنها در مقابل حمله به اشرف ــ در حالیکه همه جهانیان و نیروهای مختلف سیاسی ایرانی به موضع گیری پرداختند ــ در عین آنکه نشانه رضایت قلبی آنها  از ضربه خوردن نیرویِ سرنگونی طلب است ؛  بی توجه با تنظیم و  هماهنگی با سیاست امریکا در قبال مجاهدین نمی باشد .

از طرف دیگر درک اصلاح طلبان از حقوق بشر یک ” حقوق بشر خودمانی ” است . یعنی فقط به حقوق بشری اعتقاد دارند که دست درازی بحریم سیاسی آنها را ؛ محکوم کند ؛ در سالهای اخیر هم همواره  چشمان خود را به هر جنایت و حق کشی دیگری بسته اند  . بنابراین طبیعی است و توقعی از آنان نیست که چرا در مقابل قتل عام اشرف ؛ جنایتی که جامعه مدنی و سیاسی ایران و همه ارگانهای حقوق بشری یکصدا آن را محکوم کرده اند ؛ لال مانی گرفته اند . فکر میکنم با توجه به ماهیت این نیرو ؛ مجاهدین هم هیچوقت انتظار حمایت و همدردی از آنها ؛ نداشته اند .

و اما در خاتمه باید بگویم و توجه بدهم که ؛ عامل اصلی و تعیین کننده برای خروج مجاهدین از عراق ؛ مجاهدین نیستند . آمریکا و سازمان ملل متحد و کشورهای پناهنده پذیرِ اروپایی و ارگانهای حقوق بشری ؛ عوامل تعیین کننده خروج و هر تغییری در پروسه آن هستند . امریکا ؛ سازمان ملل و ارگانهای حقوق بشری هستند که رضایت کشورها را برای پذیرش مجاهدین جلب میکنند ؛ سهمیه  برای کشورها تعیین میکنند و زمان خروج از عراق را تعیین می نمایند . بنابراین ایرانیان شریف و آزاده ای که در این فاجعه دردناک بیاری مجاهدین برخاسته ؛ باید هر چه فریاد دادخواهی دارند ؛ بر سر امریکا ؛ سازما  ن ملل و … بکشند .

متأسفانه در حالیکه اکثر افراد و جریانات سیاسی ایرانی با مسببین اصلی این جنایات و موانع خروج مجاهدین از عراق آشنائی دارند ؛ بعلت مخالفت و بعضا” دشمنی با مجاهدین ؛ غیر مسئولانه آنها و بطور خاص رهبری سازمان را مقصر اصلی حمله و کشتار ددمنشانه مجاهدین در عراق معرفی میکنند و به آنها تهمت میزنند و فشار میآورند که مانع خارج شدن مجاهدان از عراق شده اند .

اما اگر چه حتی با خروج مجاهدین از عراق ؛ دشمنی رژیم و جهانخواران با مجاهدین پایان نمی پذیرد و توطئه ها علیه حذف و قتل آنها به اشکالی دیگر ادامه خواهد داشت . با اینحال لازم است همه ایرانیان شریف و آزاده تلاش نمایند :

الف ــ امریکا ؛ سازمان ملل متحد و ارگانهای حقوق بشری تمامی تدابیر ضروری برای جلوگیری از تکرار این فجایع را بعمل آورده و امنیت مجاهدین تا خروج تمامی آنها از عراق را ؛ تأمین نمایند .

ب ـ همه تلاشهای لازم از طرف امریکا و سازمان ملل برای نجات و آزادی 7 گروگان مجاهد که در اختیار نیروها عراقی اسیر هستند ؛ بعمل آید و تلاش شود ؛ قبل از آنکه نوری المالکی موفق شود آنان را به رژیم ایران تحویل دهد ؛ به کمپ لیبرتی برگردانده شوند .