محمود خادمی – چرا با حسن روحانی هم؛ سرنگونی تنها راه نجات است؟ (۲)

Mahmoud_Khademiدر بخش نخست مقاله در مورد حسن روحانی و کابینه اش توضیحاتی داده و نوشتم که وی از دل نیروهای امنیتی به این مقام منصوب شده است ؛ و بیشتر افراد کابینه خود را هم از میان خبرگان و بالاترین مقام های امنیتی و اطلاعاتی نظام انتخاب کرده است ؛ یعنی هم خود و هم اعضای کابینه اش در این ۳۴ سال در همه فساد ها و جنایات رژیم سهیم بوده اند. و در پاسخ چرا روحانی انتخاب شد نوشتم که وی پاسخ ولی فقیه به سرکوب قیام ۸۸ و آتش زیر خاکستر خشم نهفته مردم بوده و آمده است تا با تنش زدائی با غرب و امریکا و در پیش گرفتن سیاست های قابل قبول در زمینه اتمی و دیگر مناقشات خارجی فضای انفجار  ی جامعه را ؛ کاهش دهد.

ادامه مقاله

نرمش قهرمانانه ؛ چرخشی بد فرجام :

آنچه در دیگ است؛ در کاسه آید           « ضرب المثل ایرانی »

محاصره اقتصادی و تحریم های غرب و امریکا و همچنین خطر قیام و شورش مردم گرسنه و ناراضی ؛ ولی فقیهِ استبدادِ دینی را وادار به چرخشی بقول خودش قهرمانانه کرده است . سرانجام انتظارهای رفسنجانی ؛ خاتمی و دیگر اصحاب اصلاح و استحاله و ……. بپایان رسید و فرمان و اجازه چرخش دلخواه آنان که تقریبا” از بهمن ماه سال گذشته زمزمه های آن از طرف ولی فقیه شنیده میشد با صحبت های او ــ در جمع فرماندهان سپاه ــ ؛ صادر شد .

خامنه ای در دیدار با فرماندهان عالی رتبه سپاه گفت : من مخالف حرکتهای صحیح دیپلماسی نیستم ؛ من معتقدم به همان چیزی که سالها پیش نامگذاری شده یعنی ” نرمش قهرمانانه ” ولی فقیه در ادامه صحبت های خود به عدم دخالت سپاه در امور سیاسی تأکید کرد ؛ تا روحانی بتواند بدون دغدغه  مزاحمت ها و واکنشهای احتمالی سپاه این سیاست را به پیش ببرد . وی گفت : هر چند سپاه باید عرصه سیاست را بشناسد ؛ اما لازم نیست که بفعالیت سیاسی هم بپردازد .

در شرایطی که هیچ راه گریزی جز تسلیم و سازش با امریکا و جامعه جهانی و یا مواجه دادن ایران و مردم کشور با خطر قحطی و گرسنگی ــ و یا مواجه دادن آنها با جنگی ویرانگر ــ ؛ برای ادامه حکومت آخوندها باقی نمانده است و در شرایطی که رئیس جمهور تازه بقدرت رسیده نظام میگوید ” زمانی برای اشتباه کردن؛ باقی نمانده است ” ؛ یعنی نظام به آستانه سقوط و فروپاشی رسیده و یک اشتباه ممکن است نظام را با سقوط مواجه سازد ؛ دستور این چرخش صادر گردیده است .

در شرایطی که آخوند موسوی لاری وزیر کشور سابق ــ دولت محمد خاتمی ــ هشدار میدهد و تأکید میکند که: اگر روحانی به مطالبه تغییر وضعیت موجود در دو حوزه معیشت و امنیت ــ خطر جنگ خارجی ــ پاسخ ندهد ؛ کسانی که باو رأی داده اند بسمت ساختار شکنی خواهند رفت . سازش و مذاکره با غرب و امریکا برای ولی فقیه یک اجبار شده است .

در وضعیتی که عسگر اولادی مسلمان رئیس اتاق بازرگانی مشترک چین و جمهوری اسلامی از خطر ادامه تحریمها ؛ ناله و فغان سر میدهد و میگوید : الان یک تحریم رو میزه که تحریم خطرناکیه . خدا کنه اون دیوانگی نکنه برای آن تحریم رو میز ؛ الان اگر تفاهم خدای نکرده نشه آن تحریم رو میز یعنی میخواهند صادرات نفت و گاز رو صفر کنند.  می دونی آنوقت چه بلایی سرمان میاد ؟  با روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی ادبیات و فرهنگ حوزوی و فقهی بجای ادبیات و فرهنگ سیاسی در همه عرصه ها و زمینه ها جایگزین شد . وارونه گوئی ؛ فرهنگ تقیّه و دروغ باصطلاح مصلحت آمیز ؛ واژه ها و عبارات مبهم ؛ کِشدار ؛ چند پهلو و تفسیر بردار بجای کلمات و عبارات سلیس و روشن فارسی ؛ عرصه فرهنگ جامعه را تسخیر نمود .

جنگ ضد میهنی و ایران بر باد ده ؛ ” دفاع مقدس ” خوانده شد ؛ حمله و تجاوز وحشیانه اوباشان و چماقداران نظام به سفارت امریکا و گروگان گرفتن اعضای آن ؛ ” انقلابی بزرگتر از انقلاب اول ” عنوان گردید ؛ حمله به دانشگاهها و کشتار دانشجویان؛ ” انقلاب فرهنگی ” و …. امروز هم عقب نشینی خفت بار از سیاستهای جنگ طلبانه و استکبار ستیزانه ولی فقیه  ــ از ترس سرنگونی ــ ؛ ” نرمش قهرمانانه ” اسم گذاری مبشود .

بعد از بکار بردن عبارت مبهم و متناقضِ ولی فقیه بنام ” نرمش قهرمانانه ” که خودش مدعی بود که سالها پیش این نوع سیاست را ؛ نامگذاری کرده است ــ اشاره به ترجمه کتابی در مورد صلح امام حسن که وی در سال ۱۳۴۸ ترجمه کرده و در ترجمه نام کتاب از ” نرمش قهرمانانه ” استفاده کرده بود ــ  در حالیکه  رفسنجانی مدعی است که ولی فقیه عبارت ” نرمش قهرمانانه ” را از وی بعاریت گرفته است و اولین بار او در رابطه با زهر خوردن امام خمینی بکار برده است و گفته است ” قبول قطعنامه نرمش شجاعانه امام بود ” ؛ مثل همیشه اظهار و نظرهای متفاوت و بعضا” متضاد ایادی و سردمداران جناح ها و باندهای مختلف رژیم از این عبارت ؛ شروع شد . که مواردی از این اظهار و نظرها در زیر نوشته می شود  :

محمد دهقان عضو هیئت رئیسه مجلس ( خبر گزاری تنسیم ) : نرمش به معنی عقب نشینی نیست ؛ بلکه بمعنی این است که میخواهیم باهداف خودمان با تغییر تاکتیک دست پیدا کنیم . و حسین شیخ السلام میگوید : پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی امام ؛ پذیرش پیمان منع استفاده سلاحهای شیمیائی از سوی بشار اسد از نمونه های ” نرمش قهرمانانه ” می باشد . و هاشمی رفسنجانی هم در نوشته ای به  خامنه ای دلداری داده و از او میخواهد که ” از تلخی این زهر نترسد ؛ امام بعدا” از خوردن زهر آتش بس اظهار خوشحالی کرده است ” . و محمد جواد لاریجانی هم گفت :

یکی از پایه های مهم بصیرت سیاسی این است که ما شرایط خود را درست بفهمیم . یعنی خود را نه کوچکتر از آن که هستیم بدانیم و فرصت ها را از دست بدهیم و نه لقمه هایی بر داریم که نتوانیم آن را هضم کنیم ( یعنی غلط اضافه ممنوع ) .

و اینهمه در حالی بود که در چند سال پیش خامنه ای ؛ ” طرفداران مذاکره با امریکا را فریب خورده و غریبه با الفبای سیاسی و بی غیرت می خواند ” و در سالهای ریاست جمهوری احمدی نژاد نیز همواره از سیاست خارجی تهاجمی و جنگ افروزانه وی حمایت کرده و همواره کار گزاران نظامش را از فشردن دستان چدنی اوباما که در دستکشی مخملی پنهان شده اند ؛ پرهیز میداد .

چراغ سبز این عقب نشینی خفت بار توسط ولی فقیه ؛ نخستین بار در سخنرانی بهمن ماه ۱۳۹۱ ؛ داده شد وی در جمع عده ای از مسئولان نظام گفت : نظام اسلامی و ملت ایران بعکس دولتمردان آمریکائی ؛ اهل منطق هستند . بنابراین اگر از طرف مقابل حرف و رفتار منطقی ببینند ؛ به آن پاسخ مناسب میدهند . وی چند ماه بعد یعنی قبل از انتخابات ریاست جمهوری در فروردین ۱۳۹۲ منظور اصلی خود را این بار بصورتی آشکارا ؛ بیان کرد و گفت : به گفتگوی ایران و امریکا بر سر پرونده هسته ای خوشبین نیستم ولی با آن مخالفتی هم ندارم .

امّا آنچه مسلم و قطعی است ؛ خامنه ای نه بخاطر پاسداشت منافع ملی مردم ایران  و یا نه از موضع قدرت ــ و بقول خودش از موضع ” بدر ” و ” خیبر ” ــ دولت و کارگزاران سیاست خارجیِ نظامش را به این نرمش و راهکار جدید ؛ توصیه نکرده است . بلکه هدف وی از این چرخش و یا ” نرمش قهرمانانه ” ؛ تلاش برای یافتن راهی کم خطر تر برای عبور از وضعیت بحرانی نظام میباشد .

مگر همین ولی فقیه در اردیبهشت ۱۳۷۹ نگفته بود که هیچ قدرتی نمی تواند شرایط صلح امام حسن را به ما تحمیل کند و اگر فشار بیاورند عاشورا می آفرینیم . وی گفت : ……. نه امریکا و نه بزرگتر از امریکا قادر نیستند حادثه ای مانند صلح امام حسن را به دنیای اسلام تحمیل کنند . اینجا اگر دشمن زیاد فشار بیاورد ؛ حادثه کربلا اتفاق خواهد افتاد .

واقعیت این است که هم اکنون ؛ نظام ولایت فقیه در دو جبهه جنگ گرفتار و اسیر میباشد  ؛ هم در جنگی خاموش و پنهان ــ بالقوه و منتظرِ شروع ــ با مردم ایران برای دمکراسی و حق حاکمیت ملی که برای رژیم جنگ و جبهه اصلی است و هم جنگ احتمالی با امریکا و جهان آزاد بخاطر بمب اتم . ولی فقیه بخاطر ترس و وحشت از قیام و شورش مردم که سرانجام ریش و ریشه نظام را از جا بر میکَند ؛ میخواهد موقتا” فتیله جنگ در خارج از مرزها را پائین بکشد .

و درست در شرایطی که غرب و امریکا بعلت بحرانهای منطقه ای و وقوع امواج انقلاب در کشورهای وابسته در منطقه ؛ شیرازه امور منطقه ای را از دست داده است  و بدلیل تغییر توازن قوای منطقه ای و تغییر شرایط در این منطقه پرآشوب ؛ بیش از همیشه بدنبال سازش و توافق با رژیم ایران میباشند و بر خلاف تبلیغات ” همه گزینه ها روی میز است ” در تمنای مذاکره با ایران می سوزد ؛ ولی فقیه از ترس انقلاب و سرنگونی با خفت و  ترس ؛ به عقب نشینی تن داده است .

امروزه مخالفین نظام ؛ تصمیم ولی فقیه بر ” نرمش قهرمانانه ” را که در شرایط بن بست و درهم ریختگی اوضاع کشور اتخاذ شده ؛ بعنوان  ” جام زهر اتمی ” که خامنه ای مجبور شده است آن را سر بکشد ؛  تلقی میکنند . این  ” جام زهر ” با آن جام زهر ” آتش بس ” که در جنگ با عراق روح الله خمینی نوش جان کرد ؛ شباهت ها و تفاوت هائی دارد :

۱ ) خمینی بعد از سر کشیدن ” جام زهر ” در جنگ ضد میهنی ؛ بقتل عام زندانیان سیاسی در زندانها دست زد ؛ تا مبادا این عقب نشینی خفت بار ؛ ناراضیان و مخالفان نظام را جسور تر کند و بادامه غیر موجه جنگ و ضرر و زیانهای ناشی از آن اعتراض کنند . امّا خامنه ای بر عکس خمینی چند روز قبل از خوردن جام زهر و عقب نشینی خفت بار از برنامه اتمی به حمله ای جنایتکارانه بقرارگاه مجاهدین ( اپوزیسیون اصلی رژیم ) در عراق ــ اشرف ــ دست زد تا عقب نشینی ذلت بار خود را به سایه ببرد و با قدرت نمائی کاذب ؛ با موضع یک مقتدر وارده مذاکره با امریکا شود .

۲ ) خمینی با قتل عام زندانیان سیاسی اسیر در زندانهای کشور ؛ تلخی زهر آتش بس در حلقوم کثیف خود را ؛ زایل نمود .  خامنه ای امّا با گرفتن هدیه و مژدگانی ــ اوکی و رضایت شیطان بزرگ برای حمله به قرارگاه اشرف ــ  از امریکا ؛ خوردن جام زهر اتمی را گوارا و قابل تحمل نمود .

۳ ) خمینی با بالا کشیدن جام زهر آتش بس در جنگ با عراق ؛ اوضاع رژیم را سر و سامان داده و و به ثبات نسبی رساند . بر عکس امّا خامنه ای در حالی مجبور بخوردن زهر اتمی شده است که باید از قدرت مطلقه ای که با جنایت و خونریزی کسب کرده است بکاهد و بپذیرش شریکانی در قدرت ــ باند رفسنجانی و خاتمی ــ تن بدهد . یعنی یکبار دیگر رژیمش را دو سره کند .

۴ ) خمینی تصمیم نوشیدن ” جام زهر ” آتش بس با عراق را با صراحت با مردم در میان نهاد . اما در حالیکه همه میدانند که حسن روحانی در هماهنگی و بدستور خامنه ای ؛ رویکرد عقب نشینی با غرب و امریکا را برگزیده است و حمایت ۲۳۰ نماینده مجلس از اقدامات روحانی در امریکا از نشانه های این هماهنگی و موافقت است . ولی فقیه ؛ هم بخاطر ترس از بی اعتباری بیشتر در چشم هواداران ولایت  و هم بدلیل محرومیت از اقتدار و کاریزمای خمینی برای مهار کردن پیامد های بعدی این اقدام ؛ آشکارا از این سیاست حمایت نکرده است و دست مریدان ولایت اش را در تفاسیر گوناگون از سیاست ” نرمش قهرمانانه ” با  ز گذاشته است .

بهر حال سیاست نرمش قهرمانانه ؛ در هماهنگی و همراهی محمد خاتمی ؛ هاشمی رفسنجانی و  حسن روحانی با ولی فقیه ؛ اتخاذ شده است . و  قبل از اجرا و اعلام بیرونی آن ؛ حسن روحانی خطاب به فرماندهان عالی رتبه سپاه ضمن تأکید بر تعامل با غرب ؛ حرف خمینی در مورد عدم مداخله سپاه در سیاست را زد و گفت : سپاه سیاست را خوب بفهمد ولی وارد آن نشود ؛ چون سپاه بکل ملت ایران تعلق دارد . یعنی سپاه پاسداران در موضوع رابطه ما با امریکا مداخله نکند و بگذارد ما کارمان را پیش ببریم .

حسن روحانی خود یک آخوند است و حفاظت از ادامه این حکومت دینی را وظیفه اول خود میداند . وی خوب میداند اگر بحران اقتصادی بر طرف نشود و تحریمهای خارجی پایان نیابد ؛ اگر گرانی و تورم مهار نشود ؛ اگر سطح زندگی مردم بهبود پیدا نکند ؛ خشم و اعتراضات مردم فوران خواهد کرد . بنابراین برای رژیمی که از طرف مردم طرد شده است و هیچ اتکا مردمی ندارد ؛ چاره ای جز توسل به قدرتهای خارجی باقی نمی ماند .

ولی فقیه و رئیس جمهور نظام فکر میکنند با اتخاذ سیاست تنش زدائی با غرب و امریکا و با مقدار کمی کوتاه آمدن از برنامه های اتمی می توانند ؛ دوباره شیر لوله های نفت را باز کنند و اقتصاد در هم پاشیده و رو بمرگ خود را نجات داده و سر و سامان ببخشند و بدین ترتیب خود را از تغییرات جدی که توسط مردم گرسنه و جوانان خشمگین کشور در چشم انداز شان قرار دارد ؛ در امان نگه بدارند .

امّا من معتقدم :

۱ ) بحران سیاست خارجی و اختلافات غرب و امریکا با رژیم ایران ؛ قبل از اینکه به فعالیت اتمی مربوط باشد به سیاست رژیم در سطح منطقه ؛ مداخله گری در کشورهای هم پیمان امریکا در منطقه و نا دیده گرفتن منافع غرب ؛ مربوط میشود . بنابراین حل و فصل پرونده اتمی به معنای شروع دوستی ها ؛  لغو تحریمها و پایانی خوش برای رژیم نمی باشد .

۲ ) از عوامل اصلی قدرت گیری آخوندها و حذف رقیبان و گروههای سیاسی از صحنه ؛ سیاست ضدیّت با امریکا و شیطان بزرگ بوده است . آنها با گروگان گیری و اشغال سفارت امریکا توانستند ــ با خارج کردن شعار مرگ بر امریکا از دستان نیروهای چپ و انقلابی ــ ؛ پایه های قدرت غصب شده خود را مستحکم نمایند و طی این ۳۴ سال هم ؛ با همین شعار مرگ بر امریکا و همین سیاست بسیاری از مخالفین و نیروهای سیاسی را بجرم وابستگی و جاسوسی برای امریکا زندان و تیرباران و سر به نیست کرده اند . بنابراین بآسانی خود را خلع سلاح نمی کنند و بعید است از این عامل پایه ایِ بقاء و استمرار نظام بخاطر را    طه و دوستی با امریکا ؛ چشم پوشی کنند .

۳ ) تعامل و همکاری ایران با غرب و امریکا با ماهیت و ساختار این نظام ناسازگار است ؛ بنابراین در حالیکه این نرمش بخاطر تقویت اوضاع سیاسی و اقتصادی صورت گرفته است . اما ؛ بدلیل تناقض ماهوی نظام ؛ این تصمیم با موانع درونی و ساختاری و واکنش های اعتراضی باندها مواجه خواهد شد ؛ جنگ و  جدال باندها را افزایش میدهد و اوضاع از کنتزل خارج شده و پای مردمِ مخالفِ رژیم به صحنه اعتراضات اجتماعی باز میشود .

پاسدار محمد رضا نقدی فرمانده بسیج در مورد عاقبت نرمش قهرمانانه ولی فقیه میگوید : شکاف و دو دستگی نه تنها موضع کشور را در مذاکرات هسته ای تضعیف میکند و به دشمن برتری میدهد ؛ بلکه زمینه ساز بازگشت سلطه به کشور است .

۴ ) با توجه به ماهیت عقب افتاده و  قرون وسطائی آخوندها که با هر هنجار متعارفی سر ناسازگاری دارند و با آن به مخالفت بر میخیزند و ماندگاری خود را در حذف و نابودی اندبشه های نو و …. و دیگران می بیند ؛ توافق با غرب و امریکا ؛ بسیار مشکل و حتی ناممکن است . بعدا” جداگانه بیشتر توضیح خواهم داد .

۵ ) حتی اگر هم روحانی موافق شود به تحریمهای اقتصادی غرب پایان بدهد ؛ اقتصادی که با غارت و چپاول باندهای مافیائی رژیم و آخوندهای دزد و فاسد از نظر ساختاری متلاشی شده است ؛ بدون تغییر بنیادی ساختار نظام  ؛ بآسانی بازسازی نمی شود . پس مردم ایران گول تبلیغات حسن روحانی را نخورند و علاف وعده های دروغین او نشوند و بسوی تنها راه نجات ؛ یعنی سرنگونی رژیم پیش بروند . در این باره در بخش بعدی مقاله بیشتر توضیح خواهم داد .

در بخش بعدی این مقاله در مورد موانع ساختاری و دست بستگیهای اجرای این سیاست و فرجام نهائی آن و اینکه ” نرمش قهرمانانه ” خامنه ای یک سیاست راهبردی است و یا یک تاکتیک سیاسی است  ؛ خواهم نوشت .

……. ادامه دارد .

محمود خادمی