محمود نيشابوري: «اسد الله لاجوردي» سنگين دل ترين موجود عصر معاصر

سنگين دل ترين موجود عصر معاصر،
كينه ورز ترين. پليد ترين، نا پاك ترين جر ثومه فساد و تباهي
« اسد الله لاجوردي»

پليد جفت پليد است
پاك جفت پاك

در تاريخ بشريت، ديكتاتور هاي زيادي براي چند صباحي آمدند وكشتند و مثله كردند و در اين راستا، وزرا، زندانبانان، شكنجه گران، چابلوسان، چاق كن هاو… را به خدمت گرفتند، هر جرم و جنايت را براي ديكتاتور بدون چون و چرا انجام مي دادند. اما، ديكتاتوري آخوندي از اين جلادان بهتر و بيشتر با پوش مذهب و … در جهت مقاصد شومشان استفاده كرده و مي كنند، از جمله اين نا بكاران، دژخيم لاجوردي است.
نامش مترادف با همه زشتيها و پليديها ست.
در سالگرد به هلاك رسيدن اين جر ثومه فساد، تلويزيون رژيم از او يك انسان مهربان، دوست داشتني، رحم دل، علاقمند به جوانان! و…ارائه مي كند.

بلي، واقعاً اين آدم بدبخت كه غير از خوبي! كاري نكرده براي نسل جوان، تو زندانها تا صبح با « منافقين و…» بحث مي كرده و در نماز صبح زندانيان را براه راست هدايت! مي كرده است.
«تمام زندان های شاه, شما سراغ ندارید یك نفر صاحب نام از توده ای ها توبه كرده باشه , یك نفر صاحب نام از همین منافقینی كه اون موقع مجاهدین بودند توبه كرده باشند. اما در زندان جمهوری اسلامی سران توده ای آمدند نشستند مصاحبه كردند و اقرار كردند به این كه راه اشتباهی رفتند, علت این چی بود؟ جز صحبت ها, جز مذاكرات, جز مباحثات و جز مناظرات بسیار بسیار طولانی, دقیق و عمیق كه شخص آقای لاجوردی و اعوان انصار ایشون, معاونین ایشون, كارمندهای زندان ها با این افراد انجام می داد.

همچنین دررابطه با توده منافقین, دررابطه با طرفداران بقول خودشون میلیشیا این ها اولین كاری كه با این ها می شد ابتدا مدتی این ها را تنها می گذاشتند تا فكر كنند, بعد از این شروع به صحبت با این ها می شد, افراد مختلف در داخل زندان ساعتها و شخص خود لاجوردی بصورت جمعی در حسینیه ای كه در زندان اوین داشتیم این ها را جمع می كرد و براشون صحبت می كرد , ساعتها چه شب, چه روز حتی تا اذان صبح گاهی وقت می گذاشت صحبت می كرد تا این ها را از نظر فكری و عقیدتی قانع كنه كه راهتون راه اشتباه است. و بعد از اینكه قانع می شدند اونوقت به حالتی در می آمدند كه كلت رو جلو دستشون می گذاشت و امتحانشون می كرد. این ها مسایلی است كه واقعیت داشته اما علت بركناری چی بود؟ بركناری شهید لاجوردی عرض كردم حاصل یك اندیشه ای بود كه از یك اشتباه یك نگرش اشتباه از اون اسلام سرچشمه می گرفت. اون نگرشی كه امام رو حتی انتقاد می كرد كه شما الان كه انقلاب پیروز شده, صدام حسین رو پیغام بفرستین كه ما در كشور خودمون انقلاب كردیم به مرزهای شما كاری نداریم و امام بلافاصله بعد از این پیشنهاد از طرف قائم مقامش بهشون میشه , سخنرانی می كنند و صحبت می كنند و ارتش عراق را وادار می كنند كه علیه صدام اقدام كنند, مردم عراق رو تحریك و تشیع می كنند كه علیه صدام اقدام كنند».

ما كه گفتيم كه لاجوردي قصي اقلب نبود، ببينيد شاگردش و اراحيف گويي هاي مبتذلش:
«اصفهانی رئیس دفتر لاجوردی و مسئولیت اطلاعات و تحقیقات دادستانی انقلاب: بر خلاف اینكه خب شایعه است كه تو جامعه كه شهید لاجوردی خیلی انسان خشنی بوده و برخورد اصلا این چیز نیست در عملكرد ایشون می بینیم اونجایی كه اون شخص اصرار بر اون جنایتش داره اصرار بر مسیر انحراف داره اصرار بر ضربه بر نظام داره باهاش برخورد میكرد , 99 درصد كسایی كه در ارتباط با این 110 گروهكی كه بعد از انقلاب درست شدند دستگیر شدند 99 درصدشون رو آزاد كرد 99 درصد شون رو باهاشون زندگی كرد باهاشون حشر و نشر داشت باهاشون نماز جمعه میرفت باهاشون پارك میرفت باهاشون كوه میرفت من یادمه شهیدی داشتیم بنام جلیل بنده كه ایشون شهید شد آقای رجایی دستور داشتند درب رو باندها رو باز كنید همه بیایند چون همه زندانی ها علاقه وافری داشتند به آقای جلیل بنده گفت درب رو باز كنید من دیدم تو تیر دوقلو تمام تیر دوقلو شده پر از زندانی دارند سینه میزنند گفتم اینها بر میگردند؟ همه شون برگشتند خب این جذبیتی از شهید لاجوردی این شناختش نسبت به افراد بود و واقعا این یك حقیقتی بود كه وقتی شناختی نسبت به كسی من توی نمازخانه همین الان دادسرای انقلاب تشریف ببرید عكسی هست اونجا كه این عكس شهیده حالا نمی دونم اسمش رو بگم یا نگم عكس این شهید هست این شخص هم شهیده هم یك پرونده اعدام داره یعنی شخصی است كه در ارتباط با فرقان در ارتباط با شهادت شهید مطهری سمت داشته عضو گروهك فرقان بوده بعد همین شخص توسط شهید لاجوردی به آن درجه میرسه كه میره جبهه و شهید میشه و ایشون سالها پیش من كار میكرد همین شخص و همین شخص همین شهید یك خطر بزرگی رو در اون موقع از سر انقلاب رفع كرد كه آمد به من گفت كه یكی از منافقین با من ارتباط برقرار كرده فكر كرده من هنوز فرقانی هستم و قصد داره یك عملیاتی تو میدان آزادی انجام بده و اونموقع یكی از روسای جمهور یكی از كشورها بنا بود بیاد رسم بود اونموقع آیت الله هاشمی رفسنجانی میرفت استقبال هم اون شخص رو بكشند كه دیگه اون رئیس جمهور رو به قتل برسونند كه كسی دیگه جرات نكنه بیاد ایران و هم آقای هاشمی رو هم از بین ببرند كه شهید لاجوردی سریع ما وقتی به ایشون خدمت شون رسیدیم گفتیم ایشون سریع دستور دادند كه كارهای اطلاعاتی و امنیتی انجام بشه و رفتند و این جمعی كه كنج میدان آزادی داشتند گل كوچیك بازی میكردند و داخل ساك هاشون پر از مواد منفجره و سلاحهای سنگین بود كه از عراق آورده بودند همه دستگیر شدند و این خطر رو از بغل گوش نظام اونموقع رفع شد خب این رو همین شخصی بود كه توسط شهید لاجوردی به این جا رسیده بود كه اینگونه همكاری كنه و همین شخص بعد از اینكه گوشه كنایه بعضی بهش میزدند مثلا میگفتند تو قبلا فرقانی بودی این دلش میسوخت به من گفت میتونم برم جبهه؟ گفتم از حاج آقا اجازه بگیر اگر رفت گفت برو رفت و شهید شد خب این تاثیر كی بود؟ تاثیر كلام شهید لاجوردی بود و ایشون رو سالها قبل میخواستند به شهادت برسونند یعنی ایشون باید جز شهدای هفت تیر بودش».

خود ايادي رژيم آخوندي از اوج منفوريت اين جاني پرده بر مي دارد و در صدد رفع و رجوع كردن مورد است.
«درباره امواج توهین ها و كینه توزی ها و تهمت ها و دروغ هایی كه درباره این شخصیت هست یك روشنگری توسط شما بزرگواران صورت بگیره…».

همه سران رژيم آخوندي، دژخيم و جاني و مفسد، دزد و غارتگرند. اما جنايتهاي لاجوردي روي خواهران و جوانها و نو جوانها، اوج شقاوت و دنائت است كه به هيج وجه فراموش نمي شود، و در تاريخ بشري ثبت شده است و لاجوردي ملعون، همانند جد بزرگش دجال خميني تا ابد در زمره جنايت كاران روزگار بر جسته خواهند بود. در ر استاي اين

جلادان، جنبش دادخواهي سي هزار گل سرخ انقلاب، كار نامه پليد دست اندر كار ان اين جانيان ر ا بر ملا مي كنند.
شكي نيست اين نظام ضد بشري آخوندي سرنگون مي شود.
در اين جا ياد قهرمان بزرگ علي اكبر را گرامي مي داريم
درود، درود

مطالب داخل«» از تلويزيون افق رژيم در تاريخ 03.6.96.