محمود نيشابوري: بي خانمانان…

به:آنهايي كه شلاق كش ظلم وستم ايادي ضد بشري رژيم آخوند ،بي كس ومحروم از همه چيز شدند.درميان هزاران غم ومصيبت رهاشده اند.درگرما وسرما، آسمان لحافشان واسفالت سردوگرم خيابانها سرپناه آنهاست.آنهايي كه كارتن خوابي رابرگزيدند ولي تسليم اميال كثيف وضدانساني آخوندهاي مكارنشده اند.

دركوچه هاي خلوت وخاموش شهرها

آنجا كه جز نسيم نمي گيرد كسي سراغ

آنجا كه درسياهي اندوهناك شب

جز پرتويي زنورماه نيست به هرخانه اي چراغ

درخانه هاي متروك شهرها

هرگوشه ،هركنار

دركنارپياده روها ،دربستر اسفالت خيابان

خوابيده زن و بچه كارتن خواب

يك كودك ويتيم وبيمار

يك چشم سرخ واشكبار

يك مادرفقير وبينوا

يك ظرف خالي وبي غذا

يك سفره فتاده برزمين دريغ ازتكه نان

درانتظاررهگذري …

كه كند لحظه اي نگاه شاد…

نفرين ابدي برشيخك مكار وجلاد

از دزدي لقمه، نان شما

به نوايي رسيده اند…