محمود نيشابوري: ضرورت گردهمائي بزرگ پاريس

مجاهدين، يك هويت تاريخي و پاسخي به ضرورت انقلاب

گردهمايي با شكوه امسال چه به لحاظ جمعيت شركت كننده، شخصيتهاي سياسي، كيفيت اجرا، انعكاسات رسانه اي و… بدون اغراق سر آمد،همه گردهمائيهاي خارج از كشور بود، _نوري به چشم دوستان، خاري به چشم دشمنان_.
تاريخ ايران زمين، سرزمين ايستادگي ، گذشت و فدا كاري طي حاكميت شيخ و شاه بوده است، فدا و ايثار در بالا ترين نقطه، توطئه گران بر آن بودند و هستند كه انقلاب را با هزاران كيد و كين خاموش كنند، ولي مگر مي شود جلو خشم و خروش يك خلقي را گرفت.
سردار ملي ستارخان كه همه همّ و غمّش سر فرازي و آسايش مردم بود، با درايت و كارداني توطئههاي دشمن داخلي و خارجي را با پرداخت بها از جان خود و يارانش خنثي ميكرد. اما در مواجهه با شرايط سخت آن دوران و هزاران كيد و توطئه و سد و مانع دشمن، سردار ملي بهناچار به خلع سلاح تن داد. اما دسيسهها خاتمه نيافت، قصد تماميت وجودي جنبش بود. اين واقعه يك سال پس از پيروزي انقلاب مشروطه روي داد؛ در روز 14مرداد1289، گردانندگان دولت براي خلع سلاح ستارخان و ياران پاكبازش به پارك اتابك پايگاه استقرار آنها يورش بردند. تلاش بسيار ستارخان، براي جلوگيري از درگيري به جايي نرسيد «دولت مستوفي الممالك خرسندي نداشت شكار را از دست دهد و از هر فرصتي كه براي بر انداختن يك مرد دلير به نام پيدا كرده بود، سودجويي ننمايد» (تاريخ هيجده ساله. ج1، ص142) زد و خورد با ستارخان و ياران مجاهدش را، قواي بختياري زير فرمان سردار اسعد آغاز كردند. آنها پس از چهار ساعت تيرباران پياپي پارك اتابك منزلگاه سردار و كشتن و مجروح كردن بيش از 60مجاهد مدافع حريم آزادي، اين نبرد نابرابر دشمن شاد كن را به پايان بردند. در اين يورش و حشيانه ستارخان سردار ملي، زخميشد و چند سال بعد، در اثر همان زخم جانكاه درگذشت.تهران به قول سردار اسعد از «متمردين» (مجاهدين) پاك شد. «فرداي آن روز در كوچههاي تهران مجاهدي ديده نميشد. مردم تهران از پيشامد سخت افسردگي داشتند و همگي دلسوزي ميكردند و با آن كه دولت نظامي برپا و سختگيري آغاز كرده بود، بازارها را باز نميكردند…»(تاريخ هيجده ساله آذربايجان، ج1، ص 143).
به پاس تلاش، مبارزه پيگير و بي چشمداشت مجاهدين بيش از 50 سال ايستادگي عليه شاه و شيخ ،پرچم اين مبارزه سترگ در دستان توانمندمسعود و مريم است كه چگونه با بالاترين فدا پرچم شرف و حريت يك خلق را در بالاترين قلل بر افراختند و مقاومت رابين المللي كردند.

استقلال مالي
« اشرف و يكايك ساكنان آن، انسانهاي آگاه و آزاده را در سراسر دنيا به بهت و شگفتي و تاريخ جهان را به چرخش واداشته اند، به خصوص كه سازمان استوار مقاومت ايران تنها جنبش مترقي است كه طي تمام دوران دير پاي حيات مبارزاتي خود از زمان شكلگيري تاكنون مورد حمايت مالي و امكانات هيج دولت خارجي نبوده و نيست جز اتكا به حمايتهاي بيدريغ هواداران و مردم ايران. رهبر مقاومت گفت: قضاوت درباره آزاديخواهي و اصالت و اسقلال اين مقاومت در صلاحيت مردم و تاريخ ايران است. پيوسته گفته ايم و تكرار ميكنيم تا رو در روي مردم ايران از جواديه تا نازي آباد و از كرانه هاي ارس و خزر تا خليج فارس، درباره جزء به جزء، نكته به نكته، دينار به دينار و موبهموي هر آن چه در مبارزات چهل و دو ساله انجام شده آماده ايم حساب پس بدهيم»(2).
«در يك كلام عراق و عراقيان در آتش جهنم آخوندها با تمامي امكانات مادي و معنوي و انساني ميسوزد. از چهار ديواري امن، كوچه امن، بازار امن و تردد امن در هيج جاي اين مملكت خبري نيست و هر روز بد تر از روز پيش است. و اما اشرف در ميان بمب و آتش و خون و شقاوت، انگار نه شهري در عراق بلكه جزيره يي گلگون و نقطه اي آباد و سرسبز دردنياست.
از آثار نكبت بار رژيم جهنمي آخوندهاي حاكم بر ايران كه كل عراق را در خود فرو برده است خبري نبود، آخر اين اشرفيان از نسل حنيف و مسعود و مريم هستند.
نشان دادند كه تسليم بدترين شرايط نمي شوند و به يُمن ايماني ژرف و عميق و تكاملي نسبت به قدرت انسان و كار جمعي، سخترين موانع و صخرهها را مي شكنند و پولاد را مي شكافند و جلو ميروند…»(3).
«در اين سالهاي پايداري پر شكوه در اشرف خيلي چيزها بوده و هست كه ميخكوبم كرده و ارزشهايي خلق شده كه متحيرم كرده است. يكي از انها كار انتفاعي خواهران و برادران در ارتش است. كه بهاي استقلال را ميپردازند. هر شب در ساعات بعد از شام يعني ساعاتي كه خواهران عزيزم در حالي كه از صبح كار كرده اند و در سرما يا گرما حسابي خسته شده اند در سالن غذا خوري، دسته دسته دور هم جمع ميشوند و شروع به كار ديگري ميكنند كه به آن ميگوييم
انتفاعي يعني كارهاي دستي براي فروش و كسب درآمد و تأمين مخارج اشرف به نظر من اين يكي ديگر از حماسه هاي خاموش اين شهر پر جوش و خروش است»(1.).
برنامه هاي همياري سيماي آزادي براي كمك رساني به ادامه و ارتقاي برنامه هاي سيماي آزادي، در مقاطع مختلف برگزار شد. هموطنان از اقصي نقاط ايران و سراسر اروپا و آمريكا و اسكانديناوي در اوج شرف و سرفرازي با شور و اشتياق و با آفريدن حماسه ها، لحظه هاي شورانگيزي كه از اوج آگاهي و نياز مرحله كنوني برمي آمد پاسخ مثبت دادند. آن شهروند كه ميگفت: «نان نمي خوريم تشنگي ميكشيم ولي نميگذاريم كه صداي سيما خاموش شود،… بله پير و جوان زن و مرد اثبات كردند كه استقلال مجاهدين در گرو كمكهاي بيشائبه آنهاست و اين امري ضروري است كه از قلوب و عواطف حاميان مقاومت ميجوشد. در اين همياري پرشكوه بيش از نيمميليوندلار هموطنان شريف تقديم سيما كردند.
شيطانسازي، محدوديت عليه اشرف وليبرتي:
رژيم آخوندي با در نظر گرفتن شرايط عراق، بهزعم خود فشار خود را در چند جبهه عليه اشرف و اشرفيان با بهكارگيري مزدوران و عناصر به خدمت گرفته عراقي و لابي هاي خارجي در دستور كار قرار داد تا از آب گل آلود ماهي دلخواه صيد كند. خانواده اشرفيان را با نيرنگ و فريب، وعده و وعيد بهسوي اشرف گسيل داشت تا آنها را به آغوش گرم خانواده بازگرداند! اعزام نيروهاي معلوم الحال عراقي تحت پوش خبر نگار، شخصيت شيوخ و…، تا در برگشت عليه مجاهدين اشرف موضع بگيرند. راه اندازي سايتهاي بدنام كه همگي به بند ناف وزارت بد نام اطلاعات آخوندي وصل و از آن ارتزاق ميكنند، راديوهاي فارسي زبان در آمريكا، اسكانديناوي و انگليس كه ياوهگوييهاي آخوندي را بيان ميكند. خريد قلمبهمزدان روزنامه هاي بي پرنسيب عراقي براي چاپ و نشر اراجيف سرهم بندي شده و كليشه يي وزارت اطلاعات آخوندي و…
قطع مواد لجستيكي و غذايي، دارو و سوخت به اشرف وليبرتي، ربودن مجاهدين حسين پويان و محمدعلي زاهدي كه براي تهيه مواد غذايي به بغداد تردد كرده بودند توسط مزدوران رژيم دستگير شدند و تاكنون از سرنوشت آنها خبري نيست. انفجار لوله هاي آبرساني اشرف، انفجار ايستگاه آبرساني اشرف كه علاوه بر اشرف بيش از 20هزار نفر از همسايكان اشرف از آن استفاده ميكردند.
اما اشرف مثل كوه استوار، ميعادگاه آزاديخواهان شد. هزاران پارلمانتر، شخصيت سياسي از كشور هاي اروپايي و آمريكا همراه با مردم شريف عراق به دفاع از اشرف پرداختند.
«مثل البرزكوه كه زيبايي و غرور ايران زمين است، در اشرف البرزكوه ديگري از شكيبايي، از پاكي و پاك باختگي، از انسانيت والا، از مناسبات پيشرفته انساني و از ايمان و عشق پر شور به آزادي و برابري، سر به فلك كشيده و زيبايي تاريخ و جامعه و وجدان مردم ايران شده است»(4).
«تلاش پرهزينه و بي وقفه رژيم براي دروغپردازي عليه مجاهدين و مقاومت ايران، همراه با توطئه هاي زنجيره يي به منظور نابودكردن فيزيكي و سياسي و تشكيلاتي آنها درحقيقت اين را بارز كرد كه رژيم در پهنة ملي و ايراني مانند بيش از سه دهه گذشته هماوردي جز مجاهدين و جايگزيني جز شوراي ملي مقاومت ايران نمييابد در سال86 رژيم آخوندي 9876بار مجاهدين و شوراي ملي مقاومت را در راديو و تلويزيون و مطبوعات و خبرگزاريها و سايتهاي وابسته به اطلاعات نظام و همچنين راديوهاي فارسي زبان هدف تهمت و افترا و لجنپراكني قرار داد. اما با همين عدد هم به سادگي ميتوان دريافت كه آخوندها در تمام ايام سال بدون تعطيلي، به طور متوسط روزانه 27بار به دروغپردازي و فحاشي و لجنپراكني عليه مجاهدين و مقاومت ايران مبادرت کردهاند يا همان دروغ را ازشبكه و كانال ديگري به خورد مستمعان خود داده اند
رژيم آخوندي با همه مزدوران داخلي و خارجي، لابيهاي خارجي، رعب و شكنجه و اعدام مي خواهد در عرصه داخلي و خارجي طوري وانمود كند كه هماوردي ندارد، در صورتيكه از سايه مجاهدين مي ترسد، براي همين است
كه هزاران مزدور را به كار مي گمارد كه عليه مقاومت لجن پراكني كنند، كتاب بنويسند ، نوحه خواني كنند و مسئله خانواده! را پيش بكشند تا شايد چند صباحي بر اريكه قدرت سفياني تكيه بزنند. اما به يمن ايثار و قدا ي مجاهدين ، افشاگريهاي بين المللي مقاومت و اشرفيان و اشرف نشانهاي غيور درسراسر دنيا كه روز بروز بر آمار آنها افزون مي شود، همه گلو و شاهرگ حياتي رژيم را نشانه گرفته اند .
اين گردهمايي بي نظير در عمل رسالت يك تشكل قوي با پشتوانه ملي و بين المللي نشان دهنده نور اميدي در ظلمات رژيم آخونديست را ثابت مي كند.آنجا كه با صداي رسا همه متفق القول و هم را‌ي، طنين صداي مردم ستمديده ايران شدند، گفتند و فرياد شدند كه رژيم آخوندي نماينده مردم ايران نيست، رئيس جمهور ما مريم رجويست.
اگر چه رژيم آخوندي با بي هويت كردن ايران و ايراني مي خواهند همه چيز را به قهقرا ببرند تا بيشتر غارت كند ، بكشد، زنداني كند و… ولي مجاهدين به يمن رهبري پاكبازش، ايستادگي و پايمرديهاي مجاهدين و اشرف نشانها ،به مردم ايران هويت و رسالت ايراني داده اند ، ايراني كه سازش نمي كند و همچون سرو ايستاده و مقاومت مي كند، ايراني كه به صد سال مبارزه بي امانش عليه شاه ، شيخ افتخار مي كند و عليه هر چه پلشتي و پليدي مثل آخوند هاي ضد ايراني است،مي ايستد و با صداي بلند مرگ بر ظا لمان و مرگ بر اصل ولايت فقيه و درود بر رجوي را سر مي دهند.
بلي ضرورت اين گردهمائي با توجه به وضعيت شكننده و درب و داغان رژيم يك بايد بود كه خوشبختانه به بهترين صورت ممكن بر گزار شد. حالا هر چه مزدوران، معاندين مي خواهند بگويند كه از كجا پول اورده اند!، تعداد كم بوده! و هزاران چرا هاي ديگر، و آنچه در مخيله عليلشان عليه مقاومت دارند ولجن پراكني مي كنند.
دست مريزاد مجاهدين، خدا قوت

محمود نيشابوري

پا نويس: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ مقاله، تا به اقليم وجود از كجا… سعيد عبدالهي، نشرية مجاهد 846
2ـ اشرف شهرشرف و اميد…، حميد معاصر، نشرية مجاهد
3ـ مقاله، پرنده بي آرام…، مهناز اميدواري، نشرية مجاهد846
4ـ پيام نوروزي برادر مسعود فروردين87