دو مسأله وجود داشت که مصدق و کاشانی را از یکدیگر جدا میکرد. یکی از آن دو مسأله شخصیتهای این دو بود که هیچ شباهتی با یکدیگر نداشتند و دیگری تفاوت در اهداف و آرمانها بود.
نظر خامنهای در مورد ملی شدن نفت: اصولا آن سالها، سالهای حادثهسازی بود و نقش کاشانی نقش اول بود. کسانی که به خاطر دارند میدانند که حرکت مردم در آن روز تنها به عهده کاشانی بود و بدین ترتیب ملی شدن صنعت نفت پشتوانه مردمی پیدا کرد. آن بعدی که میبایست به آن اشاره شود، جدایی وی از دکتر مصدق بود که یکی از مسائل مهم تاریخی محسوب میشود.
وی افزود: امروز گروهی از انسانهای تنگنظر وجود دارند که هرگاه از نام کاشانی به نیکی یاد شود، خشمگین میشوند
خامنهای افزود: مصدق یک اشرافزاده سیاستمدار بود که البته در همان وضعیت بسیار آزاده بود و سعی داشت کشور را از یوغ انگلیسیها نجات دهد. نکته دیگری که در این دو چهره قابل توجه میباشد هدفها و آرمانها بود. مصدق یک انسان ملیگرا بود. وی معتقد بود که نفت کشور از یوغ انگلیسیها خارج شود و یک دولت ملی و مستقلی به وجود آورد.
.یک انسان لیبرال و آزادیخواهی که معتقد بود جامعه با همین نظام زندگی کند، منتها انگلیسیها یا مثلا قدرتهای خارجی بر آنها حکومت نداشته باشد. مرحوم کاشانی چطور؟ مرحوم آیتالله کاشانی یک فرد مکتبی بود.» فارس