منصور امان: وزن کشی با “کم سوادها” با سنگ “دانشگاهیان”

amanدرپی افزایش فشار باند ولایت، جناح میانه جمهوری اسلامی به یارگیری از میان دستگاه روحانیت و قشر دانشگاهی روی آورده است. جناح مزبور اُمید دارد که به وسیله جلب پُشتیبانی این دو قشر پُرنُفوذ، صحنه درگیری را از کُنترُل رقیب خارج کرده و یا دستکم به توازُن با آن دست یابد.   

سُخنان تُند حُجت الاسلام روحانی علیه مُنتقدان مُعامله هسته ای که در یک نشست با رووسای دانشگاه ها و مراکز آموزشی و پژوهشی ایراد شد، نه فقط تنگنایی که دولت او در آن بسر می برد، بلکه راهکاری که برای خروج از این شرایط اندیشیده را نیز آشکار می سازد. آقای روحانی پس از آنکه اعضای باند رقیب را “عده معدودی کم سواد” خواند، از “اساتید دانشمند و بُزُرگان دانشگاه” خواست که “شهامت سُقراط وار” داشته باشند و از توافُق ژنو حمایت کنند.

هفته گذشته نیز مُعاون اول حُجت الاسلام روحانی، آقای اسحاق جهانگیری با پیامی مُشابه به قُم رفت و با شُماری از مُلاهای بُلندپایه همچون صافی گُلپایگانی، نوری همدانی، مکارم شیرازی، جوادی آمُلی، وحید خُراسانی، موسوی اردبیلی و صانعی دیدار کرد. اگر چه از جُزییات گُفتُگوهای انجام شده در این دیدارها خبری مُنتشر نگردیده، اما از آنجا که منابع رسمی ماموریت آقای جهانگیری را “تشریح شرایط اقتصادی و بین المللی کشور” عُنوان کرده اند، بنابراین تنها هدف سیاسی که می توان برای این کار توضیحی تصور کرد، جلب نظر و برانگیختن همراهی عملی مُخاطبان است.

پیش تر هم آقای روحانی به همین شیوه تلاش کرده بود وزنه های بیشتری را در کفه ترازو خود قرار دهد. او در واکُنش به حملات شدید باند رقیب به سفر نیویورک و گُفتُگوی تلفُنی با آقای اوباما، ایده “نظر سنجی از مردُم در باره رابطه با آمریکا” و روشن کردن “درصد مُخالفان” را به میان آورد؛ یک طرح تبلیغاتی با هدف به احتیاط واداشتن مُهاجمان که از مرز تهدید فراتر نرفت و به عمل نگرایید.

این تجربه نشان داد که جناح میانه “نظام” بیشتر از آنکه خواهان دخالت دادن جامعه یا بخشهایی از آن در مسایل مُهم و حاد سیاسی باشد، در پی استفاده موضعی و در سایه از مُطالبات یا جهتگیریهای آن است. در مورد مُلاهای قُم که آقای روحانی بوسیله آنها قصد ایجاد کانون فشار در بالا را دارد، نیازی به نگرانی از واکُنش منفی نسبت به بکار گرفته شدن در این یا آن جهت نیست. او فقط باید به آنها اطمینان بدهد که باد از طرف دُرُست می وزد.

در مورد “دانشگاهیان” که گویا می بایست فشار از پایین را شکل دهند، موضوع فرق می کند. فراخوان حماسی و اخلاقی حُجت الاسلام روحانی به “سُقراط” پیشگی نشان از این همین تفاوت دارد. دولت در درجه اول باید “باسوادها” را قانع کند که قادر به ایجاد امکان آزادی بیان و تامین امنیت شخصی و شغلی آنها پس از آن هست. این یک پروسه اعتمادسازی است که از برچیدن شُعبه های دستگاه های امنیتی در دانشگاه ها و پاکسازی مُهره های آنها از وزارت عُلوم آغاز و با تریبون دادن به “دانشگاهیان” در صحنه عُمومی ادامه می یابد.

فیلترگذاری و از دسترس خارج کردن یک وبگاه نزدیک به دولت (انتخاب) به دلیل انتشار انتقادهای هسته ای یک “دانشگاهی” خودی، بهترین علامت از خواست یا شُروع چنین پروسه ای نیست.