منصور امان: چهره “بدحجاب” عوامفریبی

amanجدال بین باندهای رقیب در دستگاه قُدرت جمهوری اسلامی به کشمکش خیابانی فراروییده است. یک تشکُل شبه نظامی که توسُط باند غالب سازماندهی و تغذیه می شود، دولت جناح میانه حُکومت را به رویارویی طلبیده و آشکارا دایره اعمال قُدرت آن را به موضوع مُشاجره تبدیل کرده است.

اگر هیچکس نداند، بی تردید آقایان رفسنجانی و روحانی آگاهند که “انصار حزب الله” چیزی بیشتر از یک تابلوی ساختگی دیگر مانند “لباس شخصیها”، “عناصُر خودسر” و جُز آن نیست که زیر آن “نظام”، نیروی سرکوبی و فشار خود علیه رُقبا و مُخالفانش را سازمان می دهد. هُنر استفاده از باندهای سیاه برای قلع و قمع بی دردسر و بدون مسوولیت دگراندیشان، مُنتقدان و مُخالفان به ویژه در دوران اقتدار آقای اکبر رفسنجانی و دوستان به کمال رسید.

این واقعیت تلخ که قبضه شمشیر در تاریکی کشیده شده ی “خودسرها” همیشه در دست حاکم عصر قرار دارد را شُرکای اخراج شده به سُرعت دریافتند. به همینگونه اکنون نیز آنان می توانند بفهمند که در پس هیاهوی “بدحجابی” و مومنان عربده کش موتورسوار، ارابه جنگی ولی فقیه است که برای زیر گرفتن و از کار انداختن آنها به حرکت درآمده است.

نُکته توجه پذیر در کشمکش مزبور این است که همانگونه که تاخت و تاز اوباش ولی فقیه در جوهره فقط با چند حلقه میانجی به موضوع “حجاب” و “فرهنگ” ربط می یابد، واکُنش و دفاع رُقبای او از خود نیز پیوندی با حق انتخاب پوشش و نفی تحمیلات فرهنگی ندارد.

با همه گُستردگی و حساسیتی که این مساله به دُرُستی در جامعه یافته، اما طرح آن از سوی باندهای قُدرت از دو زاویه مُقابل، فقط محملی برای پیشبُرد جدال ناب آنها بر سر قُدرت و ثروت است.

واقعیت مزبور را می توان از خویشاوندی بُنیادی باند ولی فقیه و “دولت اعتدال” از نظر فکری و فرهنگی برگرفت. “انصار حزب الله”، گروه های اجتماعی که با معیارهای آن همخوانی ندارند را “مظاهر فسق” می خواند و سُخنگوی دولت نیز زنان، دُختران و جوانانی که بیرون از حصارهای فرهنگی و سلیقه مذهبی حُکومت زندگی می کنند را “بیمار” می نامد.

همسویی مزبور می تواند علت محدود ماندن اقدامات دولت حُجت الاسلام روحانی علیه لشکرکشی خیابانی باند رقیب به جُمله پردازی و نُکته پرانی را نیز توضیح بدهد؛ آنچه که از هر دو سو می توان چهره “بدحجاب” عوامفریبی خواندش.