میرزایی نیکو: هنوز باور نکرده اید که «نظام» ما را دور انداخته است؟

 این مطلب برای عبرت تاریخ و برای تمام کسانی که رهبر درستی ندارند بسیار خواندنی است.

قاسم میرزایی نیکو، سخنگوی مجمع ایثارگران در یادداشتی با اشاره به انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم نوشت:
من بارها گفتم و فریاد زدم که ما به سکوت متهمیم! آن روزها که ماهم رگ غیرت انقلابیمان باد کرده بود و جناح را خلاصه در «یت» و «یون» (راست و چپ) می دیدیم! آن روزها که همه را از قطار انقلاب به بیرون نه پیاده! که پرت می کردند و انقلاب مشغول بلعیدن فرزندانش بود، سکوت کردیم و سال هاست که دیگر نوبه ی ما رسیده! اما نمی خواهیم و قرار نیست باور کنیم!

اعلام می کنم که علاقه ی شخصی من به سید بزرگوار خاتمی بیش تر از خیلی مدعیان است و من خصوصی و اجتماعی پای این علقه و البته تعهد فردی سیاسی ایستاده ام و تاوانش را هم داده ام؛ پس وقتی منِ کم ترین دادم درآمده، این صدای من نیست؛ صدای مردم کف خیابان است؛ با تخریب و تحقیر بچه های همین ور آب و آن طرف آب و استفاده از الفاظی که نظام درباره ی این ها به کار می برد فقط در محدود کردن این قطار هنر کرده ایم! این ها فرزندان نظام نبودند؟! همه جاسوسیم؟! ضد انقلابیم؟! نظریه ی جناب فلان و تئوری بهمان را در خالص سازی ادامه بدهیم تا کجا؟!
من می گویم ناکجا!
اتفاقا ایران کره ی شمالی نمی شود! ایران مملکت آقا «علی بن موسی»(ع) و خواهر بزرگوارش «بانو معصومه»(س) است نه مملکت کمونیستی بی طبقه ی ضد دین!
پس خیالمان راحت!
اما چرا معلوم نشد که چه شد؟

نظارت استصوابی و طرح دل انگیز شورای نگهبان تازه و شگفتانه و خلق الساعه است؟!
چرا “ما” همین دیروزها نه ابتدای انقلاب که جوان بودیم، حصر آیت الله منتظری را دیدیم و سکوت کردیم؟! نزدیک تر، مقابلمان ایستاده اند و بی شرمانه از حذف آیت الله هاشمی می گویند و ما به تماشا نشسته ایم! نابودی شخصیت های انقلابی را یکی یکی دیدیم و سکوت کردیم؟! مادران داغدار و پرواز نخبگان و اعدام و حبس و حصر بی سرانجام را!!! ما خیلی متهمیم!

سرنوشت از سر، نوشته می شود و آسیاب به نوبت است؛ اما می توانستیم این بار دهان بدوزیم و سکوت کنیم؛ باور نکردیم ما را نظام دور انداخته؛ حتی در صدا و سیما “احمدی نژاد” را نشان دادند اما هویت “تاجزاده” را علنی مثل آب خوردن انکار کردند گو این که وجود خارجی ندارد؛ نظام رسما به ما گفته است: بروید دنبال بازیتان؛ جمع کنید بروید پیش هم قطارانتان! ما مردم از جنس هم نیستیم؟! حق حیات هم زیادی است! و این دایره تا لاریجانی جان نظام هم کشیده شده!!! این چیزی جز وحشت توتالیتر است؟! کدام جمهوری اسلامی؟! عزیز دل شیخ محصور جناب کروبی؟! وقتی ریشه ی فکری معتقد به حکومت اسلامی است؟!(بخوانیم تقریرات مرحوم “مصباح” را در همین باب)!

• برگی از تاریخ؛

“حکومت و سودای آن با نادر قلی افشار چنان کرد که چشم تک تک پسران کور و زبان درازان را از دم تیغ گذراند! شاه بی شکست یک روز جام مرگ سرکشید و از سلسله ی تکاور! افشاریان!!! نسلی نبود که بر تخت بنشیند!!!
کریم خان نامی از خطه ی زندیه ی شیراز هویدا شد و…”
تاریخ را حتی اگر مستبدین نوشته باشند همه می دانند! خوشمان بیاید یا نه!!!
زینب وقتی از مصیبت کربلا گفت آنان سخت گریستند؛
و زینب شگفت زده پرسید: برای حسین گریه می کنید؟!
مگر او را کسی جز شما کشته است؟!