نامه خواهرزاده‌ی “رهبری” به اوباما

moradkhaniدکتر محمود مرادخانی، خواهر زاده حامنه ای، طی نامه سرگشاده ای به رئیس جمهور امریکا باراک اوباما مینویسد «هر توافق و يا امتيازی که همراه با اين شروط اساسی و اصولی نباشد[حقوق بشر]، به باور من مترادف با همدستی و ياری به اين رژيم است.

متن کامل این نامه که در اختیار خودنویس قرار گرفت، به شرح زیر است:

پريزيدنت باراک اوباما

اين نامه سرگشاده را اينجانب بعنوان يکی از مخالفين جدی رژيم جمهوری اسلامی، از جانب خودم و گروه‌های همگام در اپوزيسيون خدمت شما ارسال می‌دارم. به‌خاطر شناخت و دانشی که از ماهيت، اخلاق و رفتار جمهوری اسلامی و به‌خصوص شخص علی خامنه‌ای ـ که دائی اينجانب می‌باشد ـ دارم، وظيفه وجدانی خود می‌دانم که نکاتی در مورد جمهوری اسلامی و همچنين در مورد مذاکرات هسته ای با اين رژيم را به آگاهی شما و همچنين عموم برسانم.

در ابتدا قاطعانه و روشن يادآوری می‌کنم که رژيم کنونی ايران که نام نامتناسب و نادرست جمهوری به‌خود داده است، با فريب مردم و قدرت‌های جهانی در سال ۱۹۷۹ بقدرت رسيد. برانگيختن مردم بر عليه رژيم محمد رضا شاه پهلوی و جلب حمايت قدرت‌های جهانی وقت، با حيله و وعده ‌های دروغين همراه بود. رويداد آتش سوزی سينما رکس آبادان *، باور به سخنان فريبنده خمينی و سپس برپايی حکومتی خشونتگرا، قرون وسطايی و در تضاد با قوانين بين المللی، همگی نتيجه مغبون شدن مردم ايران و جهان بود. امروز نيز شاهديم که از طرفی کشوری ثروتمند و مردمی با فرهنگ را در دام خود گرفتارکرده و از طرفی ديگر منطقه خاورميانه و حتی جهان آزاد را در بحران ‌های پی در پی فرو برده اند. دخالت‌های حکومت علی خامنه ای، در تبعيت از خمينی که هدفی بجز تسلط بر عراق را نداشت، در لبنان، فلسطين، افغانستان، عراق و سوريه بر کسی پوشيده نيست. اين همه برای علی خامنه ای کافی نبود که شبه جزيره عربستان را نيز به حوزه بحران سازی خود وارد کرده است.

باری اين رژيم با فريبکاری به مردم ایران و جامعه جهانی ضرر‌های گزافی را وارد نموده است. مثال تاريخی اينگونه فريبندگی را میتوان در قبل از جنگ جهانی دوم يافت. شخص هيتلر نيز هم مردم خود و هم کشور‌های اروپايی را فريب داد و کوتاهی در مقابل او به فاجعه ای بزرگ انجاميد. البته شايد امروز با تغيير زمان حوزه فاجعه محدود بماند، اما در محدوده حقوق بشر، ظلم و جنايت چه در يک مورد و چه در موارد بيشمار، ظلم و جنايت است.

مذاکرات اخير با اين رژيم ولایت فقیه اسلامی هر چند با نيت منع دستيابی به نیروی هسته‌ای نظامی انجام  می‌گيرند ولی در واقعيت می‌بينيم که ساليان بسياری را اين حکومت به وقت کشی گذرانید و هدف اصلی خود را با ادامه دادن به مذاکرات، پنهان می‌دارد. علی خامنه‌ای واطرافیانش به‌خوبی می‌دانند که هرگز نخواهند توانست به یک قدرت هسته‌ای تبدیل شوند. آنان يقيناً خواهان منافع ملی و مردمی کشورشان نيستند. بهانه انرژی هسته‌ای به آنها فرصت زورگويی در منطقه، صدور انقلاب و فرهنگ قرون وسطايی‌شان را می‌دهد. بديهی است که شما و ديگر کشور‌های اروپايی به هيچ وجه به اين حکومت امتيازی بدون يقين به پايبندی به توافق‌هاي‌شان نخواهيد داد. اما قطعاً، مرحله راستی آزمايی، همانند دوران مذاکرات به درازا خواهد کشيد و در آن هنگام جمهوری اسلامی زهر خورده، با ادامه دادن به سياست‌های مُخربش تلافی خواهد کرد.

موارد بي‌شمارنقض حقوق بشر جمهوری اسلامی، گسترش اسلام افراطی که موجب تروريسم اسلامی در جهان شده است و همچنين مداخله و بحران سازی در خاورميانه همگی غير قابل قبول و در تضاد با باور‌های دموکراتيک و حقوق بشری ما و شما هستند. در هنگامی که می‌توانيم با اندکی شهامت و قاطعيت ريشه درخت فتنه جمهوری اسلامی را بکنيم، بريدن شاخه‌های آن شانه خالی کردن از وظيفه و خاکستر پاشيدن بر چشمان است. بديهی است که در اين ريشه کنی مردم ايران و مخصوصا اپوزيسيون خارج از کشور جمهوری اسلامی نقش و رسالت اصلی را بايد داشته باشند. اما سنگ در راه مردم و اپوزيسيون انداختن موجب می‌شود که اين مردم و اين اپوزيسيون نتوانند نقش و رسالت خود را داشته باشند و به آن عمل کنند.

رژيم جمهوری اسلامی به عادت فريب دهی خود بسياری از دست‌گماشتگانش را به خارج از کشور فرستاده و حتی برخی از ایرانی تبار‌های زاده ایالات متحده را نيز فریفته است. افرادی که به خاطر منافع شخصی قبول کرده اند که ماهيت جمهوری اسلامی را مخفی نگه دارند و با لابی گری خود سياست‌های جهانی را در جهت اهداف جمهوری اسلامی  تغيير دهند. همانگونه که هنگام اقامت خمينی در فرانسه برخی از به اصطلاح روشنفکران ایرانی نگذاشتند که جهانيان و مردم ايران بدانند که معنای واقعی جمهوری اسلامی چيست. سخنان خمينی را آنگونه که به پسند می‌آمد باز می‌گفتند و فريب خمينی را با پالايش ‌های خود قوی و و پيروز کردند. متاسفانه می‌بينيم که در کشور شما و همچنين در رسانه ‌های دولتی شما (بخش فارسی صدای آمریکا) و مخصوصا در کشور انگلستان (بخش فارسی بی بی سی) سخن مخالفين جمهوری اسلامی سانسور می‌شود و تحلیل و بازگويی گفته‌ها، رفتار و افکار جمهوری اسلامی رسم و عادتی زشت شده است.

اينجانب با شناخت عميق و درستی که از اخلاق، فرهنگ و اهداف اصلی اين حکومت دارم، لازم می‌بينم، روشن و قاطع به اطلاع شما و عموم برسانم که فتنه جمهوری اسلامی بسيار بزرگتر و زيان بارتر از آن است که با امضای توافقنامه‌ای برطرف بشود. افرادی که همواره دروغ گفته‌اند، فريب داده‌اند، به تقيه اعتقاد دارند و هدف اصلی شان برتری طلبی و سلطه‌گری بر ديگران است، هيچگاه نمی‌توانند مورد اعتماد باشند. در برابرشان بايد اصول اساسی ای که موجب تبهکاري‌شان شده‌اند را شرط اعتماد و اعتبار قرار داد. شروطی که اين رژيم بايد به آنها عمل کند تا بتواند مورد اعتماد و اعتبار و قابل رودررويی در مذاکره بشود عبارتند از:

  • پايان دادن به نقض حقوق بشر و يا بعبارتی روشنتر پايان دادن به احکام قصاص، اعدام ‌های بی رويه، تبعیض، سرکوب دگرانديشان، اختناق رسانه ای و هژمونی ايدئولوژيک و مذهبی
  • واگذاری قدرت به مردم و لغو قوانين محدود کننده همچون نظارت استصوابی در انتخابات
  • آزاد گذاردن اقليت ‌های مذهبی و لغو قوانين محدود کننده در انتخاب انديشه و مذهب
  • دخالت نکردن در سياست و دولت‌های کشور‌های منطقه همچون افغانستان، عراق، لبنان، سوريه و يمن
  • لغو احکام ترور دگر انديشان در سطح جهان که تا به امروز موجب کشته شدن روزنامه نگاران، نويسندگان     و حتی کاريکاتوريست‌های بسياری شده اند

هر توافق و يا امتيازی که همراه با اين شروط اساسی و اصولی نباشد، به باور من مترادف با همدستی و ياری به اين رژيم است. فاجعه ‌های احتمالی بعد از آن در تاريخ  همانند کوتاهی قبل از جنگ جهانی دوم ثبت خواهند شد. علی خامنه ای به اندک امروز خود اکتفا نخواهد کرد و در خفا و در فرصت بدست آمده، به زورگويی و سلطه ورزی ادامه خواهد داد. برداشتن تحريم‌های کمرشکن بدون تغيير اساسی و بنيانی در اين رژيم، در راستای منافع ملی ايرانيان نيست و تنها امکانات جمهوری اسلامی برای پيش بردن اهداف اصلی خود را تسهيل خواهد نمود. کشور آمريکا و کشور‌های اروپايی نبايد به‌خاطر منافعی کوتاه مدت، منافع دراز مدت خود را به خطر بياندازند.

نيرو‌های فعال و نيرومندی در جامعه اپوزيسيون ايرانی موجود هستند و اگر سانسور رسانه ‌های حامی جمهوری اسلامی نباشند، آنها براحتی می‌توانند نيروی لازم مردمی برای فشار مدنی ساختارشکن را مهيا کنند. مردم ايران خواستار صلح و آزادی می‌باشند و بدون اين رژيم نه تنها کشوری متمدن و همگام با جامعه بين المللی، بلکه صلح و آرامش منطقه را نيز میتوانند تضمين کنند.

با احترام

دکتر محمود مرادخانی

بيستم آوريل ۲۰۱۵