نعمت فیروزی: سر فصل قیام آبان98 – عبور جنبش از گذرگاه «سیرن» ها

در افسانه های یونان باستان، «سیرن ها» دختران خدای دریا، اهریمنانی بودند با سری به شکل دختران زیبا و جوان و بدن پرندگان. آنها در چمنزاری نزدیک دریا جای داشتند و آواز های مسحور کننده می خواندند تا دریانوردان را به خود جلب کنند. از جمله ویژگیهای آنها که در افسانه های یونان به آن اشاره شده است ؛ اغواگری وفریبندگی با چهره زیبا وآواز خوانی و درنده خویی و داشتن چنگال های خونین آنان است. در افسانه ها آمده است: دریانوردان را توان عبور از گذرگاه سیرن ها نبود. زیرا  مسحور آواز سیرن ها می شدند و کشتی شان در برخورد با صخره های گذرگاه می شکست و آنها یا غرق شده و یا به چنگ سیرن ها گرفتار آمده و دریده میشدند. معدود قهرمانانی تنها با ابتکارات ویژه می توانستند از این گذرگاه عبور کنند. یکی ازاین قهرمانان اولیس است .ادیسیوس یا اولیس پهلوان افسانه ایی یونان بر ایساکا فرمانروایی می کرد. نام اولیس در داستانهای کهن یونانی با ماجرای نبرد تروا پیوند خورده است و در واقع او یکی از بزرگترین قهرمانان نبرد تروا بود که بین یونانیان و ساکنان تروا درگرفت. پس از ماجرای نبرد تروا اولیس در بازگشت از راه دریا به سرزمین خود، به گذرگاه «سیرن» ها رسید .او در ابتکاری ویژه؛ از همراهانش خواست تا گوشهایشان را با موم پرکرده و خودش را نیز محکم به دکل کشتی ببندند! تا راه اغوا و فریب «سیرن ها» را سد کنند و کشتی شان به سمت سیرن ها متمایل نشود. سر انجام اولیس و همراهان برغم خطرها ورنج بسیار توانستند از گذرگاه سیرن ها با موفقیت عبور کرده و با پیروزی به میهن خود وارد شوند.

داستان دریای طوفانی مقاومت علیه بنیادگرایی حاکم  برمیهن مان بی شباهت به افسانه نبرد تروا و عبور از گذرگاههای رنگارنگ سیرن ها نیست .البته در مداری بسا بالا بلندتر و متناسب  با عصر کبیر آگاهی خلق ها.  در این سالیان طولانی و طوفانی مقاومت سترگ میهنی از گذرگاههای بسیا خطرناک و در مصاف با “سیرن” های ارتجاع و استعمار با شایستگی تمام عبور کرده و در نقطه امروزی به تنها امید واقعی برای رهایی ملت ایران تبدیل شده است. از میان همه گذرگاههای مقاومت به نمونه هایی از آنها اشاره ایی هرچند خلاصه ؛ خالی از فایده نخواهد بود. یکم. “سیرن” زیبایی ها و جاذبه های زندگی خانوادگی. که با ابتکار ویژه انقلاب ایدئولوژیک؛ مانع از بلعیدن یا هرز رفتن نیروی انقلابی رزمنده؛ توسط بورژوازی به نفع ارتجاع و بنیادگرایی اسلامی شد. در این نوشته مجال پرداختن مفصل به این کار سترک مقاومت و مجاهدین نیست و آن را به فرصتی دیگر موکول می کنم. یک نمونه دیگر؛ عبور از گذرگاه جنبش سبز با تئوری بی هزینگی! آخرین حلقه از زنجیره اغواگر و فریبنده سیرن ها در مسیر جنبش مقاومت ایران است که از جانب  رژیم طراحی و اجرای آن به بخش نرم تن رژیم آخوندی واگذارشد و حمایت  طیف بورژوازی ضد انقلابی و دیگررفرمیست های چپ نما و نیز پشتیبانی اصحاب بین المللی استمالت را به همراه خود داشت.

«سیرن» بی هزینگی!

جنبش انقلابی مردم ایران برای سرنگونی ملاهای حاکم؛ نشیب و فراز بسیاری را در 40 سال اخیر طی کرده است . یکی از فرازهای آن؛ قیام توده ایی سال 88 بود. این جنبش که در آغاز مسالمت آمیز بود؛ از «رای من کجاست؟» شروع شد و به سرعت و در کمتر از 6 ماه به «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر خامنه ایی» رسید و با نشانه گرفتن راس نظام آخوندی خواستار سرنگونی آن شد . اوج جنبش؛ قیام قهرمانانه عاشورای سال 88 بود که بنا به اعتراف سران خود رژیم از 5 نقطه تهران شروع شد و می رفت تا با به هم پیوستن این 5 نقطه چون رودی خروشان ؛ نظام پلید را جارو کند. اما دستگاه سرکوب رژیم با بالا بردن شدت سرکوب؛ موفق به کنترل هریک از این نقاط پنجگانه شد و اجازه نداد این نقاط به هم بپیوندد و چنین شد که آن قیام عظیم توده ایی به خون نشست. در آسیب شناسی شکست این جنبش و به محاق رفتن آن برای یک دوره چند ساله؛ بعد از عامل سرکوب وقهرعریان حکومتی؛ که میتوان به عنوان مکمل اصلی دستگاه سرکوب از آن نام برد؛ ماهیت ارتجاعی و دجالگری رهبری آن بود که با سوار شدن بر شعار عدم خشونت آن را به بی هزینگی تنزل داد. آنها به جای تزریق فداکاری و رادیکالیزم و گسترش و اوج گیری هرچه بیشترجنبش؛ مسیر عکس بی هزینگی و فروکش کردن وانفعال و به محاق رفتن را برای به جهت مصلحت «حفظ نظام » ترجیح دادند.  

زدودن عارضه «نم کشیدگی رفرمیستی » جنبش در قیام 96

آتش جنبش و قیام اگرچه موقتا با سرکوبی فروکش کرد اما خاموش نشد. وعوامل پایه ایی وجودی آن در دل جامعه ایران در تضاد جوشان «بالا و پایین» هرچه رادیکالتر خودش را به بلوغ و کمال رساند.  جنبش بار دیگر در سال 96 همچون ققنوس از خاکستر خود پرکشید و در قدم اول با شعار «اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمامه ماجرا»؛ عارضه «نم کشیدگی» ازبخشی از حاکمیت استحاله طلب که آمالش بازگشت به دوران سیاه خمینی بود را از خود زدود و به راه اصلی خود که سرنگونی کل نظام است ادامه داد.این بلوغ معلول تحولی مهم در زیر پوست جامعه ایران بود. تحول مهم تشکیل نیرویی به نام  کانون های شورشی است . واحد هایی که از اعضا وهواداران مقاومت ایران تشکیل شده و از میان نسل جوان و آزادیخواه ایران برخاسته اند و در یک سال پس ازقیام 96  فعالیت ضد رژیم را در ده ها شهر ایران گسترش دادند. در یک پروسه دو ساله؛ کانون های شورشی در پراتیک و تجربه انقلابی محک خورد و موفق از آزمون بیرون آمد .در قیام های منطقه ایی سال 97 رادیکالیزم جنبش را افزایش داد و در سال بعد در آبان 98  در کمال هشیاری با بهره گیری از «قهر» انقلابی  و فرصت گران شدن بنزین چنان شعله ایی کشید که دود مان ولایت را به دود کشید و هنوز پس از یکسال فریاد و شیون از صدر تا ذیل نظام به گوش می رسد.

ژان پل سارتر در مقدمه«کتاب دوزخیان روی زمین» اثر فرانتس فانون (1) گفته است: “«قهر»، نه طوفانی است واهی، نه رستاخیز غرایز وحشی و نه حتّی نتیجه کینه توزی است بلکه خود انسان است در حال از نو ساختن خود، …….مسئله ای که مطرح است این است که به این قهر که از تمام وجنات ستمدیده می بارد جهتی درست بخشیده شود. گسترش قهر در میان خلق ستم دیده متناسب با خشونتی است که رژیم ستمگر علیه او به کار می برد.”

ازنیمه دوم قرن هجدهم با طلوع انقلاب های آمریکا و فرانسه ؛ تغییرات سیاسی اجتماعی اساسی در اروپا و آمریکا به وقوع پیوست. در انقلاب فرانسه استبداد  و دیکتاتوری واژگون و واژه «آزادی» متولد شد. قریب یک صد وپنجاه سال پس از انقلاب فرانسه و پس از دو جنگ جهانی سرانجام مفهوم و منشور «حقوق بشر» تولد یافت. در این منشور برآمده از خون 60 میلیون قربانی جنگ, مقاومت ملت ها برای کسب حقوق و آزادی با توسل به« قهر» برسمیت شناخته شد. پس از آن کاروان آزادی ودموکراسی بسیاری از سرزمین ها را تسخیر کرده ودربسیاری از سرزمین های دیگر از جمله ایران زمین ما نبرد آزادی وحقوق بشرهمچنان ادامه دارد ودر حال پیشروی است. این نبرد از مراحل بسیاری گذشته تا به نقطه عطف قیام آبان 98 رسید. درسرفصل قیام 98 جنبش مقاومت مردم ایران با پرداخت قیمتی گزاف (بیش از1500 شهید و 12 هزار اسیر) از گذرگاه «سیرن» اغواگر و فریب کار «عدم خشونت و بی هزینگی» با ابتکار ویژه «کانون های شورشی» با موفقیت عبور کرد. بنا به اعتراف دشمن؛ کانون های شورشی که هدایت و رهبری قیام 98 را به عهده داشتند ؛ با ویژگی های زیر خود را در سراسر ایران به ظهور رسانیدند :

  • آموزش دیده
  • خصلت تهاجمی
  •  سازماندهی و تشکل یافتگی قیام
  •  گستردگی
  • رهبری زنان

ویژگی های فوق و سرعت عمل کانونها چنان موجی از هراس سرنگونی را بر سراسر رژیم افکند . که ولی فقیه رژیم راه کار دیگری جز صدور فرمان قتل عام کوربرای پس راندن آنها نیافت .

در آستانه سالگرد آن قیام بزرگ به بوضوح می توان دید تا کجا پس لرزه های آن ادامه دارد و چه هراسی برجان نظام ولایت افکنده که ولی فقیه رژیم و یک دوجین پلنگ صورتی اش چه میزان کابوس تکرارآن را در خواب و بیداری می بینند؟ که برای سد بستن جلوی تکرار آن به ایجاد قرارگاههای سرکوب تحت نام های مضحک قرارگاه کرونا و گرانی و مقابله با اراذل پرداخته اند . البته که دیکتاتورها در پایان راه؛ جز فشردن ماشه رگبار و قتل عام, توده های عصیان کرده راه دیگری پیش پای خود نمی بینند. اما دیر نیست مردم کارد به استخوان رسیده و ارتش گرسنگان به همراه کانونهای شورشی و قهرمانان مردم ایران  که به عنوان «ذخیره استراتژیک مردم ایران» در اشرف سه؛ جای گرفته اند ؛ سرانجام کاخ ستم شیخی را همچون کاخ شاهی واژگون کنند. این قیامی است تا پیروزی .

نعمت فیروزی

6 نوامبر 2020 – 16 آبان 99