هادی خرسندی: دزد دکل کجاست؟

گفت آقا دکل؟! دکل گم شد؟
اين خيانت به ملک و مردم شد

دکلی آنچنان عريض و طويل
شده سرقت؟ کجا شده تحويل؟

چه کسی برده و کجا برده
هرکه هرجا که برده گه خورده

تف به ارواح سارق دکلی
جگرش خون شود به حق علی

زير ماشين رود الهی دزد
تکه تکه شود به راهی دزد

تف به ناموس دزد بی‌ناموس
تف به همدست‌های آن ديوث

تف به بابا و تف به فرزندش
بزند بر زمين خداوندش

من که اصلاَ‌ نمی‌کنم باور
ننهم روی دزد، اسم بشر

اگر آمد، امان بهش ندهيد
قصه را بی‌خودی کشش ندهيد

اين دکل بوده مال مستضعف
حيف بوده که رفته است از کف

گفت آقا دکل به آن عظمت
هست خيلی گران و پُرقيمت

ثروتی بود، من خبر دارم
داغ آن بر سر جگر دارم

وای خون شهيد شد پامال
دارم از حرص می‌روم از حال

آتش افتاده در درونم وای
رفت بالا فشار خونم، وای

خون آقا چنان به جوش آمد
که همه جمع در خروش آمد

ناگهان آمد از جميع جهات
بانگ الله اکبر و صلوات

گفت آقا سخن کنم کوتاه
چونکه قلبم فشرده شد ناگاه

می‌روم بهر جستن اين دزد
تا کف دست او گذارم مزد

بعد آقا به حالت عصبی
رفت سمت کريدور عقبی

از در پشت چون برون می‌رفت
ديدم آقا دکل به کون می‌رفت