جان باختن هزاران ایرانی در راه مهاجرت از کشور و غرق شدن ۵عضو یک خانواده با یک بچه خردسال به تازگی در مانش قلب هر ایرانی را بدرد میاورد. براستی چه باید کرد؟
هیچکس به راحتی حاضر به. ترک کشور و مملکت خودش نیست. وقتی زندگی در میهن بدتر از مرگ میشود راه دیگری در پیش نیست باید ریسک را پذیرفت و رفت. در چنین مواقعی است که افراد از جان خود و خانواده شان دست میشویند و ریسک از دست دادن زندگی را به راحتی میپذیرند. یکبار سال ۶۰ عده زیادی از ایرانیان این ریسک را پذیرفتند و از کشور شکنجه و اعدام بیرون زدند. در طول ۴۰ سال حاکمیت اخوندی نیز مهاجرت یا خودکشی تنها راههای باقی مانده برای مردم کشورمان بوده. تا رژیم هست داستان و سرنوشت همین است و تا سرنگونی این رژيم این داستان تلخ ادامه دارد. حالا فاجعه و درد را از زبان یک جامعه شناس رژیم بشنوید.
به نوشته انتخاب، رییس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران، گفت: این جای تاسف است که شهروندان ایرانی به هر قیمتی حاضر به مهاجرت میشوند و با اینکه میدانند امکان دارد جان خودشان را از دست بدهند باز هم مهاجرت میکنند. آنها تمام این خطرات را به جان میخرند تا شاید آینده خودشان یا فرزندان خودشان را تامین کنند. آنها مهاجرت میکنند چون ما راه دیگری برای آنان باقی نگذاشتیم.
وی در واکنش به غرقشدن خانواده مهاجر سردشتی در مانش، گفت: بحث مهاجرت امروز یک موضوع اجتماعی و کلان محسوب میشود. اگر فقط همین خانواده یا چند مورد دیگر مهاجرت داشتیم، میتوانستیم موضوع را فردی بررسی کنیم و بگوییم آن فرد یا افراد چه مشکلاتی داشتند که مجبور به مهاجرت شده و در نهایت متاسفانه جان خودشان را از دست دادند. موضوع مهاجرت امروز یک رشد و افزایش چشمگیری پیدا کرده است و باید نسبت به آن دغدغه داشت. “
وی افزود: علت مهاجرت از کشور ابتدا با امدن این رژیم شروع شد زیرا افرادی که مخالف این حکومت بودند شروع به مهاجرت کردند اما تعداد انها زیاد نبود. بعد از آن و با شروع جنگ و تعطیلی مراکز علمی و دانشگاهها، موج دوم مهاجرتها شکل گرفت . ولی از موج سوم به بعد مهاجرتها کمی تفاوت پیدا کرد. گروه اول کسانی بودند که با شروع جناحبندیهای سیاسی و به دلایل مسائل سیاسی تصمیم به مهاجرت گرفتند.
رییس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران، میگوید: “تشدید مشکلات اقتصادی و افزایش نرخ بیکاری به ویژه بین فارغالتحصیلان باعث شد که موج بعدی مهاجران، نخبگان علمی کشور باشند. آنها به امید ادامه تحصیل و اشتغال متناسب با تخصص و رشتههای تحصیلی خودشان مهاجرت کردند که این رویه هنوز هم ادامه دارد که البته با گرانی چندبرابری ارز تا حدودی تحت تاثیر قرار گرفته است.”
وی با افزایش نرخ مهاجران در یک دهه اخیر، میگوید: “ما طی یک دهه اخیر شاهد آن هستیم که قشری از مردم که نه نخبه علمی محسوب میشوند و نه در دستهبندیهای سیاسی هستند به مهاجرت رو آوردند. این افراد شاید هیچ دغدغه سیاسی نداشته باشند ولی فقر، بیکاری، کاهش امنیت اقتصادی، اجتماعی و روانی باعث شده تا آنان به ادامه زندگی در جایی به جز ایران فکر کنند. آنها امروز به این فکر میکنند که ولو به عنوان کارگر در یک کشور دیگری باشند ولی در ایران بیکار و فقیر نمانند.”
وی با بیان اینکه شاید امروز بسیاری از مهاجران ایرانی در کشورهای مختلف با مشکلات مختلفی درگیر باشند، گفت: همین حالا اگر با همان ایرانیانی که در شرایط سخت جزیره پاپوآ گینهنو زندگی میکنند، صحبت کنید میگویند که حاضر نیستند به ایران برگردند. چراکه یا از خانواده و اقوام و آشنایان خجالت میکشند و یا زندگی در همان جزیره را به ایران ترجیح میدهند.
اقلیما، جامعه شناس رژیم با بیان اینکه حاکمان کشور در بحث مهاجرت فقط صورت مساله را پاک کردند و دنبال ریشهها و علل این پدیده نبودند، گفت: طبق آماری، دولت برای همین تعداد شهروندانی که سالانه از ایران به کشورهای ثانویه مهاجرت میکنند، تقریبا حدود 10 میلیارد دلار هزینه کرده تا تحصیل کنند و بتوانند در آینده خودشان شغل مناسب و در خدمت جامعه و کشور داشته باشند. افزایش نرخ مهاجرت به معنای افزایش هدر رفتن این منابع ملی است. جالب است بدانید که بعد از گرانی چندین و چند باره ارز برخی شهروندان به این دلیل ناراحت و نگران بودند که شاید امکان مهاجرت پیدا نکنند.