یدی لرستانی: درسهائی کمرشکن از انقلاب بهمن 1357

با توجه به واقعيتهاي عيني و گریز ناپذیر کنونی و ذهنيت بدون دگرگونی بخش عظیمی از نيروهاي مختلف عرصه سياسي و بالاخص مردم شریف و بی گناه ایران که همواره تحت حاکمیت استبداد بوده و هستند ، با وجود داشتن یک تجربه تلخ 36ساله از عمر رژيم نظامی و مافیای حاكم کنونی، آيا كشورهاي قدرتمند در صحنه بين المللي , از آنان كه يد طولائي در استعمار و بهره كشي از كشورهاي ضعيف داشته و دارند تا آنانكه اخيرا به فكر اين موضوع يعني پيدا كردن مستعمره افتاده اند. فرق نميكند ريز و درشتشان و از هر رنگ ولباسي (از آنان که در بوجود آمدن جنگ شیعه و سنی که به دلائل و زنگ خطر شروع این جنگ را نگارنده با فاکتهای مشخص قبلا به صدا در آورده بودم ، اما؛ متاسفانه منافع مختلف سیاسی و اقتصادی نگذاشته و نمیگذارد بشنوند و باید مجددا تکرار کرد و گفت ،کو گوش شنوا !!)

سئوال من اين است كه ، در چه مقطعي و چگونه و به چه طريقي ’’ رعايت كردن حق و حقوق معقول و منطقي مردم ودر يك كلام حقوق انساني مردم ايران , كه البته مهمترين و اساسي ترين اين حقوق در اعلاميه جهاني حقوق بشر آمده است را به صورت قوائد الزام آور حقوقي خواهند پذيرفت و ضمن رعايت و احترام به اين حقوق انساني , روزي بر آن گردن خواهند نهاد؟

ادامه مطلب ؛

شرح مفقود شدن خمینی در 12فروردین ،حد فاصل بهشت زهرا و مدرسه علوی از زبان ژنرال چهار ستاره ناتو، کسی که مسئول هماهنگی ها با سران سه قوه شاهنشاهی در به قدرت رسیدن خمینی و برقرارشدن جمهوری اسلامی در ایران بود.

وقتي داشتم با تلفن صحبت ميكردم و باید گزارش مفقود شدن را میدادم ، پيامي بدستم دادند كه آ. خ پيدا شده است ويكي از مقامات مربوط به آ,خ  با دستور  خود ايشان محل اقامتش را در منزل يكي از دوستانشان به من  اعلام نموده است ,پيام را براي آقاي  دونكن معاون  وقت وزير خواندم…..
به عنوان نگارنده این مطلب و باتوجه به عدم دسترسی کافی به مدارک و منابع قابل استناد در این غربت، با اين يادداشت سعي کرده ام کاملا منصفانه و بدون پیش داوری انقلاب 1357 مردم ایران را به بررسي بنشینم . هدف از این بررسی با توجه به مدارک موجود از گذشته نچندان دور ، ابتدا این است که ،درس وتجربه اي بگيريم و ثانیا در دنیای آمال و آرزوهای گذشته، بدون دخالت اندیشه مستقیم خودمان در تعیین سرنوشتمان ،زندگي نكنيم . مگر نه اين است كه ما آينده مان را بر روي  اعمال گذشته مان ميسازيم ؟ در طول اين يادداشت به عنوان یک حقوقدان در تبعید کوشیده ام به برخی علل و چگونگی وقوع  انقلاب بهمن 57 ، همچنین چگونگي شكل گيري ، پیشرفت و به نتیجه رسیدن آن در ادامه توطئه هاي مخفي که البته تاکنون افشا گردیده و…… بااستناد به كتابهاي دست اندرکاران ، توطئه گران و ناظرانی که به واقع نقش شريك دزدو رفيق قافله داشتند ،هماناني كه به زيبائي لقب’’ تاجران سياسي كه دستمايه تجارتشان خون ستمدیگان و مبارزان راه رهائي است را گرفتند ،خواهم پرداخت.  شايد اين تجارب ره توشه راهمان در این دوران برزخی و حساس کنونی برای برنامه ریزی منسجم و همه جانبه برای آينده باشد ..
ژانويه هر سال در این غربت برابراست با بهمن ماه در وطن اسیرمان که اکنون فقر و فلاکت  برای مردم ،در کنار ناامنی سیاسی و اقتصادی و همچنین ،ناهنجاریهای مختلف اجتماعی که تبدیل به بخشی از زندگی روزمره مردم تبدیل شده است . اکنون میخواهیم فقط وفقط ، گوشه كوچكي از چگونگی این انقلاب در تاريخ 22سال 1357 را ، با توجه به محدودیت وقت و حوصله این نوشته، كه در اين روزها اتفاق افتاده  است را به بررسی کوتاهی بنشینیم.  شايد بسياري  روز12 بهمن  را به خاطر ورود خميني به ايران به ياد دارند, اما كمتر كسي خبر دارد كه در اين روز بعد از سخنراني بهشت زهرا ،خمینی ناپديد ميشود . اربابانی از طرف  قدرتمندان کشورهای غربی ، كه مسئوليت حفاظت وامنيت ايشان را به عهده دارند و حتي شخص اول  حکومت سلطنتی ،یعني شاه مملكت در آن زمان ، تا مدتها از ورود واستقرارشان در تهران بي اطلاع بوده  ’’,البته بنا بر نوشته هاي خودشاه در کتاب پاسخ به تاریخ ، كه در  ادامه خواهد آمد’’ هراسان در پي يافتن خميني در تهران برمي آيند .  ژنرال هايزر معاون سرفرماندهي پيمان آتلانتيك شمالي يعني ناتو ,به استناد نوشته هاي آنتوني پارسونز سفير وقت انگليس در ايران ,ژنرال فوق الذكر ’’ در تاريخ 14 دي ماه 1357 دفتر كار خود را در اشتونگارت آلمان  مخفيانه به سوي تهران ترك كرد و…..’’اولین  وظیفه و ماموريتش اين بود كه ،خميني به سلامت به تهران برسد . ثانیا حفاظت با كنترل لازم را برایی زنده ماندن و استقرار در جای مشخص را تامين كند “”وحال بخوانيم از زبان خود شخص ژنرال هايزر چهار ستاره كه در كتاب خاطراتش در روز 12 فروردين اين گونه آرايش نظا مي جهت ورود و استقرار و …..خميني را براي بعد از نشستن هواپيماي  ایربایس پاريس  ـ  تهران ترتيب داده بود ’’ بختيار آخرين نخست وزير شاه به سپهبد مقدم رئيس ساواك و سپهبد رحيمي فرماندار نظامي تهران و همچنين به رئيس شهرباني كل كشور دستور داده بود كه اقدامات امنيتي لازم را هنگام ورود  آ.خ  به موقع اجرا بگذارندو سپهبد  ربيعي فرمانده نيروي هوائي شاه ماموريت  امنيت پرواز و همچنين امور داخلي  فرودگاه مهرآباد را عهده دار بود ’’’’ژنرال هايزر در ياداشتهاي خود در روز 12 فروردين نوشته است ’’در مورد موضع بي نهايت تندي كه آ.خ در سخنراني هايش در فرودگاه و بهشت زهرا گرفته بود  بحث كرديم و چون نام شخص و كشور خاصي را نبرده بود تندي سخنانش را تقصير خودش ندانستيم بلكه مراعات جو انقلابي و جوشان جامعه دانستیم .
“ژنرال هایزر در ادامه تشریح  سایر وظایفش در این کتاب میگوید “”بعد از سخنراني  بهشت زهرا ، هلي كوپترهاي حامل ايشان بر خلاف قرار از قبل تعيين شده و انتقال به محل مشخص شده،  او را به يك بيمارستان بنا به اصرار خودش مي برند, كه يك اتومبيل او را به محل نامعلومي منتقل ميكند . اما من (ژنرال هایزر ) مي بايستي گزارش خود را به واشينگتن ميدادم ,اما وزير نبود و لذا با معاون وزير دونكن و رئيس ستاد صحبت كردم و حداكثر سعي خود را براي ارائه گزارش فعاليتهاي روز  12 فروردین به عمل آوردم  ….. بالاخره با تاكيد بر اين مطلب كه در حال حاضر نمي دانم ايشان كجاست اما انتظار داريم فردا روز آرامي باشد و….. وقتي داشتم با تلفن صحبت ميكردم پيامي بدستم دادند كه خميني پيدا شده است ويكي از مقامات مربوط به آ,خ  با دستور  خود ايشان محل اقامتش را در منزل يكي از دوستانشان به من  اعلام نموده است ,پيام را براي آقاي  دونكن معاون  وقت وزير خواندم،   بعد از اين پيام كه به فال نيك گرفتيم ,گوشي را گذاشتم
و اما من به عنوان نگارنده این تاریخ مهم میخواهم در بودن این ژنرال در ایران مطمئن شوم .در راستاي  بررسی ، صحت و اطمینان از اظهارات فوق الذکر  ژنرال هایزر ، وبطور کلی ، مسئولیت ژنرال هايزر در ايران در  ايام بهمن 57 ، شخص شاه هم در آخرين كتاب خود  پاسخ به تاریخ ، زير عنوان ماموريت شگفت انگيز ژنرال هايزر مينويسد ’’در اوائل بهمن خبر حيرت انگيزي به من گزارش شد كه ژنرال هايزر  چند روزي است  در تهران اقامت دارد و……….’’
آنچه تا كنون از روابط و و دسيسه هاي پشت پرده براي دليل وجود ژنرال هايزر كه در آن مقطع به ايران ميايد, افشاگري قابل استناد در بعد وسيع و مشخص صورت نگرفته و تنها در حد گفته هاي اولين وزير خارجه  دولت موقت مهندس بازرگان ، يعني ابراهيم يزدي در كتابي به نام ’’آخرين تلاشها در آخرين روزها ’’’است كه در صفحات 90 تا 96 مقدار كوتاهي از ملاقاتهاي فرستادگان جيمي كارتر رئيس جمهوري وقت آمريكا با خميني در نوفل لوشاتو فرانسه را با توجه به جنگهاي قدرت و شکاف انکار ناپذیر در حاكميت  کنونی ايران , افشاء نموده است .  با هم خلاصه اي از آن را مرور ميكنيم,كه البته با توجه به روش حكومت جمهوری  اسلامي  در نسل کشی و آزادی کشی ، از ابتدا تا كنون  ابراهمی یزدی و رهبرانش  همواره رعايت مصلحت امنیت نظام ولائی را نموده اند,  اما از جمله اين توافقات البته افشا شده عبارتند از :
1 ـ’’ رابطه مخفي  ميان خميني و زمامداران آمريكا .
2 ـ’’ كنترل اوضاع براي جلوگيري از وقوع قيام وانقلاب در ايران .
3 ـ’’عدم حضور انقلابيون مردمي در شوراي انقلاب ’’
4 ـ ” تعهد سپردن وزارتخانه هاي دفاع ,خارجه,ونفت به افراد مورد نظر آمريكا ’’
5 ـ  دست نخوردن ساختار ارتش ’’
6 ـ ” ادامه صدور نفت به غرب ’’
7 ـ ” بيرون بردن شاه توسط آمريكا و تعهد عدم رخداد كودتا و قسمت يا بهتر است بگوئيم تعهد مربوط به اين بحث ما يعني وجود يك ژنرال سه ستاره آمريكا ئئ در ايران براي انجام تعهد تسهيلات لازم به خميني بر اي ورود و استقرار بدون خطر ش در ايران ’’’
لذا شما عزيزان ايراني كه دل در گرو رهائي از هر قيد وبند ارتجائي برای یک ایران مستقل  داريد ،ميتوانيد پيامدهاي شوم اين بند و بستها را در آينه تمام قد رژیم  مافیایی خون آشام  نظامی حاکم کنونی يعني : فقر, اعتياد ،گرانی بيكاري , بيخانماني, فحشا وهزاران ناهنجاري ديگر كه به كرات در مقالات و سخنرانيها ي مختلف در گوشه و كنار و حتي مقدار ناچيزي از اين ناهنجاريها در نشريات داخل كشور البته بدون  ريشه يابي و اشاره به علاج اين جهنم سآخته دست آخوند هاي حاكم , پرداخته شده است  , را ميبينيم و يا ميشنويم
اين يادداشت  را قبل از هر پند و موعظه اي ويا نسخه پيچي متداول در بين عده اي از سياسي بازها كه شايد تجربه موج سواري حاکمان کنونی در سال 57 تحريكشان كرده و هر چند وقت يكبار دست در آستين نموده و طرح و برنامه اي را  مثلا برای آزادی ایران ارائه ميدهند.
با  توجه به واقعيتهاي عيني  و ذهني نيروهاي مختلف سياسي و مردم ، با وجود داشتن  یک تجربه تلخ 34ساله از عمر نکبت بار رژيم نظامی  و مافیای حاكم کنونی، آيا كشورهاي قدرتمند در صحنه بين المللي , از آنان كه يد طولائي در استعمار و بهره كشي از كشورهاي ضعيف داشته و دارند تا آنانكه اخيرا به فكر اين موضوع يعني پيدا كردن مستعمره افتاده اند. فرق نميكند ريز و درشتشان و از هر رنگ ولباسي , سئوال من اين است كه ، در چه مقطعي و چگونه و به چه طريقي ’’ رعايت كردن حق و حقوق معقول و منطقي مردم ودر يك كلام حقوق انساني  مردم ايران , كه البته مهمترين و اساسي ترين اين حقوق در اعلاميه جهاني حقوق بشر آمده است را به صورت قوائد الزام آور حقوقي خواهند پذيرفت و ضمن رعايت و احترام به اين حقوق انساني , روزي بر آن گردن خواهند نهاد؟
علت پرداختن به سئوال فوق الذكر دقيقا به جهت پايمال شدن يكي از حقوق مادرزادي كه در همه موارد و جنبه هايش رابطه اي تنگاتنگ با ساير حقوق انساني دارد و اين حق چيزي نيست جز حق دفاع مشروع و حق تعيين سرنوشت . در سالها و حتي ماههای  اخير به شكلهاي متفاوت با تغییر و تحولاتی در سطح منطقه برخورد داشته ایم و حتي پيش زمينه اي در بعضي كشورها براي ادامه ظلم وستم زير عكس و حكومتی جدید مانند دموکراسی غربی و با نامي به ظاهر مترقي و مردمي بوده ، هست و خواهد بود. با يك مثال باز هم در رابطه با كشورمان ايران موضوع را بازتر كنيم وكمي از وقت اين ايام بهمن را به مرور  گذشته بپردازيم زيرا سارقان انقلابها همواره از عدم وجود ويا عدم آگاهي ، تاکید میکنم به عدم آگاهی مردم و پيشتازان راه رهائي سوء استفاده كرده اند .اين مثال بر ميگردد به زمان شروع لرزان و سپس سرنگوني رژيم شاه كه در امتداد رئيس جمهور شدن جيمي كارتر درآمريكا  با شعار حقوق بشر در سال 1355  بود. قابل ذكر اينكه اين شعار وسياست بر اساس منافع شخصي و يا صرفا يك شعار انتخاباتي براي رئيس جمهور شدن, يك شبه اختراع نگرديده بود، بلكه اين سياست از مهمترين رهنمودهاي كميسيون سه جانبه اي بود که از سال 1352 به ابتكار چيس منهتن بانك ، متعلق به راكفلر  که با شركت مهمترين نمايندگان سرمايه داري اروپاي غربي , ژاپن و آمريكا تشكيل شد .
اين كميسيون سه جانبه چگونگي مقابله با بحرانها ئي كه پس از شكست آمريكا در ويتنام و تحريمهاي نفتي  اعراب كه همان تاثير ات اتفاقات بين المللي بر روي ساير كشورهاست و دامنگير سرمايه داري جهاني شده بود ارائه كردند . شخصي به نام برژينسكي  كه با توجه به افشاگريها و آمدن نامش در كتابها و مقالات ،معرف حضور اكثر عزيزان  محقق هست ,رئيس و  تئوريسين كميسيون فوق الذكر ،قطعا اين را دريافته بود كه تلاش آشكار ستمدیگان و بیشماران و از جان گذشتگي شان در راه رهائي و كسب حقوق انسانی خود، وضعيت انفجاري پيش آورده است . لذا بايد کشورهای صاحب سرمایه ، كوشش خود را بر روي  به راه انداختن تحول با برنامه مشخص ،با توجه به جوانب مختلف  ،سياسي ،اجتمائي  ، فرهنگي واقتصادي ، كه اوضاع به قول آنها از مسير آشوب و هرج ومرج  ،به مسير انتقال منظم قدرت يعني همان اوضاع عادي مورد نظرشان براي ادامه برخورداري از منافع سرمايه داري جهاني باشد,  و لذا سياست حقوق بشر كارتر  در راستاي پيشبرد همين خط بود كه بايد در كشورهاي زير نظر آمريكا از جمله ايران به اجرائ درآيد . بدين سبب بود رژيم شاه پس از انتخابات آمريكا و پيروزي كارتر با شعار حقوق بشر  رژيم شاه از مقابله خشن با نيروهاي سياسي و فعال آن زمان دست كشيد و آنچنان كه خيلي ها از همسن وسالهاي  ما به ياد دارند , قفل زندانهاي سياسي را  به استناد خاطرات اطرافیان نزدیکمان و بسیاری از عزیزان در بند آن زمان ،براي بازديد نمايندگان صليب سرخ باز كردند.
نمود عيني اين طرح و برنامه ها ي پشت پرده همانگونه كه عده اي از خوانندگان عزيز اين يادداشت به ياد دارند و در كتب مختلف آمده است ، از جمله در كتاب “اعترافات ژنرال” نوشته ارتشبد قرباغي رييس ستاد مشترك ، اينگونه به موضوع پرداخته شده ’’همزمان با انتخاب  آقاي كارتر از حزب دموكرات آمريكا و اعلان سياست  حقوق بشر به عنوان سر لوحه سياست بين المللي آمريكا , تغييراتي در سياست شاه و دولت هويدا نخست وزير وقت ظاهر گرديد, بدين ترتيب مخالفان در گوشه و كنار جلساتي براي شعر خواني و انتقاد از دولت تشكيل دادند ,تا  اينكه  اين  تقيير سياست  در تاريخ 15 مرداد 1356 با استفاي هويدا بعد از 12 سال نخست وزيري و تشكيل دولت جمشيد  آموزگار وضع علني تري به خود گرفت  و از طرف دولت سياستي به نام ايجاد فضاي باز سياسي و دادن آزادي  تدريجي به مردم شروع شد .
حال كه ملت ايران با داشتن تجربه انقلاب 1357 و گذشت 34 سال از عمر خونبار مافیای حاکم ، اکنون که كمر همت بسته است تا با اتكا به نيروهاي دلسوز خودش بينديشد و تاريخ را بسازد ، بايسته و ضروري است دستگاههاي ارتباط جمعي و خبر رساني ، دقيق و مطمئن براي ارتباط  ميان مردم را از اينكه هست بيشتر افزايش دهند . با  توجه به گسترش سايتهاي اينترنتي و كانالهاي مختلف تلويزيوني ، کنشکران و مبارزان دلسوز بايد فعالتر شوند و اطلاعات دقيق و مطمئن را به عنوان ابزار ازادیخواهی در اختيار مردم بگذراند . قطعا مردم با تجربه و آ گاه ايران حاميان راه رهائي خويش را از گمراه كنندگانش در اين راه، تشخيص خواهند داد . زيرا كه داور بيطرف در نهایت ، مسلما و بدون تردید تنها وجدان بيدار مردم زیر ستم است .    در روزگاري كه دستگاههاي عريض و طويل ارتجاع هرآنچه را خواسته اند براي مردم در بند ، مقدس كرده و هر آنچه در راستاي منافعشان نبوده یا به تاراج برده و یا به تباهي و  نابودي كشانده اند . البته در تاریخ هم کم نداريم  همانگونه که در کتب تاريخی خوانده ايم ، روزي نقشه شوم پينوشه ونيكسون  ، و زماني ديگر فرانكو , در وقت ديگر سوهارتو  ، در زمان دیگر در 28مرداد سال 1332كشور ايران , زماني شاه بر كنار شده و در زمان و وقت ديگر ،خميني حاكم شده را همين دستگاههاي غول پيكر تبليغاتي قهرمانان بزرگ آزاديبخشي و دموكراسي خواهي ميناميدند . در زمان ديگر بعد از سرنگونيشان و اتمام تاريخ مصرفشان ، به عنوان ظالم و ناقض حقوق بشر ياد كرده وآنچنان هم كه ديده ايم ، براي بعضي از آنان دادگاه رسيدگي به جنايات جنگي هم ترتيب داده اند . نتيجه اي كه از بيان اين مطلب ميخواهم بگيرم اين است كه، قدرتمندان و  صاحبان سرمایه در کنار یک اقلیت خائن داخلی در یک کشور ،با فريب افكار عمومي و به بازي گرفتن  سرنوشت ملتها آنگونه كه در راستاي منافشان بوده اقدام كرده اند و ميكنند.
بیائیم با تاريخ مبارزات ستمديدگان دنيا ازجنبه هاي مثبت و منفي سرگذشتشان درس بگيريم  و منصفانه قضاوت كنيم  .آنگونه که چگونه همواره دو جبهه بيشتر وجود نداشته است . يكي جبهه مردم ستمدیده و بیشماران و ديگري جبهه ضد مردم و غارتگران ,در اولين جبهه يعني جبهه ستم دیدگان ،خاطرات و تاريخي در دفاع از حقوق انساني با منتها درجه فداكاري و مبارزات پيگير و جانانه   به چشم ميخورد كه  مردم رنج كشيده  به همراه پشروان راستين خود براي آزادي و عدالت در سخترين شرائط ، سنگين ترين بها را آگاهانه و در نهايت اشتياق به رهائي ، نثار نموده اند.
در جبهه ضد مردم كه همانا دژخيمان و ستمگران جاي دارند ، یعنی آناني كه هرآنچه حقوق ذاتي انسانهاست را در راستاي منافع و كسب قدرت بيشتر لگد مال ميكنند و بخاطر ترس معقول و منطقي كه از نتیجه  اعمال نكبت بارشان برای مجازات دارند و همچنين ادامه هر چه بيشتر حاكميت ننگينشان  خود را در پشت اسكورتهاي آنچناني و سيستم امنيتي خود ساخته شان پنهان ميكنند .
در مقابل در صف مبارزان راه رهائي زندگي سرشار  از عشق و اميد به آينده جریان داشته و دارد و رهائي مردم از بندهاي رنگارنگ استعمار و ارتجاع در موقعيت كنوني که سرفصل مهمی در زندگي  و عمر خويش را داوطلبانه و آگاهانه پيشكش آزادي سرزميني ميكنند كه در آن هيچ سدي نبايد مانع رشد شخصيت سياسي و اجتماعي  مردمش باشد . در يك كلام انتخاب راه مبارزه براي ازادي و عدالت زماني در وجود كسي تبديل به تصميم و عقيده اي  راسخ گردد تازه انسان از اين نقطه است كه احساس زنده بودن ميكند و از  روزمرگي و احساس پوچي و در نهايت از هدر دادن عمر خلاص مي شود.

از استاد ارجمندي در دانشكده حقوق رهنمودي را بياد دارم و چون مستقيما به سئوال مطرح شده در بالا مربوط ميشود برايتان به جهت اهمیت نکته مهمی که برای این دوران در آن است نقل ميكنم . البته چون اين استاد در ايران هستند و ممكن است خطري تهديدشان كند از ذكر نامش معذورم . اميدوارم در فرداي رهائي ايران زنده باشيم تا حضورا  كسب دانش و مرور این خاطرات را  بكنيم ,ايشان ميگفتند ’’مبارزه و كوشش در راه شناساندن يك حق و گرفتنش كه مورد تجاوز واقع ميگردد ,جلب افكار عمومي وجمع كردن متحدين جهت مطلع كردن مردم در مورد آن حق مورد تجاوز واقع شده , يك امر خاص است كه اگر در اين امر موفق باشيم و توانسته باشيم اين حق خود را به بهترين شكل بشناسانيم ,ديگر موضوع تبديل به يك امر مسجل ميگردد,و در پي آن ميتوان اميدوار بود به پيدايش يك قاعده حقوقي مسلم در مورد آن حق شد.
در رابطه با موضوع مطرح  شده فوق الذکر ، و بيان يك نظريه حقوقي از قول يكي از اساتيد حقوق ، نظر خاص وقابل استنادي را که در اين خصوص ميتوانم با توجه واقعيت هاي موجود در صحنه جهاني , با توجه به خصيصه تنوع و غير متمركز و شكل پذيري حقوق در سطح بين المللي روی آن تاکید کنم . به احتمال قريب به يقيين حق طلبي و مبارزه در راه دستيابي به به حقوق انسانی غير قابل اجتناب خواهد بود . دليل روشن این مقوله کوشش و مبارزه و موفقيتهاي نسبي بعضي از سازمانها و نيروهاي مردمي  وآزاديخواه ، در سطح بين المللي و آن هم در بعضي از كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه ، كه اين چيزي نيست بجز زحمت و فعاليت شبانه روزي انسانهاي آگاه و مسئوليت پذير در يك مبارزه جدي ميان  حاكمان قدرتمند از یکطرف و  آزاديخواهان در سطح داخلي و خارجي از طرف دیگر است. اما باید متذکر شد که، رسیدن و قبولاندن به اجبار رعایت حقوق انسانی در پذيرش و احترام به این حقوق انسانها در دنياي كنوني چندان دور از دسترس نبوده و نيست .  همانگونه كه حق تعيين سرنوشت مردم، آنچنان در مجامع عمومي به  رسميت شناخته شده است ، که از طرف صاحبان قدرت و افکار عمومی بین المللی ديگر قابل چشم پوشي نيست . اين حق در اصل21  اعلاميه جهاني حقوق بشر در بند سومش به صراحت بيان شده است كه خلاصه آن  بدين شرح است ’’ اساس ومنشا حكومت ، اراده مردم است و اين اراده از طريق رائ گيري ….عمومي ,مساوي , رائ مخفي و آزادي رائ ….’’  با استناد به اين حقوق شناخته شده و زحمات طاقت فرساي مبارزان در افشاگري جنايات ملايان بود كه در  همين امسال شاهد محكوميت رژيم جمهوري اسلامي به خاطر نقض سيستماتيك حقوق بشربوديم  . آنچه  به عقل من نگارنده این مطلب با توجه شواهد موجود ميرسد ، مسئله فقر در كشورهاي فقیرجهان سومي و به قولي در حال توسعه و دگرگونيهاي نظامهاي سياسي متداول در دنيای عرب ,منجر به آگاهي فكري توده هاي فقير ، گرسنه و تشنه آزادي ، از وجود اين همه تبعيض در زندگي واقعی شان ميشود.
انقلابی که در سال 1357 در ایران را نمیتوان امداد غیبی دانست که بوقوع پیوست ، بلکه چکیده رشد و آگاهی مردمی بود که رهبران سازمانهای سیاسی  پیشرو  و مبارزانش در زندانها بودند(تا 30 دی ، یعنی تنها 22روز قبل از انقلاب 1357) و عموم به خیابان آمده ، تا شش ماه قبل از آن در دانشگاهها و مدراس رژیم قبل درس خوانده بودیم . البته در کنار توده عوام ، بخشی ازمردم هم بودندکه به صورت زیر زمینی کتابهای به قول خودمان جلد سفید را همراه با ترس و دلهره از عواقب ، مطالعه کرده بودند . برنامه ریزی اگر توسط صاحبان سرمایه طرح ریزی شد ، قطعا بر اساس فرهنگ خرافی و عدم آگاهی سیاسی موجود در ایران ،نسخه پیچی شده بود و یک شبه مردم را به پای رادیو بی بی سی و صدای آمریکا برای شنیدن پیام خمینی از عراق و فرانسه ننشاندند . بنابراین به عنوان یک تبعیدی بعد از 34سال گذشتن از آن دوران کلمه اشتباه بودن انقلاب 1357را در رابطه با انقلاب قبول ندارم . زیرا که ستمدیگان ایران که در عقب ماندگی سیاسی و فرهنگی بودند همواره روشنفکرانش را دستگیر و زندان و اعدام  میکردند . از طرف دیگر نمونه عقب ماندگی فرهنگی را به عنوان مثال، از سینما میتوان آورد که سراسر فیلم، متاسفانه خرافی ترین پیام را به تماشاچی ارائه میداد.  در آنجائی که جاهل فیلم در پایان فیلم یکی از زنان قربانی فقر را از فاحشه خانه به زیارت میبرد و در آنجا آب پاکی روی سر او میریخت و همه ما یک کف مرتب هم برای قهرمان فیلم میزدیم .  بقول دوستی خمینی غریبه نبود که یکشبه  بر ایران و ایرانی نازل شود ، یک نفر از جنس خود ما بود که توسط حکومت قبل محترمانه بدون آنکه خطری باشد تبعید و محبوب شد و بموقع بمانند تیری در زمان مناسب ، با توجه به موقعیت سیاسی و فرهنگی آن زمان ایران به قلب ملت ایران شلیک شد .
اما در حال حاضر ،تفاوت کیفی این زمان کنونی كه ما در آن نفس میکشیم ،ساكنان كشورهائي مثل ايران ،با اين گستردگي وسائل ارتباط جمعي و در عصري كه تکنولوژی مخابراتی مرزها را بی مهابا در هم  ميشکند  ، لذا بر اثر آگاهي از تحولات منطقه ای و بین المللی در کشورهایی مانند تونس ، لیبی و مصر که  علیرغم به قدرت رسیدن هر کس با هر تفکری در کنار تحولات سوریه به عنوان دوست شماره یک رژیم ایران که در حال از هم فروپاشی است . همچنین ثروت ،رفاه ،پیشرفت  و آسايش  نسبي ساير ملل پیشرفته دنیا و ديدن ولمس كردن فقر وفلاكت زائيده حكومت قرون وسطائي در مملكت خودشان ,قطعا به فكر تقيير و دگرگوني وضع موجود افتاده و مي افتند  . لذا وظیفه مهم من و ما ست تا با مسلح شدن به سلاح آگاهی و حق طلبي ، بنابر جبر تاریخ که خوشبختی یک سفر است و نه یک مقصد ، پا در ميدان مبارزه و رودرروئي با فشارهاي سياسي ،نظامی و اجتماعي حاصل از نظام ديكتاتور ي حاكم بر خود ، بیشتر بگذرایم .همانگونه كه بارها در  ایران مانند سال 1388شاهدش بوده و يا در قالب اعتراضات زنان و دانشجویان و کارگران شنيده ايم  . اولین نتيجه ای که ميگيريم این است که ، موضوع  حق و حقوق انساني در سطح بين المللي بسط و گسترش پيدا كرده است . دومین نتیجه اش ، مبارزه پیگیر و شبانه روز مردم  در کوچه و خیابان با اهداف و آلترناتيوهاي مشخص که همانا عدم تمکین از قوانین قرون وسطی است ، همگي نمايانگر اين حقيقت است كه افق پيروزي را به روشني ميتوان ديد.
اما  دشمنان آزادي مردم  یعنی سرمایه داری افسار گسیخته كه منافعشان را در خطر ميبينند به مانند دخالتشان در کشورهای منطقه ساكت نخواهند نشست.از يك طرف بايد منتظر توطئه هايشان برای قالب کردن اپوزسیون مورد نظر خودشان بمانند 1357 ،يكي پس از ديگري بود . از طرف ديگر شاهد به تاراج دادن سرمايه هاي ملي مردم  قبل از سرنگونی دیکتاتورها از جمله از طريق انعقاد قراردادهاي آنچناني براي رسيدن به بعضي هداف سياسي در سطح بين المللي است . البته اين قراردادها با هيچ معيارحقوقي در دنیای کنونی قابل ارزشيابي نيست ، زيرا زماني يك قرارداد ارزش حقوقي دارد كه، طرفين صلاحيت انعقاد آن قرارداد را داشته باشند و زماني كه يكي از طرفين مال غير را بدون اجازه صاحب مال واگذار ميكند چگونه و با چه قاعده حقوقي خواهيم توانست اين قراردادها را  کلا عقد و قرارداد بناميم؟
قاعده حقوقي  در عقود مختلف در حوزه داخلي و خارجي داراي تعريف مشخص و تاحد زيادي ثابت است ،كه خوب است همگي آن را مد نظر داشته و در ذهن داشته باشيم . دانستن و اشراف نسبی به این قاعده ها داشتن، سبب میشود که به نام حق و حقوق,  هر آنچه را ميخواهند حق قانوني جلوه ندهند . قاعده حقوقي حكمي فراگير و الزام آور است وباهدف برقراري نظم وامنيت واستقرار عدالت ، در بعدداخلي كشورها ،حاكم بر زندگي اجتماعي انسانها در داخل يك محدوده جغرافيائي  كه نظارت بر اجراي دقيق آن از طر ف حكومت وقت تضمين ميشود . قراردادهای کنونی مافیای حاکم بر ایران هم از این قاعده بدور نیست که در سطح بين المللي ، قواعدی حاكم بر روابط مختلف كشورها است كه اجراي آن قواعد حقوقي شناخته شده بر عهده همه كشورهاست. لذا قرادادهای منعقده نظام کنونی ایران فاقد هر گونه وجاهت حقوقی برای بعد از سرنگونی آن دارد .
مسئله نظم و امنیت جهانی که اکنون به اجبار تبدیل به مهمترین مسئله روز شده است و یک حاکمیت نمیتواند جامعه جهانی را نادیده بگیرد و زماني يك كشور در سطح بين المللي به دليل زير پا گذاشتن حقوق فردي و اجتماعي محكوم ميشود ، بواسطه مقرراتی است که در قالب كنوانسيونها و معاهدات بين المللي كشورهاي امضائ كننده ، متعهد به رعايت آن حقوق ميشوند . بدینسان اين بن بستهاي داخلي و خارجي است كه حاكماني مثل مافیای جمهوري اسلامي با توطئه هاي مختلف خارجي و داخلي سعي در مقابله و سركوب خيزشها و جلوگيري از سازماندهی و تشکیلات ، برای سيل هاي خروشان مردم كه نشانگر آتش خشم آنان عليه نظام ديكتاتور و ظالم است روي مي آورند.
یادمان باشد ، اگر چه 34سال است که از انقلاب بهمن میگذرد اما و صد اما ، همواره تا سزنگونی این نظام  مافیایی نظامی سیاسی ، باید در رابطه باآن  انقلاب تحلیل مشخص در کنار ریشه یابی سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی مشخص تر بشود .
مشخصا به نظر نگارنده باید انواع و اقسام توطئه ها و نيرنگهاي مختلف از ابتداي روي كار آمدن حاكميت مافیائی موجود در ايران باید آسیب شناسی دقیق بشود ،بنابر اعترافات خودشان در مورد ادامه جنگ با عراق که از فردای به رهبری رسیدن خمینی در ساز صدور انقلاب دمیده شد، رفسنجاني ميگويد ’’بعد از فتح خرمشهر  ادامه جنگ را مصلحت نظام ايجاب ميكرد ’’حال با همين يك مورد كه صرفا براي ادامه حكومت لرزانشان بوده چه تعداد از جوانان دو كشور در تنور خانمانسوز جنگ ريخته شدند . يادمان هست هر صداي حق طلبي را در گلو به بهانه جنگ خفه میكردند ؟ از كشتار بيرحمانه جوانان در طي سالهاي 60 تا 67 تا همین لحضه نگارش این مطلب و تا زمان سرنگونی …… توطئه اصلاحات و رفورم آخوند خاتمي ،تجربياتي كه توده مردم هماناني كه ظلم و ستم حاكميت ديكتاتور را با گوشت و پوستشان لمس كرده اند و سنگين ترين بها  را هم براي مقابله با وضعيت جانكاه حاكم بر وطنشان پرداخته اند . ملت ايران عده اي  از با استعدادترين ,رشيدترين , باشرفترين و در يك كلام گلهاي سرسبد خود را با رقمي نزديك به 120 هزار, فداي راه رهائيش نموده است . حال در جامعه ايران 120 هزار خواهر , برادر , پدر , مادر ,رفيق و همرزم و در خيلي از موارد فرزندان  وهمسران قتل عام شدگان  ,يقينا دست از آرمانهاي كه اين عزيزانشان در راهش كه همانا عدالت و آزادي است  وجانشان را فدا كرده اند نخواهند كشيد و با همگي مردم در زنجير ايران در اين راه مقدس تا سر منزل مقصود كه همانا عدالت و آزادي است همراه  خواهند بود.
مردم ايران در طي سال هاي اخير  ثابت نموده اند كه توانسته اند ،خطرناك ترين توطئه ها و دسيسه چينيها را ناكام گذارند و هر بار استوار تر و متحد تر با نيروهاي پيشرو خويش آماده براي خنثي كردن توطئه هاي ديگر ميباشد .قابل ذكر اينكه هر كدام از توطئه هاي رژيم حامل درسهاي آگاهي بخشي براي طبقات و قشرهاي مختلف مردم يعني كارگران ،كشاورزان ,معلمان , پرستاران ,دانشجويان و دانش آموزان  قهرمان و آزاديخواه بوده است و خواهد بود.
مردم آگاه ایران قطعا با ادامه و برقرار بودن اين وضعيت اسفبار ، ازهر کوششی در راه رهائي كوتاهي نخواهند كرد و بر همین اساس اين قاعده بيانگر آن است كه ،ميتوانيم اميد و اطمينان داشته باشيم  مردم رنجكشيده ايران در هيچ يك از نمايشات انتخاباتي در پیش روی رژيم شركت نخواهند كرد . از آنجا که همواره نتايج انتخابات نمايشي را مصلحت نظام تعيين ميكند و نه مصلحت يا انتخاب ستمدیگان رنجكشيده ايران خواهد بود . از آنجا که مردم  به درجه ای از  بصيرت و آگاهي به قیمت سنگین زندان, شكنجه , حلق آويز  تيرباران , يتيم , بيوه , تبعيدو سرانجام  ترور  در تبعيد شدن در طول این 34 سال رسیده اند ،لذا تا زماني كه به دست خود در دادگاهي به محاكمه عادلانه و مجازات  عاملين اين همه جنابت و بيعدالتي نپردازد هيچ شركت اختياري در نمايشات و خيمه شب بازيهاي رژيم ملاها بواقع معنی نخواهد داشت.
افشاء هر چه بيشتر توطئه ها ي كثيف و مزورانه با قدرتهاي بزرگ- از همه رنگ فرق نمي كند ,در سطح داخلي و بين المللي و در ندفه خفه كردن اين بند و بستها ي پشت پرده از از نوع 34 سال قبل ، از وظايف مبرم و اساسي همگي انسانهاي آگاه و مسئول ومبارز است . بیائیم یک بار برای همیشه با هر عقيده و مرام و مسلكي ، از آنجا که ميدانيم دشمن در پي خراب كردن همه ماست و این دشمن به خوبی تشخیص داده است زيرا ازما ميترسد. پس بيائيد عهد ببنديم همديگر را متهم به يك ناكردهايی, هر چند مي دانيم مبارزه سخت است, نكنيم و آب به آسیاب پیشبرد توطئه هایش نریزیم  .مگر نشنيده ايد ,طلا كه از خود پاك (عدم خيانت)است چه منتش به خاك است ,؟؟ انتقادات را صميمانه بپذيريم و سو تفاهمات را جواب ندهيم ,مگر نه اين است كه دشمن مان مشترك است ؟؟.
رژيم هيچ گونه اميدي به بقائ و ماندگاري از طريق راه حلهاي داخلي ندارد و آخرين  آلترناتيوش را به نام اصلاحات و دولت نظامی احمدی نژادی مصرف نمود . دشمن مشترکمان هر آنچه توانست از اين راه  بر عمرش افزود .درحال حاضر  رژيم به دنبال راه نجاتي از طرف كشورهاي قدرتمند دنياست ,زيرا كه اين راه حل با توجه به خصلت ذاتي سرمايه داري يعني غارت وچپاول همواره در  دسترس رژيم هاي ديكتاتوري بوده است . باید پذیرفت تاریخ انقلاب بهمن 1357را نمیتوان به عقب برگردان ، بلکه ما به عنوان انسان متفکر تنها میتوانیم از آن درس گرفته باشیم . همراهان و مبارزان راه عدالت ، اينجاست كه شما انقلابيون با هوشياري صد چندان، با هر عقيده و مرامي البته بجز ارتجاعي و استعماري ، همراه و هم دوش يكديگر ,از تنيده شدن هر ريسماني براي نجات رژيم ملاها جلو گيري كنیم و در ابعاد گسترده دست به افشائ آن بزنیم.
در بايان ضمن آكاهي به دشواري راه ولي اميد و اطمينان به تنها نبودن در راه آزادي و عدالت ياري آگاهان و استادان فن را ميطلبیم.

یــدی لــرستانی
بهمن 1391 برابر با ژانویه

تجدید چاپ مطلب با توجه به ضرورت اوضاع کنونی و مغلطه کاریهای که در بازار سیاسیکارهای جامعه بیرونی و درونی ایران در این ایام برپا میشود (بهمن 1393 برابر با فوریه 2015)