روزنامه شهروند نوشت: «محمدرضا» و «جواد» و «محمد» و «علی» آگهی زدهاند؛
آگهی فروش چشم و کلیه. خلاصه ماجرا همین است. «محمدرضا» یکی از چهار دوستی است که چند سال پیش از دهدشت کهگیلویهوبویراحمد برای کار به تهران آمدند و حالا مادر یکیشان باید در بیمارستان عمل قلب باز کند.
«محمدرضا» حالا میگوید برای تأمین هزینه عمل مادر دوستش و البته به دلیل فرستادن پول برای خانوادهاش با دوستانش در آگهی فروش اعضا همراه شده است.
او پیش از این دستفروش بوده، حالا بیکار است و میگوید بعد از دادن آگهی، مردم با او تماس میگیرند و همدردی میکنند: «همین همدردی یک دنیا میارزد.»
«جواد»، دوست محمدرضا است و یکی از کسانی که میخواهد یک چشمش را بفروشد. او هم به «شهروند» میگوید سه برادرش معتادند، خانوادهاش وضع مالی خوبی ندارند و فروختن یک چشم برایش کار سختی نیست.
«محمدرضا» و «جواد» نمیدانند که نباید امیدی به این آگهی داشته باشند.