ابوذر غفاری
اعدام سیاسی در ایران دیگر نشانه قدرت نیست؛ بلکه فریاد درماندگی نظامی است که پایههایش بر ترس و خشونت استوار شده و اکنون از سایه خود نیز میهراسد.
صدور حکم اعدام برای زهرا طبری، مهندس ۶۷ ساله، تنها به جرم در دست داشتن پارچهای با شعار “زن، مقاومت، آزادی”، نه نشانه اقتدار، بلکه سندی روشن از فروپاشی اخلاقی و سیاسی رژیمی است که دیگر حتی در ظاهر هم وانمود به عدالت نمیکند.
زهرا طبری، زندانی سیاسی که پس از بازداشت در فروردین ۱۴۰۴ در زندان لاکان رشت نگهداری میشود، در یک محاکمه ۱۰ دقیقهای، بدون وکیل انتخابی، واز طریق ویدئوکنفرانس، توسط قاضی احمد درویشگفتار به اعدام محکوم شد. این “دادگاه” نه دادرسی، بلکه اجرای نمایشی از پیشنوشتهشده بود برای ترساندن جامعهای که دیگر نمیترسد.
اما زهرا طبری تنها یک نفر نیست. او چهره ونماد تمام زنانی است که این رژیم از صدایشان میترسد.
جرم او: دفاع از آزادی
تنها جرم زهرا طبری دفاع از آزادی است. رژیم حاکم میکوشد با برچسبهایی چون “همکاری با مجاهدین خلق” یا “تبلیغ علیه نظام”، صدای زنان و مردانی را خاموش کند که تنها خواستهشان آزادی، کرامت و زندگی بدون سرکوب است. اما در حقیقت، “جرم” زهرا طبری همان چیزی است که هر انسان آزادهای باید بدان افتخار کند، یعنی
دفاع از آزادی، برابری، و مقاومت در برابر ظلم.
به خاطر همین ارزشهاست که او را هدف قرار دادهاند، ارزشهایی که در وجدان بیدار جامعه جهانی طنینانداز شده و امروز صدای او از سلولهای رشت تا پارلمان اروپا و سازمان ملل پیچیده است.
ترس رژیم از زنان؛ ترس از آینده
وقتی حکومتها از اندیشه و کلام میترسند، به طناب دار پناه میبرند و هنگامی که حکومتی برای حفظ خود به طناب دار پناه میبرد، یعنی دیگر تمام ابزارهای مشروعش را از دست داده است.
اعدام زهرا طبری، تکرار همان الگویی است که در قتلعام ۱۳۶۷ نیز به کار گرفته شد؛ کشتار برای ایجاد رعب، برای جلوگیری از خیزش، برای مهار نسلی که دیگر به زانو درنمیآید.
اما این بار، هر حلقه دار، نه نشانه قدرت، بلکه طناب پوسیده ای است که به دور گردن مشروعیت خود رژیم پیچیده می شود.
زنانی چون زهرا طبری و هزاران زن گمنام دیگر در خیابانها و زندانها، نشان دادهاند که ترس واقعی از آنِ حاکمان است، نه مردم.
رژیم خیال میکند با اعدام، مردم را میترساند.
اما هر اعدام، فریادی تازه میزاید.
فریاد زهرا طبری در سلول، امروز از هزاران تریبون بلندتر و رساتر است.
جامعه جهانی نمیتواند ساکت بماند
سازمانهای حقوق بشری از جمله عفو بینالملل، و شخصیتهای بینالمللی چون میلان زور، نماینده پارلمان اروپا از اسلوونی، و دومینیک آتیاس، رئیس پیشین کانون وکلای اروپا، با بیانیههای خود هشدار دادهاند که اعدام زهرا طبری نقض فاحش حقوق بشر و تهدیدی مستقیم علیه وجدان جهانی است.
آنان خواستار اقدام فوری سازمان ملل برای توقف اعدامها و آزادی بیقید و شرط او شدهاند.
اما فراتر از محکومیتهای دیپلماتیک، این پرونده آزمونی است برای جامعه جهانی، آزمونی میان وجدان و مصلحت. سکوت در برابر چنین جنایتی، شراکت در آن است. جهان هنوز باید بلندتر فریاد بزند.
نتیجه: هر اعدام، جرقهای تازه برای بیداری است
رژیمی که برای بقای خود به اعدام زنان و جوانان پناه میبرد، در واقع در حال کندن گور خود است.
هر اعدام، دیواری از ترس را فرو میریزد و آتشی از خشم و همبستگی را شعلهور میکند.
در ذهن زمامداران فاسد، زنی که نمیترسد از صد مرد خطرناکتر است. زیرا هر زن ایستاده، آینهای است که ضعف، پوسیدگی و فرسودگی این رژیم را منعکس می سازد.
گرچه هر اعدام، زخمی بر پیکر جامعه ایران است، اما همین زخمهاست که حقیقت را زنده نگه میدارد. رژیم میخواهد با مرگ بترساند،
اما نمیداند که زندگی از درون همین زندانها جوانه میزند.
نه به اعدام – نه به سکوت – آری به آزادی



















