یکی از اقتصاددانان رژیم میگوید بحران کرونا اشفتگی های جدی در کشور ایجاد کرده است که افزایش نقدینگی، تورم و کاهش ارزش پول در ماه های اینده، اجتناب ناپدیر است
محمدقلی یوسفی، اقتصاددان و عضو هیئتعلمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در مقاله ای که در بهار نیوز منتشر شده است اورده است:
“متاسفانه، شرایط کشور به گونهای است که مشکلات متعدد با یکدیگر ادغام شده و برخی از مشکلات از گذشته وجود داشته و شیوع کروناویروس هم برای دامن زدن به آن، مزید بر علت شده است.
ما، تحریمها را از گذشته داشتیم و به تبع آن، سرمایه گذاری نیز در کشور صورت نگرفته بود. در عین حال، روند سرمایه گذاری در داخل نیز به این گونه بوده که افراد بیشتر به سرمایه گذاریهای کوتاه مدت تمایل داشتند و همین مسئله سبب شده که در این شرایط سخت، پشتوانهای به نام سرمایه گذاریهای بلندمت برای اقتصاد کشور نداشته باشیم. بر همین مبنا، شکنندگی اقتصاد ما از گذشته بالا بوده و اکنون هم که با تشدید تحریمها از یک سو و بحران کرونا از سوی دیگر مواجه شدهایم، این مسئله اسباب فشار بر اقشار ضعیف جامعه با مشاغل خرد به مانند، دستفروشان، صاحبان مشاغل خدماتی در رستورانها و مراکز کوچک گردشگری، فعالین کارگری در ساخت و سازها را فراهم کرده است.
در این شرایط اقتصادی، همه آسیب میبینند و این آسیب و فشار بالطبع بر اقشار ضعیف و کم درآمد جامعه بیش از پیش وارد شده است. البته، دولت هم در این بین با مشکل مواجه شده است. این نهاد از یک طرف با عدم تحقق درآمدهای مالیاتی به دلیل رکود کنونی اقتصادی و کاهش درآمدها به دلیل تحریمها و عدم امکان صادرات روبرو بوده و از طرف دیگر نیز با افزایش هزینهها به سبب لزوم حمایت از اقشار آسیب دیده در این بحران دست به گریبان خواهد بود.
در نتیجه، دولت یا باید به چاپ اسکناس پرداخته و یا برای استقراض از سیستم بانکی اقدام کند. امری که در ماههای آتی باعث افزایش نقدینگی، تورم تبعی آن و کاهش ارزش پول ملی به شکلی اجتناب ناپذیر خواهد شد. به هر حال، بحران کرونا آشفتگیهای جدی در اقتصاد کشور ایجاد کرده و میزان و گستردگی آن به مدت زمان حضور این ویروس در ایران بستگی خواهد داشت. کاش که مسئولین، تمهیدی به خرج داده و برای مدت دو هفته یا سه هفته اقدام به قرنطینه نقاط آلوده میکردند تا با مهار زنجیره شیوع ویروس شاهد پایان عمر آن در کشور بودیم.
در این بلبشوی اقتصادی، همه باید به کمک اقتصاد کشور آمده و دولت را برای مهار تبعات آن یاری کنند. در این بین، دستگاههای زیرمجموعه نهاد رهبری که اعتبارات مالی مناسبی دارند، میتوانند نقش موثری را در این راستا ایفا کنند. نهادهایی که پول و قدرت دارند هم به تصور من در این رابطه حضور پیدا کرده و لابد کمکهایی را خواهند داشت. مجموعه حاکمیت، اعم از دولت و سایر نهادها در همه موارد مسئولیت داشته و بنابراین، نمیتوانند خود را از این لزوم کمک به اقتصاد کشور، معاف کنند. ضمن اینکه مردم هم، هیچ گاه تفکیکی میان کنشگران ساختار قدرت در شرایط بحرانی قائل نشده و از مجموعه حاکمیت، انتظار یاری به آسیب دیدگان این بحران را خواهند داشت.
سیاستهای حاکمیت باید برای همه لازمالاجرا بوده و همه برای کمک به اقتصاد با این نهاد همکاری داشته باشند. اینکه عنوان شود که عدهای خودسر از این سیاستها در دولت تبعیت نمیکنند هم پذیرفتنی نیست. مگر دولت هر زمان که مشکلاتی وجود داشت با ریختن نیروهای نظامی در خیابان، اقدام به کنترل آن نکرد؟ چطور است که در آن مشکلات توانست و الان نتواند؟”