نانواهایی وجود دارند که نان را قسطی میفروشند. بعضیهایشان کارت ملی مشتریها را گرو گرفتهاند و بعضی هم به حساب آشنایی و همسایگی کار میکنند و فقط به نوشتن اسم و بدهی اکتفا کردهاند.
با خط نه چندان خوشی نوشته است: «حساب نان وایی»! آخرین صفحه دفتر حساب را با خودکار آبی به دو نیم کرده و ردیفهای طولانی اسم است که پشت هم قطار شدهاند. سمیرا. ب- احمد. ک- سالم. ر- رامین. ج- نازخاتون. پ و … عددهای روبروی اسامی باورنکردنی هستند.
در کشوری با انهمه منابع طبیعی سرشار، تحت حکومت. اخوندی که میگوید فضایی شده ایم و موشک نقطه زن ساخته ایم و ماهواره هوا میکنیم و برنامه هسته ای برای بمب اتمی را دنبال میکنیم، مردمش نان را هم باید قسطی بخرند. ماشین و خانه را شنیده بودیم اما نان واقعا دست اورد جدید این رژیم در تاریخ کشورمان است و بی سابقه است
به نوشته تجارت نیوز، یکی ۱۵ هزار تومان بدهکار است و دیگری فقط ۳ هزار تومان. بدهی یکی به ۷۰ هزار تومان میرسد و نانوا را شاکی کرده است. نانوایی که خودش یکی از اهالی قصرقند است. قصرقند سیستان و بلوچستان که حالا اهالیاش نان را نسیه میخرند و نانوای فقیر میگوید که دستان خودش هم تنگ است و آنقدرها نمیتواند نسیهفروشی کند.
این، اما ماجرای یک نانوایی نیست. نانواهایی در زابل سیستان و بلوچستان یا حتی رودان هرمزگان و دشتی بوشهر وجود دارند که نان را قسطی میفروشند. بعضیهایشان کارت ملی مشتریها را گرو گرفتهاند و بعضی هم به حساب آشنایی و همسایگی کار میکنند و فقط به نوشتن اسم و بدهی اکتفا کردهاند.
رحیم پرموته، نانوای سیستان و بلوچستانی میگوید که اینجا خانوادههای زیادی هستند که تنها منبع درآمدشان یارانه است. خانوادههای ۸-۹ نفره که مجموع یارانه ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومانی و یارانه بنزینشان به یک میلیون تومان نمیرسد.
آنها هر ماه منتظر واریز یارانههایی هستند که با آن بدهی نانشان را میدهند. البته گهگدار، خیریهای پیدا میشود که سراغ نانواییها میآید و بدهی بدهکاران نانواییها را صاف میکند، اما پرموته معتقد است که این کارها چه فایدهای دارد؟
او میگوید: شهرنشینهایی که با خودروهای شاسی بلند آفرود میآیند و برای یک جفت کفش یا یک دست لباس، دهها عکس و سلفی تبلیغاتی با بچههای منطقه میگیرند و در «اینترنت» منتشر میکنند.
نانوای دیگری که بیشتر دندانهای جلوی فکش ریخته و تک و توک دندان سالمی در دهانش دیده میشود، میگوید ما اینجا بندر چابهار و ساحل مکران را داریم که گنج است، ولی کسی جدیاش نمیگیرد. «حق ما این نیست!»
سیستان و بلوچستان سالهاست که زمینگیر خشکسالی شده و رد نمک تفتیده بر جای جای خاکش دیده میشود. خاک شور و نبود آب، زمینهای کشاورزی را سوزانده و باغهای موز و خرما را خشکانده است.
اقتصاد به گل نشسته حالا بزرگترین مجتمعهای صنعتی منطقه را هم مجبور به تعدیل نیرو کرده است. خالد شفیعی که در مجتمع پتروشیمی توسعه نگین مکران باغبان بوده، جز همین اخراجیهاست.
به گفته او سواحل مکران فقط در اخبار رنگ و لعاب دارد و در واقعیت چیزی جز فقر و محرومیت نیست. البته چندان بیراه نمیگوید و شاید باور نکنید که در لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ که همین چند روز پیش دولت به مجلس برده، اعتبار صدا و سیما را ۲.۶ برابر اعتبار توسعه سواحل مکران در نظر گرفتهاند!