الشرق الاوسط: دادگاهی در آمریکا، خامنه ای را متهم ردیف دوم حملات 11 سپتامبر معرفی کرد

طبق گزارشی که ”الشرق الاوسط“ به آن دست یافت قاضی دادگاه جزایی نیویورک جرج دانیلز شخص رهبر عالی رژیم ایران علی خامنه‌ای و نیز حزب الله لبنان را در ردیف دوم و سوم متهمان بعد از رهبر سابق القاعده اسامه بن لادن در طراحی حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 و تامین مالی و اجرای آن در آمریکا گنجانید.

در بخش دوم این تحقیقات که پیرامون گزارش قاضی دادگاه نیویورک در جریان است جزییات بیشتری همراه با دلایل وجود دارد که جزو اسناد این دادگاه ارائه گردید. قاضی دادگاه جزایی نیویورک در گزارش خود که حکمش در محکومیت رژیم ایران و حزب الله در همکاری با تشکیلات القاعده در اجرا و طراحی و تامین مالی حملات سپتامبر روی آن استوار است می‌گوید ”شاکیان دلایل قانع کننده‌یی را به دادگاه ارائه کردند که می‌گوید ایران برای تشکیلات القاعده در راستای اعمال تروریستی- از جمله قتل خارج از حیطه قضائیه قربانیان حملات 11 سپتامبر 2001- حمایت مالی و تدارکاتی ارائه کرده است“. گزارش این دادگاه افزود که حمایت مادی و تدارکاتی که به القاعده ارائه شده از سوی مقامات مختلف در ایران از جمله, و نه منحصرا, رهبر عالی ایران علی خامنه‌ای و زیر دستان او صورت گرفته است. یک منبع قضایی عالیرتبه به ”الشرق الاوسط“ گفت: ”دولت آمریکا در مورد ارتباط بین ایران و القاعده قبل و بعد از 11 سپتامبر اطلاع کامل دارد. که مهمترین آنها اسناد آژانس امنیت ملی است“.
———————————-
روزنامه الشرق الاوسط- لندن ۷/۱/۹۵
9 سند از دادگاه نیویورک منحصرا برای الشرق الاوسط.. و منتخبی از شهادتهای دو تن از مأموران ”سی آی ای“
یک گواهی موثق می‌گوید که در زمانی که اسامه بن لادن در خارطوم اقامت داشت, رئیس جمهور سابق ایران رفسنجانی همراه با فلاحیان و فرمانده سپاه پاسداران و وزیر دفاع برای شرکت در جلسه‌یی با مقامات سودانی با حضور عماد مغنیه بمنظور فرستادن محموله‌های سلاح و بیش از یکهزار پاسدار به سودان, سفری رسمی به این کشور داشتند. یک سند دیگر تاکید کرد که بر اساس شهادت دو مأمور اطلاعات مرکزی آمریکا, مجید کمال کاردار سابق ایران در خارطوم اقدام به تسهیل روابط همکاری مطلوب بمنظور قادر ساختن حزب الله برای ارائه ”مشورت و آموزش“ به جنگجویان القاعده در سودان نمود.
در زیر خلاصه‌یی از 9 بند منتخب و مهم از این گواهی که تصاویر آن به پیوست این گزارش است می‌آید:
-منتخب شماره (1) تاکید میکند که سپاه پاسداران ایران و نیز سپاه قدس و نیروهای بسیج که وابسته به سپاه هستند بدون موافقت شخصی رهبر عالی خامنه ای, چه بطور ضمنی یا صریح, هیچ اقدام یا حمله یا عمل اساسی را انجام نمی دهند. به این ترتیب باید بدانیم که همکاری با القاعده در کادر سیاست رسمی ایران میباشد.
– منتخب شماره (2) وجود تاریخچه ای طولانی از همکاری بین القاعده و ایران و حزب الله را نشان می دهد و تعدادی حملات را شهادت می دهد که این شهود معتقدند ثمره این همکاری بوده است: مانند انفجار برجهای خبر در سال 1996و دو انفجار سفارت خانه های آمریکا در شرق آفریقا در سال 1998و انفجار انتحاری با یک قایق تندرو علیه ناوشکن یو اس اس کول آمریکا در برابر سواحل یمن در سال 2000.
منتخب شماره (3) همکاری بین ایران و القاعده را نشان می دهد که تنها یک تعامل سطح پایین در عملیات نبوده است, بلکه فراتر از آن نتیجه روابط مستقیم و شخصی طولانی بین رهبران تشکیلات القاعده یعنی اسامه بن لادن و ایمن الظواهری از یک سو با مقامات عالیرتبه در دولت ایران و نمایندگان تروریست آنها از جمله حزب الله لبنان و حزب الله عربستان از سوی دیگر بوده است.
منتخب شماره (4) شیوه کار اصلی را روشن میکند, که همکاری طولانی بین رژیم ایران با حزب الله از یک سو و القاعده و حماس از سوی دیگر روی آن بنا می شود: و خودش را در توانایی رژیم ایران برای بهره گیری از قدرت انکار نشان می دهد. این رژیم بویژه در خصوص القاعده و حماس قادر بود از این تصور رایج سوء استفاده کند که همکاری دو گروه تروریست فرضی که یکی سنی و دیگری شیعه است به دلیل اختلاف عقیده غیر ممکن است.
منتخب شماره (5) یکی از مهمترین روابطی که شاهدان معتقدند در ایجاد و تقویت رابطه بین القاعده و ایران مهم بوده را ارائه می دهد: که اسامه بن لادن و گلبدین حکمتیار فرمانده افغانی جنگ را گرد هم آورد. این شاهدان اشاره کردند که تاریخچه این رابطه به دوران جهاد علیه شوروی در دهه هشتاد قرن گذشته برمی گردد.
منتخب شماره (6)با مشخص کردن بیشتر- طبیعت و تاثیر همکاری بین حکمتیار و اسامه بن لادن را در پی حوادث 11 سپتامبر توضیح می دهد. این منتخب اشاره می کند که وقتی صدها تروریست القاعده مجبور شدند از تورابورا بعد از حمله آمریکا به افغانستان بعد از 11 سپتامبر فرار کنند, حکمتیار از رابطه اش با رژیم ایران برای تسهیل تردد صدها تن از تروریستهای القاعده به داخل اراضی ایران استفاده کرد, بطوریکه بسیاری از آنها توانستند یک پناهگاه امن طولانی مدت به دست بیاورند.
منتخب شماره (7) اشاره می کند که در دسامبر سال 1991 وقتی بن لادن در سودان بود رئیس جمهور آن زمان ایران یعنی علی اکبر رفسنجانی همراه با وزیر اطلاعات ایران علی فلاحیان و فرمانده سپاه پاسداران محسن رضایی و وزیردفاع علی اکبر ترکان یک سفر رسمی به سودان داشتند. در آنجا توافقاتی بین ایرانیها و میزبان سودانی آنان در مورد محموله های سلاح و نیز فرستادن هزار تا دو هزار نیروی سپاه پاسداران به سودان حاصل شد. این شهادت به نقل ازمنابع موثق گفت عماد مغنیه در جلسات خارطوم حضور داشت. شایان ذکر است که این دو کارشناس مستقیما تاکید نکرده اند که بن لادن خودش با رفسنجانی یا فلاحیان یا رضایی یا ترکان درجریان این سفر رسمی جلسه داشته باشد, اما این استدلال اشاره می کند که با توجه به روابط محکم بن لادن با مقامات سطح بالای دولت سودان, چنین جلسه یی صورت گرفته است. این رابطه ضمنی سؤالاتی را درباره اینکه آیا بخشهایی از این گواهی بعد از آنکه سری طبقه بندی شده, غیر قابل دسترسی شده است یا خیر را برمی انگیزد, شاید اطلاعات بیشتری از ملاقات این رهبران در دسامبر 1991 می داد.
منتخب شماره (8) رابطه بین القاعده وحزب الله را نشان می دهد, که در بسیاری از کشورها و قاره ها امتداد داشته, و شامل خاک ایران و نیز سهل البقاع لبنان هم می شود. طبق آنچه در این سند آمده: مأموران عالیرتبه و افرادی از القاعده که آموزش گرفته بودند بمنظور گرفتن آموزشهایی برای استفاده از مواد منفجره و اطلاعات و امنیت به ایران سفر کردند. و در پاییز سال 1993 هیئت مشابه دیگری نیز به سهل البقاع سفر کرد. گفته می شود که اسامه بن لادن توجه خاصی را به فراگیری چگونگی بکارگیری کامیونهای انفجاری مانند همانکه منجر به کشته شدن 241 تفنگدار آمریکایی در لبنان در سال 1983 شد نشان میداد.
منتخب شماره (9) یکی دیگر از فرماندهان نیروهای سپاه پاسداران را مشخص می کند که وارد برقراری رابطه بین القاعده و ایران شد: او کاردار سابق ایران در خارطوم مجید کمال بود. شاهدان تایید می کنند که او روابط همکاری مورد نیاز را تسهیل کرد تا حزب الله بتواند به جنگجویان القاعده مشورت و آموزش دهد, این کار بر اساس تجربه قبلی صورت گرفت که تشکیل حزب الله به عنوان یک گروه مسلح در اوایل دهه هشتاد در جریان دوران شکل گیری آن بود.
روزنامه الشرق الاوسط- لندن ۸/۱/۹۵