تحلیل رژیم از بایدن: بین تسلیم و مقاومت یکی را باید انتخاب کنیم

سایت سپاه پاسداران رژیم، اب پاکی را روی دست همه مسئولان رژیم ریخت و در تحلیلی از تاکتیک و استراتژی بایدن ، ارزوی بازگشت امریکا به برجام را تمام شده دانست. در همین رابطه کارشناس بین المللی رژیم در روزنامه مشرق نوشت:

چه از بایدن تعریف اوبامایی و دموکرات داشته باشیم و چه تعریفی جمهوری خواه و ترامپ گونه یا تلفیقی از این دو، بایدن قصد ندارد تا احیاگر توافق سال ۲۰۱۵ برجام باشد

آنچه با مطالعه ادبیات سیاسی و علی الخصوص سیاست خارجه در ایالات متحده قابل برداشت است، مقوله فراحزبی بودن سیاست و سیاست خارجه در آمریکا است. بر این اساس رخدادهایی نظیر انتخابات و یا جابجایی قدرت و انتقال آن از دست جمهوری خواهان به دموکرات‌ها را نمی‌توان به منزله تغییر رفتار در زمینه سیاست کلان و یا یک شیفت پارادیمی و لزوما اتخاذ یک دکترین جدید از سوی دولت جدید در این کشور دانست.

از این رو شاهد هستیم علی رغم اینکه جو بایدن در کارزارهای انتخاباتی خود به تغییر سیاست اتخاذی خود و از تغییر رویکرد بین‌المللی‌اش نسبت به دولت ترامپ سخن می‌گفت و حتی بارها از لزوم برگشت به برجام سخن گفت ولی آنچه که شاهد آن بودیم فقط برگشت به معاهده آب و هوایی پاریس بود! و در عمل تا اینجای کار تغییر خاصی در نوع رویکرد او به مسائل جهانی نسبت به دولت قبل دیده نشده و بر همین اساس بود که تنها به فاصله زمانی ۳۷ روز پس از استقرار دولتش اقدام به انجام عملیات نظامی گسترده با هدف قرار دادن پایگاه نیروهای مقاومت در بوکمال و در نقطه مرزی اتصال بین سوریه و عراق کرد، تا مخابره کننده این پیام باشد که در عرصه سیاست قدرت سخت، چیزی از ترامپ کم ندارد و مجری همان میراث برجامانده از ترامپ به منظور برخورد سخت با دشمنانش است.

بایدن همچنین یک هدف دیگر را از دستور حمله به منطقه مرزی بین عراق و سوریه دنبال می‌کرد و آن هدف چیزی نبود جز اعلام آمادگی برای قطع ارتباط محور تهران-بغداد-دمشق به منظور حفظ اسرائیل در قبال برخوردها و آسیب‌های احتمالی در مواجهه با دشمنان امریکا.

 ورود واشنگتن به برجام فقط یک ورود سیاسی به میز مذاکره کشورهای پنج بعلاوه یک است و همانطور که از سخنان مقامات آمریکایی هویداست ایالات متحده قصد لغو تحریم‌های وضع شده توسط ترامپ را ندارد.

چرا که اساسا بایدن نشان داده است در این زمینه دنباله رو فشار حداکثری ترامپ و از طرفی دیگر دنباله رو سیاست باراک اوباما در قبال مذاکرات با جمهوری اسلامی است چرا که باراک اوباما هم پیشتر و در دوران ریاست جمهوری خویش این نکته را مطرح کرده بود که به دنبال آن است که با ایجاد یک توافق با جمهوری اسلامی قصد دارد مقدمات مذاکرات گسترده‌تر با جمهوری اسلامی را فراهم کند تا با گسترش برجام بتواند تهران را از یک کنش‌گر غیرعادی و برهم زننده نظم موجود که برخواسته از نقطه نظر آمریکایی ها در نظام بین‌الملل است به یک بازیگر عادی مبدل سازد.

از این رو چه از بایدن تعریف اوبامایی و دموکرات داشته باشیم و چه تعریفی جمهوری خواه و ترامپ گونه یا تلفیقی از این دو، بایدن قصد ندارد تا احیاگر توافق سال ۲۰۱۵ برجام باشد. بلکه بایدن قصد دارد با برگشت به برجام و ورود به یک سیاست و مدل تک چند قطبی، اتحادیه اروپا را در زمینه فشار به تهران بیشتر با واشنگتن همراه سازد.

از این رو بایدن سعی دارد به مذاکرات هسته‌ای نه به دلیل تغییر رفتار او نسبت به دولت جمهوری اسلامی بلکه بر پایه تلاشی برای نزدیکی بیشتر بین محور بروکسل- واشنگتن قابل تعریف خواهد بود، چرا که دولت بایدن به خوبی می‌داند که جمهوری اسلامی بدون لغو تحریم‌های ایالات متحده حاضر به ادامه مذاکرات با واشنگتن نیست و از طرفی نیز دولت آمریکا قصد لغو تحریم‌های ضد ایرانی را ندارد و در دیگر سو حتی اگر جمهوری اسلامی با وجود این تفاسیر قصد حاضر شدن پای میز مذاکره را داشته باشد باید بداند که مذاکرات بسیار پیچیده خواهد بود و می‌تواند علاوه بر فعالیت‌های موشکی و نقش ایران در پشتیبانی محور مقاومت در منطقه، مباحث به اصطلاح حقوق بشری را نیز در بر گیرد.

با در نظر گرفتن این شرایط، ورود به میز مذاکرات از سوی جمهوری اسلامی تبعات بی شماری خواهد داشت که به نظر نمی‌رسد با توجه به شرایط موجود و رویکرد موجود ایالات متحده این امر نمی‌تواند تامین کننده منافع کشورمان باشد .

مذاکراتی که با هدف ارتقاء سطح اقتصادی لیبی شکل گرفته بود، منجر به فروپاشی این کشور شد، حال به نظر نمی رسد که آزموده را آزمودن، رویکرد عاقلانه ای باشد خصوصا که ایالات متحده در مذاکرات با جمهوری اسلامی نیز تکرارگر بدعهدی‌های خود با لیبی و کره شمالی و… بود و از دهه هشتاد شمسی که مذاکرات ایران با کشورهای اروپایی و ایالات متحده شکل گرفت، هیچگاه در طی این دو دهه، مذاکرات باعث کاهش تنش‌ها و استحصال نتیجه مطلوب نشد، بلکه پس از مقطعی آرامش نسبی، باعث تشدید تنش های بین طرفین شد که برجام ۲۰۱۵ هم از این قاعده مستثنی نبود و بعد از یک آرامش نسبی موقت، شاهد افزایش تنش‌ها در سطحی بودیم که تا قبل از آن بی سابقه و کم سابقه بوده است.

اوباما، ترامپ یا بایدن نمی‌توانند علتی برای امید یا نا امیدی برای حل و فصل اختلافات واشنگتن و تهران باشند. جمهوری اسلامی بین مقاومت استراتژیک و تسلیم باید یکی را انتخاب کند.