جمعبندی مذاکرات هسته ای از دید کارشناس و تحلیلگر دولت سابق

خلاصه ای از مصاحبه علی بیگدلی، کارشناس و تحلیلگر مسائل بین‌الملل رژیم با سایت دیپلماسی رژیم که به نکات جالبی دست گذاشته است. بنظر میرسد که این مصاحبه قبل از انکه تحلیل برجام و مذاکرات وین باشد مشکل اصلی را تا حدودی باز کرده است. انچه من میفهم مشکل اصلی همان غصب حاکمیت مردم توسط ولی فقیه و صدور انقلاب و مابقی است که اینک بعد از ۴۰سال میوه خود را که فقر و. تحریم و تروریسم و …. به بار نشانده است.

وی میگوید: “نگاه غلط در سیاست خارجی. وقتی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مدام بر صدور انقلاب، نفوذ منطقه‌ای، توان موشکی، محور مقاومت، نابودی اسرائیل، دخالت در امور دیگر کشورها و … اصرار می کنیم و آن را به کانون تمام اقدامات کشور بدل کرده‌ایم و همه چیز کشور، حتی فرهنگ هم اسیر این نگاه است بدیهی جامعه، اقتصاد و معیشت تحت تاثیر این سیاست های استکبار ستیزانه، شعارهای ضدامپریالیستی، صدور انقلاب، محور مقاومت و نظایر آن قرار گیرد. کاش حداقل به این شعارها هم وفادار بودیم و در خصوص آن صادقانه عمل می کردیم. چون زیربنای سیاست خارجی انقلاب شعار «نه شرقی، نه غربی» بوده است که اکنون جمهوری اسلامی ایران آن را به یکباره کنار زده و ذلیل و نوکر شرق شده است. هرچه سفیر چین و روسیه بگویند مسئولین روی چشم می گذارند. کسی جرات اخم و ناراحتی مسکو و پکن را ندارد. هیچ روزنامه نگاری، هیچ سیاستمداری، هیچ کارشناسی و هیچ رسانه‌ای حق ندارد سیاست‌ها و اقدامات روسیه و چین را در خصوص رفتارشان با ایران نقد کند، مبادا که به تریج قبای ‌روس ها و چینی‌ها بر بخورد. کاش همین قدر که با اروپا و آمریکا تنش و اختلاف داریم و جلوی زیاده‌خواهی آنها می ایستیم در مقابل روسیه و چین هم مشابه همین رفتار را انجام می‌دادیم. پس وقتی این نگاه غلط و این سیاست خارجی سراسر اشتباه را طی چهار دهه گذشته داریم قطعاً ما باید شاهد این وضعیت باشیم. وقتی هم که اقتصاد به بحران می رسد چون قبل تر از آن، دیپلماسی و سیاست خارجی ایران با آن شعارهای پرطمطراق و درعین‌حال پوچ به بن بست رسیده است .”

بیگدلی در پاسخ به. این سوال که فکر میکنید نتیجه مذاکرات دور هفتم چه خواهد شد پاسخ میدهد:

“قطعاً شکست.دلیل آن کاملاً واضح است چون در شش دور مذاکراتی که در دولت روحانی انجام شد به گفته و اعتراف خود اعضای ۱+۴ میزان پیشرفت مذاکرات تا ۸۰ درصد بود. اگرچه در عین حال اذعان شد برخی از نکات کلیدی و اختلافات جدی باقی مانده است، اما با توجه به عملکرد تیم مذاکره کننده به ریاست کنی در دور هفتم مذاکرات وین به نظر می‌رسد اما تمام آن ۸۰ درصد پیشرفت در ۶ در مذاکرات قبلی دوباره صفر شد. من از شما می پرسم اگر این شکست نیست، پس می‌توان اسم این را چه گذاشت؟ تازه من معتقدم این شکست اصلی نیست. این یک شکست اولیه یا کمترین شکست است. مطمئن باشید اگر با همین فرمانی که دور هفتم مذاکرات وین انجام شد و این نگاهی که کنی به گفت وگوها داشت جلو برویم شکست های بزرگ تری در راه است.”

 وی ادامه میدهد: بنابراین اکنون تهران در یک وضعیت پیچیده و بغرنج قرار دارد که هر لحظه امکان دارد با یک گزارش آژانس و شخص گروسی، پرونده ایران به شورای حکام و بعد از آن به شورای امنیت برود. یعنی اکنون دست اروپایی‌ها روی ماشه است که بتوانند مکانیسم ماشه را فعال کنند. در این صورت مذاکرات از هم فرو می پاشد. از طرف دیگر با توجه به چالش ها، مشکلات و بحران های اقتصادی و معیشتی در کشور مطمئن باشید ایران به یک نقطه غیرقابل کنترل و غیرقابل مدیریت می رسد. شما می‌بینید هر روز شاهد اعتراض، اعتراض و اعتراض هستیم؛ یک روز معلمان، یک روز کارگران، یک روز دانشجویان، یک روز خانواده بیماران، یک روز بازنشستگان، یک روز کشاورزان، یک روز مالباختگان موسسات مالی و بورس و ..؛ٰ این وضعیت تا کجا می تواند ادامه پیدا کند؟ این که نشد مملکت داری. از آن طرف هم بحران بی آبی و کم آبی دامن کشور را گرفته است. فشارها هم که مدام در حال افزایش است. از همه اینها بدتر است که کسانی هستند که ادعای تحمل تحریم را دارند. این حضرات خودشان در بهترین وضعیت مالی، اقتصادی و بهره گیری از رانت تحریمی هستند. کاسبان تحریم که غم ملت را ندارند. فقط فکر و ذکرشان تداوم و تشدید تحریم برای پر کردن جیبشان است. به واقع اکنون گسل ملت – دولت و ملت – حاکمیت به بیشترین حالت طی ۴۳ سال اخیر رسیده است. اینجاست که به صراحت عنوان می‌کنم باقری کنی با این مذاکره کردن ها قطعاً شکست های بزرگتری را برای کشور رقم خواهد زد.

بیگدلی در مورد برگهای برنده رژیم میگوید: ” اساسا مبنا و فلسفه افزایش برگ های برنده در میز مذاکرات چیست، جز اینکه ما با این برگ های برنده به دنبال ایجاد یک توافق با کمترین هزینه و بیشترین سود هستیم؟ خوب اگر جواب مثبت است پس من باید بپرسم بعد از آن که مجلس یازدهم سوپراصولگرا با قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها کشور را به سمت غنی‌سازی ۶۰ درصد، استفاده از سانتریفیوژهای نسل جدید، تولید اورانیوم فلزی، توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی و … کشاند تا به قول خودشان برگ‌های برنده متعددی در اختیار تیم مذاکره کننده قرار دهند چه استفاده ای از این برگ های برنده در ادوار پیشین مذاکرات وین شد؟ چرا تا اکنون توافقی حاصل نشده است که اکنون دوباره به دنبال برگ برنده بیشتر با افزایش توان هسته ای هستند؟ این ادبیات و این نگاه هزینه زا از کجا سرچشمه می گیرد؟ تنها بازیگری که تأخیر، فرصت سوزی و گذشت زمان به نفعش نیست فقط و فقط ایران است. به هر میزان که فرصت مذاکرات بسوزد و تأخیری در رسیدن به توافق حاصل شود مطمئن باشید تنها دودش در چشم ما می رود. آمریکایی ها با تحریم ایران مشکلی ندارند. اروپایی‌ها هم همین طور. حتی روسیه و چین هم مشکلی با این قضیه ندارند. اتفاقا به نظر من پکن و مسکو بیشترین سود را از این وضعیت می برند. چون از یک سو قطعا می‌توانند مدیریت پرونده هسته ای ایران را به دست بگیرند. چرا که به هر حال آنها در کنار اروپا و آمریکا نگران هسته‌ای شدن ایران هستند. دوم آنکه به واسطه تحریم ها می توانند هر فشاری را بر ایران بیاورند، نفت ایران را مفت بخرند و کالاهای بی‌کیفیت و بی ارزش خود را به ایران قالب کنند. دیدید که همین روسیه محصولات کشاورزی ما را هم قبول نکرد. از همه اینها مهمتر اتفاقاً پرونده هسته‌ای ایران و لاینحل ماندن مذاکرات وین یک امتیاز بزرگتر برای چین و روسیه است و آن هم معامله کردن ایران در قبال اوکراین و تایوان است. یعنی چین و روسیه می توانند ایران را گروگان، وجه المصالحه و اهرم فشاری در برابر سیاست‌های آمریکا پیرامون اوکراین و تایوان قرار دهند. به عبارت دیگر مادامی که واشنگتن به دنبال فشار بر روسیه و چین در اوکراین و تایوان است، مسکو و پکن نیز سعی می کنند عملاً مذاکرات وین در همین شرایط باقی بماند تا به نوعی ایران هسته‌ای ابزار تهدیدی برای واشنگتن باشد. اینجاست که می بینید ما بازیگر تعیین‌کننده نیستیم، بلکه به مهره ای خُرد در دست ابرقدرت‌های جهان بدل شده ایم.”