جواد پوینده- رونویسی اراجیف وزارت اطلاعات توسط ایرج مصداقی و بازارگرمی های امثال همنشین بهار، اسماعیل یغمائی و علی ناظر

marg_barبرای مصداقی مقالات زیادی توسط هم دوستان وهم دشمنان سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت نوشته شده است. از نظر نگارنده این سطور بزرگترین دستاورد این دوره همین مشخص شدن و هرچه واضح تر شدن مرزبندی مابین دوستان و دشمنان سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت هست. عدو سبب خیر شد و گرگهایی که در لباس میش سعی در فریفتن مردم ایران داشتند پوست میش را به کناری انداختند و چهره واقعی خود را نشان دادند

لازم به توضیح اینکه من به آن گروهی تعلق دارم که ماهیت واقعی امثال مصداقی و ناظر را نمی شناختم و تا حدودی فریب دروغهایی از قبیل اینکه “ما فقط منتقد هستیم” را خورده بودم و یکی دو بار هم مقالاتی برای چاپ برای سایت پژواک ایران فرستادم. اما ماهیت مصداقی از سال ٢٠١١ برای من آشکار شد که شرحش را در ادامه مینویسم

سایت پژواک ایران را یکی از دوستان به عنوان سایتی که گرداننده اش از هواداران مقاومت هست به من معرفی کرد. من هم یکی دو مقاله برای این سایت فرستادم. در سال ٢٠١١ مقاله ای برای پژواک ایران فرستادم به اسم “نابه شما راویان کشتار ٦٧ نامه به آقایان مصداقی و اصلانی” که عینا اینجا درج میکنم. اصل ایمیل موجود است

به شما راویان کشتار ٦٧

سال ١٣٦٧ من در زندان نبودم. آنوقت حدود یک سال میشد که در سوئد زندگی می کردم. از کشتگان سال ٦٧ هم کسی را شخصا نمی شناختم که آنها که من میشناختم همه همان اوائل دهه شصت کشته شدند. اواخر سال ١٣٦٦ وقتی که به سوئد و کمپ پناهندگی رسیدم از آنچه بر شما در زندان می گذشت هیچ خبری نداشتم. به شکرانه یک سال زندان به دلیل هواداری از یک جریان سیاسی که حالا دیگر وجود خارجی نداشت پناهندگی گرفته بودم، زندان های رژیم را می شناختم اما از فاجعه ای که در حال شکل گیری بود بی خبر بودم و در این بی خبری من تنها نبودم

با شرمندگی تمام باید اعتراف کنم که خبر کشتار فرزندان مردم را من یکی دو سال بعد از فاجعه شنیدم و شرح آنچه بر شما در زندان گذشته بود را بعد ها در نه زیستن نه مرگ و کلاغ و گل سرخ خواندم. با شرمندگی باید اعتراف کنم که من هم جزئی از جریاناتی بودم که به جای دفاع از شمایانی که در زندان بودید بیشتر مشغول مرزبندی و مبارزه سیاسی بین احزاب و جریانات چپ ،که تعدادشان به دلیل انشعاب هر روز بیشتر میشد، به طور عام و مرزبندی با سازمان مجاهدین بطور خاص بود. درست است که رژیم تصمیم داشت مشکل زندانیان سیاسی را در آن زمان بی سروصدا حل کند، درست است که امکان خبررسانی مانند امروز نبود اما آیا من نمی توانستم کاری برای شمایان زندانی بکنم؟ تنها در همان کمپ پناهندگی ما دویست نفر پناهنده بود که از طریق سازمان ملل به سوئد آمده بودند و در بین آنها اقلا پنجاه نفر که واقعا سابقه فعالیت سیاسی داشتیم، اما دریغ از یک تظاهرات علیه رژیم یا یک تحصن چند ساعته به خاطر زندانیان سیاسی.

امروز شما هم در خارج از کشور هستید و در نتیجه فعالیت ها و افشاگری های شما کمتر کسی هست که از فجایع آن سال ها بی اطلاع باشد. کمتر کسی هست که آنرا محکوم نکند. آن چنان که حتی بازجو یان اصلاح طلب شده هم نمی توانند از کرده خویش دفاع کنند

شما، قربانیان دیروز، امروز در خارج هستید، کشتار دیگری در حال شکل گرفتن است. بیش از سه هزار نفر از بهترین فرزندان این آب و خاک ماه هاست که در شهر اشرف در محاصره عوامل رژیم هستند و شما چه می کنید؟ آنچه امروز اتفاق می افتد با آنچه بیش از بیست سال پیش اتفاق افتاد چه فرقی دارد؟

در کتاب ها و مقالات شما خوانده ام که در آن سالها فاصله مرگ و زندگی نماز خواندن یا نخواندن بود. فاصله مرگ و زندگی به اعتقادات سیاسی و تشکیلاتی بسته بود. و باز در نوشته های شما خوانده ام که فراوان بودند آنهائی که با سر افراخته از نماز خواندن سر باز زدند، از اعتقاداتشان دفاع کردند و به کام مرگ رفتند، به من بگوئید فرق آن مبارزان و مجاهدان با مجاهدین اشرف در چیست؟.

بی عملی و بی تفاوتی ما خارج نشینان را در سال ٦٧ وقتی شما در زندان بودید شاید بتوان با ضعف خبر رسانی در آن دوران توجیه کرد. اما بی عملی و بی تفاوتی امروز را چگونه می توان توجیه کرد؟ امروز در سایت پژواک ایران مزخرفاتی دیدم به امضای همنشین بهار که مثلا “آنتی تز اشرف در خود اشرف هست”. آقای اصلانی، آقای مصداقی لطفا یک لحظه چشمهایتان را ببندید و تصور کنید سال ٦٧ هست و هنوز شما در زندان و هزاران نفر در انتظار مرگ و آنوقت مقاله ای با امضای همنشین بهار به دستتان میرسید که آنتی تز زندانیان اوین در خود اوین هست و سیاستهای غلط رهبری مجاهدین را نقد میکرد و از هگل و مارکس هم فاکت میاورد ، بگوئید چه احساسی به شما دست میداد؟..

جای انکار نیست که نوشته های شما آقایان سهم بسزائی در افشای کشتار ٦٧ و عوامل کشتار بازی کرده است. یکی از مهمترین اهداف این افشا گری به گفته خود شما این است که مانند آن جنایت هرگز تکرار نشود. اما همین امروز و در مقابل چشمان همه ما جنایت دیگری علیه مردم ایران و علیه بشریت در حال شکل گیریست و شما چه می کنید؟ تا آنجا که من می بینم و میشنوم و می خوانم هیچ. به من بگوئید فرق قهرمانان امروز اشرف با قهرمانان هم بند دیروز شما چیست؟ فرق تبلیغات امروز رژیم اسلامی علیه مجاهدین با تبلیغات سی سال پیشش در کجاست؟ و فرق تحلیل گران بی عمل دیروز با مدل امروزیشان کدام است؟ اینها هیچکدام تغییری نکرده اند

من و خیلی های دیگر باید به خاطر اینکه سال ٦٧ یا خواب بودیم یا خودمان را به خواب زدیم تا ابد شرمنده باشیم و قلبا امیدوارم که شما آقایان در آینده دچار این احساس شرمندگی نشوید و البته سایت پژواک ایراان و مصداقی که شدیدا طرفدار آزادی بیان و نشر همه نظرات هستند از نشر این مطلب سر باز زد و برای من جوابی به غایت مسخره و رذیلانه فرستاد که در زیر میبینید.

جناب پوینده گرامی سلام

مطلب را براي آقایان اصلانی و مصداقی ارسال می‌کنیم تا چنانچه پاسخی داشتند به شما بدهند. بهتر بود شما به جای پرسش از ديگران مطلبی در این مورد نوشته و برای درج در سايت ارسال می‌کردید. چنانچه نقدی هم به نوشته‌ی آقاي همنشین بهار دارید ارسال کنید تا در پاسخ به اظهارات ايشان انتشار دهیم.

با تشکر پژواک ایران

ىاید اشاره کنم که من بعید میدانم که مصداقی این مطلب را برای آقای اصلانی فرستاده باشد. بهر صورت بعد از اینکه مصداقی از چاپ این مطلب طفره رفت و حاضر به جوابگویی نشد. من مطلب را برای علی ناظر و سایت دیدگاه و همچنین سایت آزادی بیان هم فرستادم و همانطور که حدس میزنید هیچکدام از این سایتهای مدافع آزادی بیان و آزادی مطبوعات که در پی “تنویر” افکار عمومی هم هستند حاضر به درج مطلب نشدند

از همان زمان برای من روشن شد که اینها ریگی به کفش دارند و از اساس دروغ میگویند و دیگر برای این سایتها مطلبی نفرستادم تا این زمان که با دلیل و مدرک ثابت شد که اینها در خدمت رژیم هستند. امروز اما دیگر برای همه مثل روز روشن است که این حضرات دشمنان قسم خورده مجاهدین و مقاومت هستند و دیگر کسی اشتباهی را که من و امثال من چند سال پیش مرتکب شدیم مرتکب نمی شود. امروز دیگر سایت مصداقی و بهار و یغمائی و ناظر مکان دشمنان مجاهدین و مقاومت مردم ایران هست و این روشن شدن خط و مرزها از نظر من اتفاق بسیارمبارکی هست.

در پایان می خواهم پیشنهادی بکنم. دیده ام که مقالات دوستان مقاومت را که در سایت دیگری منتشر شده اینها در سایت خودشان بازنشر میکنند تا به این ترتیب به فریبکاری و پنهان کردن چهره واقعی خود ادامه بدهند. پیشنهاد من این هست که که دوستان مجاهدین و مقاومت مردم ایران در ذیل مقالات خود ذکر کنند که باز نشراین مقاله در سایتهای دشمنان مقاومت مردم ایران مانند پژواک ایران، دیدگاه و دریچه زرد ممنوع است

نامه به آقایان اصلانی و مصداقی

با سلام مجدد، این ایمیل را با همان مقاله برای ناظر هم فرستادم که در زیر می بینید.

پوینده

From: javadpoyande@hotmail.com

To: chaporast@ymail.com

Subject: FW: نامه به آقایان اصلانی و مصداقی

Date: Mon, 28 Nov 2011 11:23:58 +0100

ba salam khedmate ali nazer

matlabe zir be esme ” be shoma raviane koshtar 67″ ra man be “pezhvak iran” ferestadam ke chap nakardand va javabeshan ra dar zir mibinid. hamin matn ra baraye “azadi-b” ham ferestadam.

be ghole ghadimiha goftam sang moft gonjeshk ham moft. matn ra baraye shoma ham miferestam va shayad shoma tashkhis bedahid ke arzeshe chap shodan va javab gereftan darad.

ba ehtram

javad poyande

Date: Sun, 27 Nov 2011 21:34:19 +0100

Subject: Re: نامه به آقایان اصلانی و مصداقی

From: pezhvakeiran@gmail.com

To: javadpoyande@hotmail.com

جناب پوینده گرامی سلام

مطلب را براي آقایان اصلانی و مصداقی ارسال می‌کنیم تا چنانچه پاسخی داشتند به شما بدهند. بهتر بود شما به جای پرسش از ديگران مطلبی در این مورد نوشته و برای درج در سايت ارسال می‌کردید. چنانچه نقدی هم به نوشته‌ی آقاي همنشین بهار دارید ارسال کنید تا در پاسخ به اظهارات ايشان انتشار دهیم. .

با تشکر پژواک ایران

2011/11/26 javad poyande