حسن داعی: آتش بس موقت هسته ای

حسن داعی  15  جولای 2015

توافق بدست آمده، دلیل اصلی بحران هسته ای و ریشه نگرانی جامعه بین المللی، یعنی غنی سازی اورانیوم یا پتانسیل نظامی برنامه هسته ای رژیم را از بین نبرده و تنها در صدد مدیریت و کنترل آن است. برخی از کارشناسان، این توافق را یک آتش بس و عده ای آنرا ادامه بحران در ابعادی جدید میدانند. پیامدهای این توافق در منطقه و در داخل کشور چیست و چشم انداز تحولات کدامند؟

________________________________________________

سرانجام پس از سالها مذاکره، کشورهای 1+5 و جمهوری اسلامی به یک توافق جامع برای محدود کردن برنامه هسته ای رژیم و لغو تحریم های اقتصادی دست یافتند. طبیعتا، بسیاری از هموطنان که با سخت ترین فشارهای اقتصادی دست به گریبان اند و سازش هسته ای و رفع تحریم ها را مقدمه ای برای بهبود وضعیت خود می بینند، به استقبال این توافق رفته و آن را یک پیروزی برای خود تلقی میکنند. مسئولین رژیم نیز با پنهان کردن عقب نشینی های خود و صدمات جبران ناپذیری که برنامه هسته ای بر کشورمان تحمیل کرده است و تنها با تکیه بر امتیازاتی که در این توافق نصیبشان شده، آنرا یک پیروزی تاریخی و نمایشی از قدرت نظام معرفی میکنند.

اما، در ورای احساسات و تبلیغات، باید به بررسی دقیق این توافق نامه و معنای سیاسی و استراتژیک آن نشست و رابطه آن با منافع ملی و تأثیر آن بر موقعیت رژیم و همچنین بر مبارزات مردم ایران در جهت رهائی از چنگال رژیم ولایت فقیه را مورد بررسی قرار داد. در این گزارش، به بخش کوچکی از ابعاد و پیامدهای این توافق اشاره میشود.

چشم انداز اجرائی توافق

کنگره آمریکا طی دو ماه آینده این توافق نامه را بررسی و احتمالا در مورد آن رأی گیری میکند. با آرایش کنونی سیاسی در واشنگتن، احتمالا اکثریت کنگره به آن رأی منفی خواهند داد اما به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، میزان این مخالفت به اندازه دو سوم آراء یعنی حد نصاب لازم برای ممانعت از وتوی اوباما نخواهد بود.

پس از آن، دوره اجرای تعهدات رژیم فرا میرسد که مهمترین آن پاسخگوئی به سوالات آژانس در زمینه فعالیت های نظامی هسته ای در گذشته است. اگر رژیم در این زمنیه و در بقیه موارد تهعدات خود را عملی کند، که درباره آن تردید های جدی وجود دارند، و آژآنس تا پایان سال اقدامات رژیم را تأیید کند، تحریم های اروپائی لغو میشوند و در آمریکا، از آنجا که کنگره به این توافق رأی منفی داده است، اوباما تنها میتواند تحریم های اصلی مصوب کنگره را معلق کند.

ضعف بنیادین توافق جامع هسته ای

برای درک بهتر از توافق هسته ای کنونی باید چند نکته کلیدی را مورد توجه قرار داد: نخست آنکه، ریشه دعوا بین جمهوری اسلامی و جامعه بین المللی در مورد برنامه هسته ای و دلیل اصلی نگرانی کشورهای منطقه، پتانسیل نظامی این برنامه یعنی غنی سازی اورانیوم یا توان تولید سوخت لازم برای بمب اتمی است. 1 به این نگرانی باید نیروگاه آب سنگین اراک و توان دستبابی به سلاح هسته ای از مسیر پلوتونیوم را نیز اضافه کرد.

دومین نکته ای که باید مورد توجه قرار گیرد، اهداف رژیم از مذاکرات چند ساله و موافقت با سازش کنونی است. بدنبال تحریم های کمرشکن، و در نتیجه، تشدید و تعمیق ورشکستکی اقتصاد کشور، رژیم در وحشت از شورش گرسنگان، از پایان 2012 مذاکرات هسته ای با رویکرد جدید بمنظور لغو تحریم های اقتصادی، با حفظ حداقل های هسته ای، یعنی حفظ غنی سازی را شروع کرد. بنابراین، کش دادن چند ساله مذاکرات، تنها بمنظور حفظ چند هزار سانتریفوژ و دارا بودن توان تولید سوخت برای بمب هسته ای بوده است. 2

سوم آنکه، کشورهای مذاکره کننده به رهبری آمریکا، هدف اولیه خود را برچیدن بخش مهم برنامه هسته ای و در رأس آن توقف کامل غنی سازی در ایران قرار داده بودند. بهمین منظور، شورای امنیت نیز در چند قطعنامه، به این مسئله اشاره کرده است. اما طی دو سال گذشته، با پشتیبانی باراک اوباما، سقف خواسته مذاکره کنندگان کاهش یافت و از حذف و برچیده شدن “توان تولید سلاح هسته ای رژیم”، به “مدیریت و کنترل” آن تغییر یافت. در نتیجه، بدنبال توافق کنونی، رژیم با حفظ غنی سازی و بخشی از ساختارهای هسته ای، قابلیت تولید سوخت برای سلاح هسته ای را حفظ کرده است. کشورهای 1+5 امیدوارند که طی دهسال آینده، با انجام بازرسی های گسترده و ارائه بسته های تشویقی، یعنی باج دهی مستمر به جمهوری اسلامی، از حرکت رژیم درجهت ساخت بمب جلوگیری کنند.

در چهارچوب توافق بدست آمده، رژیم ایران از سه راه ممکن، میتواند در جهت افزایش غنی سازی و ساخت بمب هسته ای اقدام کند. مسیر اول، نقض توافق هسته ای، اخراج بازرسان و استفاده از سانتریفوژهای فعال (6000) و غیرفعال (نزدیک به 13000) در کشور است و رژیم در کمتر از دو ماه میتواند به سوخت لازم برای بمب دست یابد. بدنبال توافق کنونی و از سال آینده به بعد، با برچیده شدن بخش مهمی از تحریم ها و هجوم تجار و کمپانی های بین المللی به ایران و مخالفت آنان با از سرگیری تحریم ها، و همچنین، عدم تمایل و ناتوانی اوباما به استفاده از اهرم نظامی، گزینه های جامعه بین المللی برای مقابله با نقض توافق توسط رژیم، بطور مستمر رو به کاهش میرود.

مسیر دوم، تقلب و مخفی کاری و استفاده از امکانات هسته ای اعلام نشده است. این همان مسیری است که در گذشته نیز رژیم بطور مستمر از آن استفاده کرده و در آن تبحر و تجربه ای طولانی دارد. مجموعه برنامه هسته ای رژیم نزدیک به 18 سال مخفی بود و در سال 2002 لو رفت و ساخت تأسیسات زیرزمینی فردو نیز همزمان با مذاکرات هسته ای تیم روحانی در سالهای 2003-2005 بطور مخفیانه شروع شد و در سال 2009 لو رفت.

مسیر سوم آن است که حتی اگر رژیم توافق هسته ای را بطور کامل اجرا کند، پس از 10 تا 13 سال و پایان محدودیت های اعمال شده، میتواند با استفاده از سانتریفوژهای بسیار پیشرفته تر و گسترش بی سابقه تعداد آنها، در عرض چند روز به سوخت لازم برای تهیه بمب دست یابد و در نتیجه، توان جامعه بین المللی برای مقابله با اقدام احتمالی رژیم بشدت محدود خواهد بود.

بنابراین، سازش کنونی، نه تنها دلیل اصلی بحران، یعنی پتانسیل نظامی برنامه هسته ای رژیم را حل نکرده، بلکه، آنرا پذیرفته و تنها در صدد مدیریت و کنترل آن است. اما، سازش کنونی از یکطرف، بدنبال رفع تحریم ها و از میان برداشته شدن کارت برنده جامعه بین المللی، دست رژیم برای تقلب و یا نقض سازش را بازتر میکند و از طرف دیگر، با دادن مجوز به رژیم برای گسترش برنامه هسته ای پس از دهسال، بطور قانونی و رسمی، توان هسته ای رژیم را افزایش میدهد.

قمار اوباما روی استحاله رژیم

اکنون، باید به این سوال اساسی پاسخ گفت که هدف و دلیل اوباما برای عقب نشینی و قبول غنی سازی و دست نخوردن بخش مهمی از ساختار هسته ای در ایران چیست. برای پاسخ به این سوال باید دستگاه نظری اوباما و بخشی از دستگاه سیاسی آمریکا در مورد رژیم ایران را باز شناخت. آنان براین باورند که بیش از این نمی توان به رژیم فشار آورد و باید راه دیگری برگزید. از نظر آنان، آمریکا میتواند در یک پروسه درازمدت، به یک نوع همزیستی و همکاری استراتژیک با رژیم دست یابد. از نظر اوباما و طرفداران همزیستی با رژیم ایران، آنچه تاکنون، مانع همگرائی بین دو کشور و دلیل اصلی ادامه درگیری و تنش بین آنان بوده است، سیاست های خصم آلود آمریکا علیه رژیم است. سیاست هائی که بر تهدید و فشار استوار بوده اند و در نتیجه، جناح های تندرو در درون رژیم که خواهان دشمنی و مقابله با آمریکا هستند را تقویت کرده است. از اینرو، حسن نیت آمریکا به رژیم و دادن امتیاز در پرونده هسته ای و تنش زدائی در روابط دو کشور، جناح های میانه روی رژیم را تقویت میکند و در نتیجه، رژیم ایران تدریجا متحول شده و رفتار خود در داخل و خارج را متناسب با معیارهای بین المللی تغییر خواهد داد و آمریکا و رژیم میتوانند در جهت مبارزه با داعش و بازگرداندن آرامش به منطقه با یکدیگر همکاری استراتژیک داشته باشند.

بنابراین، اوباما و بخشی از دستگاه سیاسی آمریکا، روی استحاله رژیم و مدره شدن آن در سالهای آینده و همکاری استراتژیک بین دو کشور حساب بازکرده و سازش هسته ای را گامی در این جهت میدانند. رژیم ایران و شبکه لابی خارج از کشوری اش و همچنین لشکر اصلاح طلبانی که به خارج آمده اند در جا انداختن این دیدگاه بسیار موفق عمل کرده اند. یکی از پیامدهای منفی سازش هسته ای کنونی در همین چهارچوب قابل درک است. اوباما طی شش سال گذشته، برای جلب دوستی رژیم و سازش هسته ای، سیاست مماشات را در دستور کار قرار داده بود، از این پس، برای تشویق رژیم درجهت پایبندی به توافق هسته ای، به سیاست مماشات و دادن امتیاز، در ابعاد گسترده تری ادامه خواهد داد.

برخی از پیامدهای توافق هسته ای

از آنجا که سازش کنونی، خطر اصلی برنامه هسته ای رژیم یعنی غنی سازی و در نتیجه، پتانسیل نظامی آنرا حل نکرده است، این برنامه، کماکان تهدیدی برای کشورهای منطقه و خطری بالقوه برای امنیت استراتژیک ایالات متحده باقی میماند و همانطور که در بالا توضیح داده شد، این پتانسیل نظامی به مرور زمان افزایش می یابد. از اینرو، علیرغم حمایت اوباما از این سازش، کنگره آمریکا و کشورهای منطقه به مخالفت خود با این برنامه بطور جدی تری ادامه خواهند داد. یعنی، بحران هسته ای بطور کامل حل نشده و در ابعادی جدید ادامه خواهد یافت.

ادامه بحران و عدم لغو دائمی تحریم های کنگره، مانعی جدی برای بازگشت سرمایه گذاران غربی به ایران و بازسازی استراتژیک اقتصاد کشور است. اگرچه در نتیجه تعلیق این تحریم ها و لغو تحریم های اروپائی، تجارت و معاملات نفتی از سر گرفته میشوند، اما اقتصاد مافیائی و ویران کشور نیاز به صدها میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی در پروژه های بنیادین و دراز مدت دارد ولی این سرمایه گذاری ها، بدون برداشته شدن تحریم های کنگره امکان پذیر نیست.

یکی از پیامدهای بسیار منفی سازش کنونی، خطر اشاعه تسلیحات هسته ای در منطقه است زیرا، با به رسمیت شناخته شدن غنی سازی در ایران، برخی از کشورهای منطقه مثل عربستان، مصر و ترکیه، در جهت مقابله با این تهدید، بدنبال ایجاد توازن قدرت با رژیم میروند و خاورمیانه شاهد مسابقه برای دستیابی به توانمندی نظامی هسته ای خواهد بود.

مذاکرات دو ساله و سازش هسته ای، به رژیم ایران مشروعیت و اعتبار بین المللی جدیدی بخشیده، وضعیت نقدینگی اش را بهبود میدهد و با دادن امتیاز مهمی چون ادامه غنی سازی (توان تولید سلاح هسته ای)، دست رژیم ایران و شخص خامنه ای و متحد اصلی اش یعنی سپاه پاسداران برای پیگیری سیاست های توسعه طلبانه در منطقه را بازتر میکند. در نتیجه، کشورهای منطقه، بطور جدی تری به مقابله با رژیم برخواهند خواست. واقعه ایکه هم اکنون در یمن و سوریه مشاهده میشود. در نتیجه، خاورمیانه، شاهد درگیری های گسترده تر و جنگ و خونریزی بیشتر خواهد بود که منافع ملی و امنیت استراتژیک ایران را بطور جدی در معرض تهدید قرار میدهد.

تداوم و گسترش سیاست های توسعه طلبانه رژیم در منطقه و تشدید بحران در خاورمیانه که در تضاد با منافع استراتژیک آمریکاست، در مدت زمانی بسیار کوتاه، باعث بی اعتباری و زیر سوال رفتن تئوری های سازشکارانه اوباما و دستگاه مماشات در آمریکا در مورد رژیم ایران و مدره شدن آن میشود، تئوری هائی که مبنای توافق هسته ای بوده اند. در نتیجه، توازن قوا در واشنگتن بضرر اردوگاه مماشات و بنفع کنگره تغییر می یابند و ادامه سازش کنونی بطور جدی زیر علامت سوال خواهد رفت.

اگرچه در دستگاه رژیم ولایت فقیه، دستیابی به نقدینگی و حفظ چند هزار سانتریفوژ یعنی حفظ توان تولید سلاح هسته ای یک پیروزی بزرگ محسوب میشود، اما محدود شدن برنامه هسته ای که نقشی مهم در نابودی اقتصاد کشور داشته است، نظارت دامنه دار بین المللی، عدم چشم انداز روشن برای رفع کامل تحریم ها، یک شکست برای خامنه ای است. از طرف دیگر، به سرانجام رسیدن توافق هسته ای توسط دولت روحانی، به شکست خامنه ای عمق و معنای جدی تری نیز می بخشد. از اینرو، خامنه ای بمنظور جبران این شکست و جلوگیری از پیشروی جناح رفسنجانی، بویژه در انتخابات بعدی مجلس، دست به اقدام متقابل خواهد زد  و تنش های داخل نظام بطور بی سابقه ای افزایش خواهند یافت.

خامنه ای و سپاه، برای جبران عقب نشینی هسته ای و جلوگیری از رشد و گسترش مخالفت های مردمی با نظام، سرکوب و نقض حقوق بشر را بطور جدی تری افزایش خواهند داد. همانطور که برای جبران تن دادن به ریاست جمهوری روحانی، سرکوب و اعدام را در دو سال گذشته افزایش داده است، اکنون نیز، باید انتظار سرکوب های گسترده تر و بسته تر شدن فضای سیاسی را داشت.

پاورقی ها

1- عبدالله رمضان زاده سخنگوی دولت خاتمی در مناظره علنی با مهدی فضائلی رئیس خبرگزاری فارس در 25 خرداد 1387 در تهران به ریشه اصلی دعوا در مورد برنامه هسته ای اشاره کرد و گفت: “در همه كشورها براي اعتماد سازي اول نيروگاه مي‌سازند، بعد غني‌سازي مي‌كنند. آنها سوال مي‌كنند كه وقتي شما نمي‌توانيد نيروگاه بسازيد غني‌سازي را براي چه مي‌خواهيد. تنها دو كشور راهي جز اين رفتند و بدون اينكه نيروگاه بسازند بدنبال غني‌سازي رفتند يكي ليبي و ديگر كره شمالي كه ملت خود را به فلاكت انداختند. اگر حق انرژي هسته‌اي را براي بمب مي‌خواهيم كه مشخص است دنيا اين مسئله را نمي‌خواهد اما اگر براي برق مي‌خواهيم آنها مي‌پرسند شما كه نيروگاه اتمي نداريد پس سوخت را براي چه مي خواهيد؟ شما ببينيد روسها بر سر نيروگاه بوشهر چه بر سر ما آوردند. با اين سرعتي كه اكنون نيز غني‌سازي مي كنيم 25 سال طول مي‌كشد تا به خودكفايي در غني‌سازي دست يابيم. تازه آن زمان سوخت را از كجا مي‌خواهيم به دست آوريم. ذخاير ما هم كه مشخص نيست.”

2- علی خامنه ای اخیرا در ملاقات 2 تیرماه با مسئولین نظام به شروع مذاکرات دور جدید اشاره کرد و گفت: “متقاضیِ این مذاکرات آمریکایی‌ها بودند. مربوط به زمان دولت دهم هم هست. قبل از آمدن این دولت این مذاکرات شروع شد. آنها درخواست کردند، واسطه‌ای قرار دادند و یکی از محترمینِ منطقه، آمد اینجا با من ملاقات کرد، گفت که رئیس‌جمهور آمریکا با او تماس گرفته و از او خواهش کرده و گفته است که ما میخواهیم مسئله‌ی هسته‌ای را با ایران حلّ‌وفصل کنیم و تحریمها را هم میخواهیم برداریم. دو نقطه‌ی اساسی در حرف او وجود داشت: یکی اینکه گفت ما ایران را به‌عنوان یک قدرت هسته‌ای خواهیم شناخت؛ دوّم اینکه گفت ما تحریمها را در ظرف شش‌ماه بتدریج برمیداریم. بیایید بنشینید مذاکره کنید، این کار انجام بگیرد. ما از اوّل، منطقی وارد شدیم، منطقی حرف زدیم، زیاده‌خواهی نکردیم؛ ما گفتیم طرف، یک تحریم ظالمانه‌ای را تحمیل کرده است، ما میخواهیم این تحریم برداشته بشود؛ خیلی خب، این یک بده‌بستان است، حرفی نداریم که در این زمینه یک چیزی بدهیم، یک چیزی بستانیم تا تحریمها برداشته بشود؛ امّا صنعت هسته‌ای متوقّف نباید بشود، لطمه نباید بخورد؛ این حرف اوّل است؛ از اوّل این حرف را زدیم و دنبال کردیم تا امروز.”