محمد قرائی: دانشگاه فردوسی مشهد، چهل سال پیش درچنین روزهایی!

mohamad gharai1به مناسبت 16 آذرروزدانشجو!

چند ماه پس ازکودتای ننگین ارتجاعی – استعماری بیست وهشت مرداد سی دو، در آن سالهای سرد وسیاه که سرها درگریبان بود و سلامت را پاسخ نمی گفتند، دانشجویان قهرمان ایران، سیاوش وار بپاخاسته وبه آتش زدند. فریادشان همچون رعد درآسمان ماتم زده ایران صدا کرد. خون سرخ سه ستاره تابناک جنبش دانشجویی ایران، «بزرگ نیا»، «شریعت رضوی» و «قندچی»، سنگفرش حیاط دانشکده فنی دانشگاه تهران را در 16آذر سال 1332گلگون کرد . ازآن پس شانزده آذر بنام روز دانشجو درتاریخ مبارزات خونبارمردم ایران به ثبت رسید. خون جوشان وتاثیرگذاردانشجویان دانشکده تهران ، بال وپردرآورد ، به پرواز درآمد ودرمسیرپرپیج وخم مبارزات مردم ایران طی طریق کرد.

چهل سال قبل درچنین روزهایی دانشگاه فردوسی مشهد مثل همه دانشگاههای سراسر ایران حال وهوای دیگری بخود گرفته بود. آذرماه هزاروسیصد وپنجاه وچهار. شاه واربابانش به یمن سرکوب ساواک وقتل عام مبارزان ومجاهدان ، ایران را جزیره ثبات می پنداشتند. شعاردیوارموش دارد وموش هم گوش بسیاررایج بود. بقول شاعر:غبار بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند
گذر گهی ست پر ستم که اندر او به غیر غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند
دل خراب من دگر خراب تر نمی شود
که خنجر غمت ازین خراب تر نمی زند
چه چشم پاسخ است ازین دریچه های بسته ات ؟
برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند
نه سایه دارم و نه بر ، بیفکنندم و سزاست
اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی زند

درین سرای بی کسی کسی به در نمی زند

به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند

دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند

درچنین اوضاع واحوالی بود که 16 آذرازراه رسید. چند روز مانده به روزموعود گارد دانشگاه درخیابان دانشگاه مشهد وخیابانهای منتهی مستقرشدند. ساواکی ها درهمه جاسرک می کشیدند. جاسوسان ومخبرین ساواک بیشترازپیش سروکله شان پیداشده بود. انتظاربه سرآمد و16 آذری دیگر! کلاسهای دانشگاه کم وبیش تعطیل شده بود. سلف وسرویس نهارخوری دانشگاه مشهد مملو ازدانشجوبود. اوضاع کاملا غیرعادی به نظرمیرسید. سرهرمیزنهارخوری ماموری نشسته بود. ازسروکله طرف معلوم بود که نمی تواند دانشجو باشد!

سکوتی معناداربرسالن حکمفرما شده بود. آرامش قبل ازطوفان را درنگاهها وچهره های مصمم دانشجویان بخوبی میشد مشاهده کرد. ناگهان ازگوشه سالن کبوتری خونین بال به پروازدرآمد. ازگوشه دیگرسالن کبوتری دیگر…و کبوتری دیگرو… وسالن به ناگاه منفجرشد. همه چیزدریک چشم برهم زدنی به هوا برخاست ،میز، صندلی وبشقاب غذا…

ساواکی های منفور بسرعت راه فراردرپیش گرفتند. شعاراتحاد ، مبارزه وپیروزی دانشجویان سالن نهارخوری را به لرزه درآورده بود. برشی ازخشم انباشته خلقی که تنها سه سال بعد دودمان شاه وسازمان جهنمی اش را ازریشه برکند وجاروکرد.

تظاهرات دانشجویان به بیرون سالن سرایت کرد. خیابان تقریبا حکومت نظامی بود. تعدادی ازفعالین دانشجویی دستگیرشدند. کلاسهای دانشگاه چند روزی تعطیل شده بود. دانشگاه کارش را کرده بود، دانشگاه زنده بود ونبض انقلاب ومردم ستمدیده ایران بازهم می طلپید.

پس ازانقلاب ضد سلطنتی، دانشجویان درفرازی بالابلند تردرجریان مبارزه سهمگین با ارتجاع درگیرشده وهزارهزارخون پاک خویش هدیه رهایی مردم ایران ساختند. درسال هفتاد هشت درتظاهرات سراسری دانشگاهها یک باردیگرخون دانشجویان پیشتازبجوش وخروش آمد. آنها بصورت انبوه دستگیر، زندانی وشکنجه شده وبعضا جان پاک فدای خلق محبوبشان نمودند. امسال دانشجویان درشرایطی به استقیال روزخویش شتافته اند که دیکتاتوری قرون وسطیی آخوندها درچنبره ای  ازبحرانها وتضادهای لاعلاج درگیر ودسته وپنجه نرم می کند.

دیکتاتوری فاشیستی – مذهبی  در حال خفه شدن در باتلاق سه دهه جنایت و خیانت است. جام زهر اتمی دارد تارپود پیکرش را درهم می پیچد. جام زهر منطقه‌یی، یعنی به گل نشستن استراتژی دخالتهای پرهزینه خامنه‌ای در عراق و سوریه درحال اجرا وآماده شدن است.انتخابات اسفند ماه  شقه رأس نظام و جنگ قدرت بین باند رفسنجانی- روحانی با خامنه‌ای را درچشم اندازنزدیک قرارداده است.   اقتصاد ممکلت ازهم پاشیده و فساد وفحشا همه گیرشده است.

همه چیزبرای یک انفجاروقیام سراسری آماده است. دراین شرایط تاریخی وحساس است که شانزده آذرخونین امسال ازراه میرسد. دانشجویان قهرمان میتوانند وباید با قیام به وظیفه انسانی ومبارزاتی خویش دین خود را یک باردیگربه مردم وبه خونهای بناحق ریخته شده نیم قرن اخیرادانمایند.

محمد قرایی- سوئد

آذرماه 1394